علی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴:
آهو استعاره از چشم معشوق است
وحیدرضا شعبانیان در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹:
"سر ز حسرت به در میکده ها بر کردم" در بیت ششم به نظر صحیح تر میرسد.( برگردم).
---
پاسخ: طبق پیشنهاد شما تغییر کرد.
همیرضا در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:
@امیر:
چرا؟ با توجه به معنی یا با استناد به نسخه؟ اگر با توجه به معنی اینطوری فکر میکنید معنیی رو که برداشت کردید بنویسید.
حمید در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
درود
بیت پنجم
چو جان فدای «لبت»...
صحیح است.
با توجه به روند شعر که معشوق را مخاطب قرار داده «لبت» صحیح می باشد.
---
پاسخ: با تشکر، نسخهی قزوینی که مرجع احتمالی منبع گنجور است همین است.
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴:
با درود و سپاس از کار نیکویتان در زمینة ادبیات، به ویژه شعر پارسی، تا آن که فرصتی بیابید و به دیگر گونه های ادبی پارسی بپردازید.
نخست آن که رودکی از من و منیت سخن نمی گوید. او از خودش، از خود عاشقش و بزرگی عشقش می گوید.
دوم آن که آنچه که در این جا نوشته اید، از رودکی نیست! بنگریم درهم ریختگی کلام را که مفهوم چه قدر سست است! اما رودکی چه سرود؟ بنگریم:
دلا تا کی همی جویی منی را؟
چه کوبی بیهده سرد آهنی را؟
دلم چون ارزنی، عشق تو کوهی
چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟
بیا اینک نگه کن رودکی را
اگر بی جان روان خواهی تنی را
دوباره بخوانیم و توجه کنیم به این پیوستگی مفهوم، و آن گسستگی مضمون هفت بیت شعر!
و از همه مهم تر زمینی بودن شاعر را!
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳:
با درود
در مصراع چهارم واژه های مرجان را از هم جدا کنید: مر جان را، تا خواننده آن را مرجان نخواند!
---
پاسخ: با تشکر «مر جان» شد.
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷:
مهربانان، درود
رودکی در این سروده، جهان را به داوری نشسته که کارهایش نادرست و نابجاست. اگر نیکی کنی، با بدی سزا می دهد و پادافره را هم پاداش می دهد! رودکی به درستی واژة دانش را در بیت آخر می آورد( شما کنش نوشته اید). دانش در این بیت به معنی قدرت تمیز اس، نه به معنی مرسوم و معروف آن!
شاعر در مصراع نخست نا دانستن او را یا بهتر بگوییم نا دانشی جهان را مطرح می کند و در مصراع بعدی کنش و کردار او را زشت می انگارد
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸ - زمانه:
با درود به شما و گران کارتان
در بارة مصراع دوم بیت نخست: بپذیریم که نگریستن، آن هم به زمانه، برای همگان پندآموز نیست. رودکی به نیکویی می دانست که اگر کسی باید پند بگیرد، باید با دقت بنگرد! ازین روست که سرود: زمانه را چو نکو بنگری، همه پندست
نکتة دوم در بارة مصراع آخر است: که را زبان نه به بندست پای در بندست
نخست در بارة که را. شکل نوشتاری باید این گونه باشد: کرا تا مفهوم کسی را که و یا آن را که را برساند
با ارادت
---
پاسخ: با تشکر، «که را» با «کرا» جایگزین شد.
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۱:
با درود و سپاس از کار ارزشمندتان، با این آرزو که کارتان همچنان ادامه داشته باشد و به دیگر سرایندگان نیز بپردازید.
یکی از کاستی های خط پارسی، شکل نوشتن ا» است، به گونه ای که اگر آن را مرکب بنویسیم، خواندنش برای بسیاری از مخاطبان، دشوار می شود. بنگریم به همین دو بیت که شما واژه های کلیدی را این گونه نوشته اید: برآورد نیست. زد نیست. فرسد نیست!
توجه داشته باشیم که در مصرع نخست، واژة نیست اشکال بعدی را القا می کند، به ویژه که شما شان ها را با فاصله نوشته اید( بنگرید متن را)، در حالی که واژه ارتباطی با نیست ندارد، پیشنهاد می کنم آن ها را این گونه بنویسید: براوردنی ست. زدنی ست. فرسدنی ست. که واژة آخر به معنی فرسودنی است.
با ارادت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مژگان صانعی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷۲:
در برخی نسخه ها مصرع آخر به جای ((رو رو ای دل بجو زر به حرمدان خویش)) این مصرع ذکر شده است:(( رو رو ای دل بجو گل به گلستان خویش)) که به نظر اینجانب بسیار خوش در بیت می نشیند. یعنی اگر می خواهی شمس دین را که مانند گل است بجویی باید به گلستان (( تبریز)) سفرکنی....
khalil moetamed در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۶:۴۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی:
بخش 10 بیت های:
5- ما درش >>> مادرش
48- اب >>>>> آب
60- اب >>>>> آب
67- دران >>>> در آن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
Wafa sarab در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:
ba harzi salam
dar beet e ki Hafiz sahib megooyad
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد
taa aan ja ke man khanda am dar deewan kabir chinin aamada me ba dardi sar nameearzad...omid dorust bashad.
mamnoon
---
پاسخ: با تشکر، ضبط تصحیح قزوینی همین است و بدل هم نیاورده برایش، منظور شما از دیوان کبیر چیست؟ تا آنجا که من میدانم به دیوان شمس این عنوان اطلاق شده.
شاهرخ در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
ریاقزآن که مهین کلام خوانند ورا
گه گاه نه بر مدام خوانند ورا
بر گرد پیاله آیتی هست مقیم
کاندر همه جا مدام خوانند ورا
سید محمد خدایی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
با احترام در مصرع اول بیت هفتم چه نسبت درست تر از چو نسبت است
---
پاسخ: با تشکر، بیت یازدهم منظور بوده و مطابق نظر شما تغییر کرد.
سید محمد خدایی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:
با سلام عید همایون درست است نه همیون
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
مهرنوش طبری در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۵ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:
من فکر میکنم "کم خویش گیر و رستی" ضبط درستی از این مصرع است. میگوید خودت را کم و کوچک ببین تا رها شوی. در بیت قبلی هم میگوید "چو زمام بخت و دولت نه به دست جهد باشد
چه کنند اگر زبونی نکنند و زیردستی"
---
پاسخ: با تشکر، با توجه به نظر شما و ضبط اولیه «کم» به جای «سر» بازگردانده شد.
امیر در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۴ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۲:
بیت هفتم به این صورت صحیح تر است :
گر خداوند تعالی به گناهیم بگیرد
گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم
حامد در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۲۱:۴۰ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:
من دنبال یه جمله می گشتم که خیلی زیبا آرزوی های خوشی برای همسرم کنم وقتی این ابیات حافظ رو داخل سایتتون دیدم فهمیدم خیلی از آرزوهای خوب رو داخل همین دو بیت حافظ هنرمندانه آورده بعد که به ایشون هم دادم خیلی خیلی لذت بردند
سید محمد خدایی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
با سلام چنان از چونان صحیحتراست .با احترام
---
پاسخ: با تشکر، چنان شد.
علی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴: