ای تتق بسته از تیره شب بر قمر
طوطی خطّت افکنده پر بر شکر
خورده تاب از خم دلستانت کمند
گشته آب از لب در فشانت گهر
آهویت کرده بر شیر گردون کمین
افعیت گشته بر کوه سیمین کمر
هندویت رانده بر شاه خاور سپه
لشکر زنگت آورده بر چین حشر
چشم پر خواب و رخسار همچون خورت
برده زین عاشق خسته دل خواب و خور
گشته هندوی خال تو مشک ختن
گشته لالای لفظ تو لولوی تر
نافه را از کمند تو دل در گره
لعل را از عقیق تو خون در جگر
ایکه هر لحظه در خاطرم بگذری
یک زمان از سر خون ما درگذر
سر نهادیم بر پایت از دست دل
تا چه آید ز دست تو ما را بسر
سکّه ی روی زردم نبینی درست
زانک نبود ترا التفاتی بزر
تا تو شام و سحر داری از موی و روی
شام هجران خواجو ندارد سحر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.