محسن فولادپور در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ عبید زاکانی » موش و گربه:
با سلام.
الف. نقل از المنجد:
نظام الدین عبید الله (1300-1371 میلادی) متولد قزوین، شاعر ایرانی که در شیراز میزیست.
از او کتاب « اخلاق الاشراف» در هجو و نقد اجتماعی به جای مانده است.
ب. در مجموعه ی امثال و حکم علی اکبر خان دهخدا، حتی نام این همشهری به نامش را نیافتم.
پ. در کتاب «ایران-کمبریج ( جی.آ.بویل)، او را شاعری معروف از اشراف زاکانی نامیده اند.
ت.در این کتابخانه حقیر و فقیر خود، دیگر مکتوبی نیافتم.
یقین دارم که او نویسنده و منتقدی سرسخت بوده و آثار دیگری نیز داشته است... . اما نیسان، مانع از یادآوری است. آنچه بدون تردید قابل تحریر است، آنکه:
او نویسنده ای توانا بوده که با زبان طنز و به شعر عامیانه، جنبه ابزاری دین را به عرصه سیاست و حکومت، آنچنان بیان کرده تا به تلیش قبای حکام زمان خودش بر نخورد. در عین حال، جان کلام را بیان کرده تا آنکس که در بند فهم مدّعا باشد مطلب را به سادگی در یابد.
محسن فولادپور
فرهاد در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:
ناشناس گرامی، طبق گفته خودتان که :بنا بر یک مورد نباید نتیجه کلی گرفت (نقل به مضمون)، بودند سرایندگانی که از شرب و شراب استعاره عرفانی کرده باشند. شما چرا آن را به زور به خیام نسبت میدهید؟ چرا میخواهید گفته های روشن او را قلب معنی کنید؟ چون با نظر شما همخوانی ندارد؟ اگر فارسی بلد باشید میتوانید به سادگی دریابید که هر چهار مصرع با یکدیگر همگونند و بر یک معنی استوار. برای آگاهی شما: خیام اهل شراب است و مستی و راستی، نه چون بسیاری از دیگران اهل تزویر و دورنگی و دوپهلویی. بدیهی است کسانی که به هیچ روی نمیخواهید عینک دودی خود را بردارند از دیدن روشنی روز بی بهره میمانند.
ali در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:
نوازش قلم :نامه ای عاشقانه معشوق
سنجیدن عقل دربرابر عشق دریا عشق وشبنم عقل
گر جه از فقر پیراهن خود را گرو دادم ولی من درهمی از مال وقف نمی خواهم
طبل زیر گلیم رازی که همه عالم می دانند
بیاکه عارفان دو جهان را به پیاله می میفروشند
هر کسی نمی توانددوای عشق کند مسیحا نفسی می خواهد
خدایا حافظ جز دعای شبانه مناجات سحر چیزی ندارد
تواین از او قبول فرما
khalil moetamed در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۴ - توجه نمودن سید عامریان، سوی داروخانه دارالشفاء محنت و اندوه، تا طلب شربت وصال خسته کند، و تلخ کام بازگشتن:
بخش 14 بیت های :
29- بروی >>> بر وی
31- با رست >> بار است
35- ارز >>>> ار ز زبان
37- ازان >>> از آن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
khalil moetamed در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۲۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۳ - تنقیه کردن مادر، دماغ مجنون را، به داروی تلخ نصیحت، و از در لفظه، و شیرینی زبان، مفرح سودای او ساختن:
بخش 13 بیت های :
9- گرمی ؟ آهنگ بیت با این واژه می شکند.
11- نوا له >>>>> نواله= لقمه
12- بر زغم >>>> پر زغم
12- زاندیشه >>> ز اندیشه
14- ما در >>>>> مادر
18- بر اری >>>> بر آری
21- ز در و نه >>> ز درونه ی
---
پاسخ: با تشکر، «زاندیشه» در بیت 12 جهت روانخوانی شعر و راهنمایی خواننده برای خواندن آن به صورت زَندیشه بهتر است. باقی موارد مطابق پیشنهاد شما جایگزین شد.
منصوری در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸:
توضیح مصرع دوم بیت نهم:
"دهل:طبل بزرگ ونقاره و تبیره- در نسخه بدل «گاو و دهل زن» به جای «گاو دهل زن» آمده که بر متن ترجیح دارد.
معنی بیت: ستم مراقبان و نگهبانان کوی یار و طعنه آنان بر من داستان گاوی است که دهلنواز بر پشت او طبل می کوبد و گاو را از بانگ دهل بیم و نگرانی نباشد."(دیوان غزلیات،شرح خطیب رهبر،ص123 )
گاو دهلزن کنایه است از افراد نا آگاه و بی خیال نسبت به اوضاع و احوال جامعه .
اخمد در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
مصرع دوم بیت دوم وزنش درست نیست
khalil moetamed در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۳:۴۹ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن:
بخش 12 بیت های :
4- ننید >>>> تنید
5- و الماس >>>> والماس
14- اینش ز دو >>> اینش زد و
16- ز آب و دیده >>>> ز آب دیده
17- زان >>> زآن
38- بروی >>>> بر وی
52- درامد >>> در آمد
52- تادرین >>>> تا درین
68- تکراری است
72- زان >>>>> ز آن
73- نیر و >>>> نیرو
77- برمه ی ؟ بر مه ؟
95- یارندهم >>> یار ندهم
100- زان >>>> ز آن
101- وال >>>> و آن
---
پاسخ: با تشکر، مورد آخر احتمالاً «وان» بوده، موارد مطابق نظر شما تصحیح شد، بیت تکراری حذف شد.
khalil moetamed در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۱ - پرده برداشتن دمهای سرد از روی لیلی، و دیدن مادر پژمردگی آن گل، و شمهای ازان پرده دریدگی در دماغ پدرش دمیدن، و روان کردن پیر، آب از دو دیده، و لیلی را، چون ریحان سفالین، در گوشهٔ محنت، پای در گل کردن:
بخش 11 بیت های :
4- وان >>>>> وآن
15- مصرع دوم - دل دامن >>>> در دامن
21- زودار >>>>> زو دار
33- وان >>>> وآن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد. در بیت 21 «زود ار» جایگزین شد که احتمالاً نظر شما هم همین بوده و اشتباه تایپ کردهاید.
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳:
با درود و ارادت
با سپاس از کار خوبتان
پیشنهاد می کنم که در بیت نخست، مصراع دوم واژه لیمند را به یکی از این دو گونه بنویسند: لئیمند یا لئیم اند
---
پاسخ: با تشکر، به صورت «لئیمند» تصحیح شد.
غلامحسین مراقبی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵:
با درود و بارها سپاس از کار شایانتان
نیک می دانید که بسیاری از واژگان پارسی، به ویژه در شعر، چنانچه آن ها را درست ننویسیم، خواننده هم وزن را در نم یابد و هم آن را چه بسا نادرست می خواند، به ویژه در شعرهای رودکی که با واژه های ناآشنا و دشوار درهم آمیخته است.
راهکار چیست؟ آیا واژه ها را چون گذشتگان بنویسیم، یا نه، آن را آنگونه که بایسته و در اندیشه شاعر بوده، بنویسیم؟
برای نمونه در بیت سوم، مصراع دوم ترکیب به افتخار را بفتخار بنویسیم، که خواندن آن آسان تر و مفهوم تر است؟
نیز پیشنهاد می کنمدر بیت اول، مصراع دوم، چوشب را چو شب و در مصراع ششم، وعلوی را و علوی و از همه بایسته تر تست را توست بنگارید
با ارادت
---
پاسخ: با تشکر، پیشنهادهای شما اعمال شد.
همیرضا در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
در بیت 10 «سهت» با «هست» جایگزین شد.
رضا در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۷:
مصراع دوم از بیت سیزدهم اینگونه نوشته شده است: "نظر تن بنان تو هوس دل بنان تو"
درستش این است: "نظر تن بنام تو هوس دل بنان تو"
"بنان" اول باید به "بنام" تغییر کند.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
وحید تیمورپور در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۱:۴۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸ - ماه کلیسا:
در بیت آخر به دلیل اشتباه تایپی وزن شعر مشکل پیدا کرده است و بیت صحیح اینگونه میباشد.
شهریارا ز سر کوی سهی بالایان
این چه راهیست که با عالم بالا داری
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
علی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
با سلام
به نظر من شاید مصرع آخر به صورت:
آن قبله مراست اگرچه بسیار کج است
موزون تر باشد. (من تخصصی در ادبیات ندارم؛ فقط علاقه مندم)
---
پاسخ:ممنون! احتمالاً حاشیهی اول هم «مراست» منظورش بوده که من بد خوانده بودمش. در هر صورت، بر اساس پیشنهاد شما «مارست» با «مراست» جایگزین شد.
محسن ضیافتی در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۱ : باز این چه شورش است که در خلق عالم است:
دانید من کیم که به من تیغ می کشید
حبل المتین لنگر ارض و سما منم
بر دردهای نا شده درمان این جهان
درمان من و دوا من ودارالشفا منم
محرم به پشت پرده اسرار سرمدم
بر رازهای سر به مهر فلک آشنا منم
داد اختیار کن فیکون حق به دست من
بر حق یگانه مدعی براین ادعا منم
جامی که لب فقط زده اندش بلا کشان
لا جرعه نوش کرده الی الانتها منم
من را ز تیغ وخنجروتیروسنان چه باک
دردی کش دمادم جام بلا منم
انجیلم و زبور ومصحف و تورات جملگی
قرآن ناطقم کتب انبیا منم
من کشتی نجات غریقان امتم
براهدناالصراط الی الله ضیا منم
من حج اکبرم که بود کعبه کوی من
مشعر منا و مروه وسعی وصفا منم
آب ار چه بسته اید به من کوفیان ز کین
سر چشمه دارچشمه آب بقا منم
با این همه اگرنشناسید من کیم
گویم ایان که شافع روز جزا منم
عالم به یمن مقدم آل عبا به پاست
خاتم درون حلقه آل عبا منم
من پاره های قلب رسول مطهرم
زهراست مادرم پسر مرتضی منم
گر دین حق شوداحیا به خون من
آماجگاه تک تک شمشیرها منم
بنیان گذار مکتب سرخ شهادتم
با خون خود نموده کاخ ستم را فنا منم
شاکر یزدی
علی کلیبر در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸:
1- عقیق لب : اضافه تشبیهی
2- سرو سهی : سرو راست قامت
.... (انشا الله بعد از اتمام پایان نامه در حاشیه شرح کامل خواهم نوشت علی جعفری کارشناس ارشد ادبیات)
علی کلیبر در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳:
8- بیت 8 منظور از بام صدای بم است در مقابل زیر که در بیت است. ازنظر بدیع طباق هستند
علی کلیبر در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۵۳:
8- خواب . چشم و تعبیر : مراعات النظیر
9-مرغ شبگیر مرغ صبحگاهی که اول صبح آواز خواند
منصوری در ۱۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۸۷، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۸: