قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو
خردم راه گم کند ز فراق گران تو
کی بود همنشین تو کی بیابد گزین تو
کی رهد از کمین تو کی کشد خود کمان تو
رخم از عشق همچو زر ز تو بر من هزار اثر
صنما سوی من نگر که چنانم به جان تو
چو خلیل اندر آتشم ز تف آتشت خوشم
نه از آنم که سر کشم ز غم بیامان تو
بگشا کار مشکلم تو دلم ده که بیدلم
مکن ای دوست منزلم به جز از گلستان تو
کی بیاید به کوی تو صنما جز به بوی تو
سبب جست و جوی تو چه بود گلفشان تو
ملک و مردم و پری ملک و شاه و لشکری
فلک و مهر و مشتری خجل از آستان تو
چو تو سیمرغ روح را بکشانی در ابتلا
چو مگس دوغ درفتد به گه امتحان تو
ز اشارات عالیت ز بشارات شافیت
ملکی گشته هر گدا به دم ترجمان تو
همه خلقان چو مورکان به سوی خرمنت دوان
همه عالم نوالهای ز عطاهای خوان تو
به نواله قناعتی نکند جان آن فتی
که طمع دارد از قضا که شود میهمان تو
چه دواها که میکند پی هر رنج گنج تو
چه نواها که میدهد به مکان لامکان تو
طمع تن نوال تو طمع دل جمال تو
نظر تن بنام تو هوس دل بنان تو
جهت مصلحت بود نه بخیلی و مدخلی
به سوی بام آسمان پنهان نردبان تو
به امینان و نیکوان بنمودی تو نردبان
که روان است کاروان به سوی آسمان تو
خمش ای دل دگر مگو دگر اسرار او مجو
که ندانی نهان آن که بداند نهان تو
تو از این شهره نیشکر مطلب مغز اندرون
که خود از قشر نیشکر شکرین شد لبان تو
شه تبریز شمس دین که به هر لحظه آفرین
برساد از جناب حق به مه خوش قران تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق عمیق و اثرات آن بر دل و روح انسان است. شاعر از عشقش به محبوب صحبت میکند و میگوید که عشق او به قدری عمیق است که قلمش برای نوشتن نام محبوب میشکند و عقلش را گم میکند. او به زیبایی و جذبه محبوب اشاره میکند و میگوید هیچ کس نمیتواند همانند او باشد. شاعر در آتش عشقش میسوزد و با وجود غمهای فراوان، از عشق و زیبا طبعی محبوبش لذت میبرد. او همچنین از قدرت محبوب که در زندگیاش جلوهگر است، و از نعمتهایی که از سوی او به دیگران داده میشود، سخن میگوید. در نهایت، شاعر به محبوب خود، که شمس دین است، ارادت و عشق خود را ابراز میکند و از زیباییهای او تحسین میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که قلم بخواهد از عشق تو بنویسد، آنقدر تحت تأثیر قرار میگیرد که بشکند. و من از فراق عمیق تو به قدری دچار گیجی میشوم که راه را گم میکنم.
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند همسفر تو شود و بتواند انتخابت کند؟ چه کسی میتواند از دام تو بگریزد و تیرهای تو را از خود دور کند؟
هوش مصنوعی: چهرهام از عشق تو مانند طلاست و نشانههای زیادی از آن در من دیده میشود. ای محبوب، به من نگاه کن که من به خاطر تو چقدر با جانم ارتباط دارم.
هوش مصنوعی: من مانند خلیل در آتش هستم و از حرارت آتش تو خوشحال هستم، نه به این دلیل که بخواهم از غم بیپایان تو رها شوم.
هوش مصنوعی: ای دوست، مشکل من را حل کن و دل مرا به دست بیاور، زیرا بیدل تو، خانهام جز گلستان تو نیست.
هوش مصنوعی: کیست که جز به دلیل عطرت به جستجو در کوی تو بیاید؟ چه چیزی میتواند او را به سوی گلهای زیبای تو بکشاند؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف عظمت و مقام یک فرد میپردازد و به این نکته اشاره میکند که حتی بزرگترین وجودها مانند پادشاهان، مردم، فرشتهها و سیارات نیز در برابر مقام و جایگاه این فرد احساس خجالت و شرمساری میکنند. قدرت و جلال او چنان است که همه موجودات و نیروهای عالم در برابرش تحت تأثیر قرار میگیرند و به نوعی احساس کوچکی میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی تو به روح من نمیگذاری در امتحانهای سخت بیفتد، مثل مگسی که در دوغ غوطهور میشود، در آن لحظات آزمایش، به راحتی از صحنه کنار میرود.
هوش مصنوعی: از نشانههای بلندی مقام تو و بشارتهای شفا بخشت، هر درویشی به واسطهٔ زبان تو به مرتبهٔ ملکوتی رسیده است.
هوش مصنوعی: تمام مردم مانند مورچهها به سمت نعمتهای تو میدوند و همه جهان همچون لقمهای از بخششها و نعمتهای سفره تو هستند.
هوش مصنوعی: کسی که به نوالهای راضی نباشد و همیشه طمع بیشتری داشته باشد، نباید期待 داشته باشد که تو او را به عنوان مهمان بپذیری.
هوش مصنوعی: بسیاری از داروها برای درمان هر درد و رنجی وجود دارد، و چه آهنگها و نغمههایی که برای تو، در مکانی فراتر از مکانها به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: من به دنبال و آرزوی زیبایی تو هستم، زیرا نگاه به وجود تو و دل بستن به جمال تو، تمامی خواستههای من را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: این کار به خاطر منفعت و سودی که دارد انجام میشود، نه به خاطر خودخواهی. و راهی که به سوی آسمان میبرد، همان نردبانی است که تو به سمت آن میروی.
هوش مصنوعی: تو به افراد با ایمان و نیکوکار نشان دادی که چگونه میتوانند با ایمان و عمل خوب به عرش آسمان نزدیک شوند و در مسیر کمال و سعادت حرکت کنند.
هوش مصنوعی: ای دل، دیگر چیزی نگو و به دنبال رازهای او نرو، زیرا کسی که بتواند رازهای تو را بداند، پنهان است و تو نمیدانی چه در دل اوست.
هوش مصنوعی: تو از این شهر، راز نیشکر را بپرس و باطن آن را بشناس، چراکه خودت بهخاطر ظاهر شیرین نیشکر، لبهای شیرینی داری.
هوش مصنوعی: شه تبریز، شمسالدین، در هر لحظه به خاطر زیباییها و نعمتهای الهی بر تو، ای ماه خوشفروغ، ستایش و تحسین میفرستد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هله طبل وفا بزن که بیامد اوان تو
می چون ارغوان بده که شکفت ارغوان تو
بفشاریم شیره از شکرانگور باغ تو
بفشانیم میوهها ز درخت جوان تو
بمران جان و عقل را ز سر خوان فضل خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.