گنجور

حاشیه‌ها

داود در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:

در نسخه مرحوم فروغی مصرع دوم بیت اول بدینگونه است:وزدست اجل بسی جگرها خون شد.واخر مصرع اول بیت دوم نیز از اوی است .ودر مصرع دوم بیت دوم بجای عالم دنیا است .لطفا اصلاح کنید
---
پاسخ: با تشکر، در چاپی از نسخۀ فروغی که من در اختیار دارم مورد دومی که اشاره فرمودید «وی» است و حدس می‌زنم نسخۀ شما با توجه به غیرمعمول بودن ضمیر «اوی» غلط چاپی داشته، در هر صورت غیر از موردی که اشاره کردم، این نقل قدیمی:
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
در پای اجل بسی جگرها خون شد
کس نامد از آن جهان که پرسم از وی
کاحوال مسافران عالم چون شد
با پیشنهاد شما که مطابق نقل تصحیح مرحوم فروغی است جایگزین شد.

آیت در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۱:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

خیام تسلسل را به طور قطع انکار می‌کند و اساسی‌ترین راهکاری که به دست می‌دهد، غنیمت شمردن دم و دریافتن حال است زیرا برگشتی به این دنیا وجود نخواهد داشت که به امید آن خود را از مواهب دنیا محروم کنیم. در جای جای رباعیات این تفکر خیام را می‌توان دید:
"می خور که هزار بار بیشت گفتم
باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی"،
"پس بر سر این دو راههٔ آز و نیاز
تا هیچ نمانی که نمی‌آیی باز"،
"تو زر نئی ای غافل نادان که ترا
در خاک نهند و باز بیرون آرند"
و بیت‌های مشابه دیگری که مخالفت خیام را با تسلسل به روشنی نشان می‌دهند.
اشاره به کوزه شدن انسان‌ها تنها اشاره به مردن و خاک شدن است و ارتباطی به تأیید تسلسل ندارد.

نگین شکروی در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۳ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۲۲:۲۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰:

بادرودوسپاس فراوان
عدم رعایت فواصل کلمات درمصراع اول ازبیت ششم فهم آنرا درنظراول برای برخی خوانندگان مشکل میکند وبهتراست بدینگونه نوشته شود:
حلهٔ نور اگرم...
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

ف-ش در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۳ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است
می‌خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است
یافتن منظور خیام در بعضی رباعیها چندان سهل نیست مثلا وقتی گل سعادت کسی پرباراست آیا نیازی به چیز مست کننده و بیخبر کننده دارد؟
نظر خیام اینست که چون زمانه دشمنی غدار است و همیشه گل سعادتت پربار نیست پس اینک جام می بدست گیر
به نظر میرسد که منظورش از جام می دل آگاهی باشد خلاف غفلت از اوضاع زمانه که فردا یافتن روز چنین دشوار نباشد زیرا می معمولی علاجی بر غدار بودن زمانه نخواهد بود و تناسبی ندارد با اینکه سعادتی که امروز انسان دارد فردا دشوار بدست می آید
وگرنه تو صیه به میخوارگی در زمانی که انسان از خوشبختی دور میافتد مناسب به نظر می آیدنه موقعی که از سعادتی برحورداراست
شاید هم منظور این باشد که چون زمانه عاقبت سر دشمنی دارد در حال حاضر که سعادتی داری هرچه میتوانی خوشی و مستی کن که فردا نمیتوانی ولی باز آن شادی ومستی از نوع دیگرکه برآینده تاثیر مطلوب بگذارد وغدار بودن زمانه را هضم کنداهمیت دارد
قدر مسلم اینست که رباعی میگوید در موقع سعادت هم بیکار منشین و غافل نباش و کاری بکن ولی در اینکه چکار کن برداشت ها مختلف وسطحی وعمقی تواند بود

نگین شکروی در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

وزن این شعر " متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن= بحر کامل مثمن سالم" می باشد

علیرضا موسوی در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:

کار آشنایان همه لطف است و به لطف حتی هنگامی که از محنت محبت می نالند کلام آنها به لطف واگویه می شود صبا به لطف بگو... این شبیه همان تعبیری است که قرآن کریم از قول زکریا نقل می کند: اذ نادی ربه نداء خفیا

reza در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

ببینید این ادبای ما تا به کی را پیش بیی کره که این رباعی که همین امروز سروده شده وبرای این زمان

ghonsor در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۱:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:

من عین این غزل را از اوحدی مراغه ای خواندم. در بیت آخر چنین آمده. اوحدی گر نکند یار ز ما یاد مرنج ما که باشیم که اندیشه ما نیز کنند.

پویا در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۰:۱۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴:

من هم در کتابهای درسی قدیم اینطور دیده ام :
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست

مینا در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد:

به حاشیه قبلی می گویم که این تنها یکی از بهترین مناظره های ادبیات ماست. من این مناظره را بعد از سال ها برای تکرار حسی که بار اول برایم به وجود آمد،خواندم. به راستی که بیان استادانه ی دنیای عشق شرق هست.

پویا در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۷:

حاشیه اول استقبالیست توسط پویا

mareshtani در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۰:

doste aziz darmaqtaje awale mesra eshkale khele kotschake wojuddarad man namekhwaham osharakonam mohawwelmekonam bajenabe khode shoma.1
ba arse adabo ehteram
---
پاسخ: این طور که من متوجه شدم شما پیشنهاد می‌کنید «نرد» را با «نزد» در مصرع اول بیت دوم جایگزین کنیم. اگر اینطور باشد به نظر من درست نیست، چون کلمات «حریف» و «دست» و «ببرد» در بیت نشان می‌دهد که واقعاً مقصود «نرد» بوده.

سیاوش مرتضوی در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۴:۴۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

در مورد حاشیۀ اول:
چنین چیزی بسیار بعید است. عرفای واقعی همیشه یکدیگر را تایید کرده اند و از آنچه که در کتابها نقل شده، حتی دشمنان عرفان را خوار ندانسته اند. کلام سعدی آنقدر پست نیست که بخواهد مانند مردم کوچه و بازار دیگران را به باد انتقاد بگیرد و آنها را همچون فرعون بخواند. از طرفی خود سعدی در گلستان می گوید: «...تو نیز اگر بخفتی، به که در پوستین خلق افتی.»
بنابراین بنده فکر میکنم که تشابه وزن و قافیه و ردیف این شعر موجب چنین برداشتی شده است. در ضمن ممکن است این شعر تنها منسوب به سعدی باشد، که البته چنین چیزی در تخصص کارشناسان (از لحاظ ادبی) یا عارفان (از لحاظ معنایی) است.

پویا در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۷:

گر بگذری ز خویش چها می توان شدن
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

پویا در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۰:۳۰ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶۷:

بشکن حصار خویش و برو در دیار عشق
کانجا رها ز چون و چرا می توان شدن
---
پاسخ: محل بیت لطفاً؟

نگین شکروی در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶:

با درود و سپاس فراوان
مصرع اول بیت آخر "گر او نظر نکند..." صحیح است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

سجاد هاشمی نژاد در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵۴ - نکته‌ای چند:

با تشکر از زحمات شما در مصرع اول ردیف شعر که "دارد" است اشتباها "داد" تایپ شده است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

khalil moetamed در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۰۷:۵۵ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۴ - گریستن لیلی در هوای آشنا، و موج درونه را بدین غزل آبدار بر روی آب آوردن:

بیت 13- آرزم >>>> آزرم

38-عقشت>>>>> عشقت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

ساکت در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۵:

بیت7
نادرست:گبرم
درست:گیرم
از نسخه ی استاد فروزانفر
---
پاسخ: با تشکر، با استناد به تحقیق شما تغییر انجام شدهٔ قبلی را بازگرداندیم.

mareshtani در ‫۱۵ سال و ۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۸، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:

mesraje dowom(eshq ast)1
mesraje tschharom(anrosra)1
darmesraje awale beide akhir(ba)sajed ast
---
پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما در مصرع چهارم «آن آرزو» را با «آن روز را» جایگزین کردیم. دو مورد دیگر هم تصحیح شد.

۱
۵۳۸۴
۵۳۸۵
۵۳۸۶
۵۳۸۷
۵۳۸۸
۵۴۷۳