گنجور

حاشیه‌ها

غلامحسین مراقبی در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۷:

با درود فراوان
در این رباعی نگریم به دو حرف تعیین کننده و سمت و سو دهنده: نخست حرف ر که ده بار تکرار شده، با توجه به تلفظ ر که نمایانگر و نماد لرزندگی و بی ثباتی است، و پس آنگاه بنگریو به حرف و که هفده بار تکرار شده و نشانگر شتاب و گذر ، یعنی همان پوچی است، و باز هم بنگریم تکرار آوای فاخته را که در کل بیاگر پوچی و گذر شتابان زندگی است

منصور محمدزاده در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

بیت:(میازار موری که دانه کش است ـ که جان دارد و جان شیرین خوش است)، در شاهنامه نسخه فلورانس که استاد خالقی مطلق از آن استفاده کرده به شکل زیر آمده است:
(مکش مورکی را که روزی‌کش است ـ که او نیز جان دارد و جان خَوش است)

منصور محمدزاده در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۵:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۴ - حکایت:

عجیب است که شعر "میازار موری که دانه کش است"، در شاهنامه فردوسی گنجور وجود ندارد0

محمد رضا در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۲۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:

.....بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
بر بوی آن که در باغ یابد گلی چو روید
آید نسیم و هر دم گرد چمن برآید
گویند ذکر خیرش در خیل عشقبازان
........
---
پاسخ: با تشکر، در نسخهٔ قزوینی بیتی که آوردید نیست، باید مربوط به نسخ دیگر باشد، در حاشیه باقی می‌گذاریم.

محمد رضا در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۳:

تو عشق زیبای منی هم من توام هم تو منی خشمین تویی راضی تویی هم شادی و هم درد و غم
لطف تو سابق میشود جان من عاشق میشود
بر قهر سابق میشود چون روشنایی بر ظلم

علی در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۶:۱۶ دربارهٔ اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۲ - تمهید:

سنگ شو ئینه ی اندیشه را" باید باشد: سنگ شو آئینه ی اندیشه را
---
پاسخ: با تشکر؛ تصحیح شد.

آرش در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:

کنار هم آمدن لیل و نهار و مردمک چشم نگار بسیار جالبه!

آرش در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

همین‌طور... یک دو سه و آب و باد برای گذر عمر... به نظرم با محیط یکی شده یا در حیات حل شده! گذر عمرش رو با باد و آب روان یکی دونسته.بسیار جالبه.

آرش در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

"مرا" به نظرم در این رباعی مهمه. خیام ابتدا نظرش رو درباره‌ی عمر و دنیا می‌گه و بعد تاکید می‌کنه که غصه‌ی گذشته و آینده رو نمی‌خوره.خودش رو محور قرار می‌ده و نظرش رو می‌گه.

آرش در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵:

به نظرم در اون لحظه ان‌قدر "خراب" و" در بند سر زلف نگار" بوده و پی همراه، که کوزه رو هم همسان حال خودش پنداشته. بسیار زیباست این تشبیه.

منصور محمدزاده در ‫۱۵ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - وله فی‌بیان الحقایق:

بیت "گرگ اجل یکایک 000 " از ضرب المثل های مشهور پارسی است0

ناشناس در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:

گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولی است خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و میخواره به دوزخ باشند
فردا بینی بهشت همچون کف دست

امین در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:

در مصرع اول بیت آخر بنگذاشتند چه معنی دارد؟ البته من نسخه اصلی آن را در اختیار ندارم ولی به نظر بگذاشتند درست باشد.
---
پاسخ:
در حاشیهٔ نسخهٔ قزوینی ذیل این بیت آمده:

«بنگذاشتند» به تقدیم باء موحده بر نون نفی، رجوع شود برای شواهد این استعمال یعنی اذخال باء زائده بر افعال منفیه به حواشی آخر کتاب.

حاشیهٔ مورد اشاره را در آخر کتاب پیدا نکردم ولی همین گویای آن است که این نوع کاربرد افعال منفی صحیح است و رواج داشته.

آرمان در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۷:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:

نقل قول ظریف :
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بارتن نتوانم
من مرده ام آن دم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم

ره نشین در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۸:

حافظ دوستان عزیز برای آگاهی بیشتر از اثر پذیری حافظ از خواجو به مقاله ی "حق خواجو بر گردن حافظ"نوشته ی دکتر اصغر دادبه مراجعه کنند.

ره نشین در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۸:

بعضی گفته اند :خواجو بدشانس ترین شاعر جهان است .زیرا از نظر زمان پس از سعدی وقبل از حافظ است وبه قولی :
چو روشن بود روی خورشید و ماه
ستاره چرا برفرازد کلاه
اما اگر این بیت از حافظ باشد هم تجلیل از خواجوست هم گواه بر معرفت حافظ.

ره نشین در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۷:

چقدر این غزل حافظانه است اگر اندکی دقیق شویم رهایی از زهد ریایی و رفتن به سوی مکتب عشق کاملا در غزل جلوه گر است .اگر غزل از حافظ هم نباشد و آن را بشنود آرزو می کند ای کاش سراینده من بودم .

علی بی ستاره در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۵:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

حافظ هم می گوید:
ترسم که صرفهء نبرد روز باز خواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما

علی بی ستاره در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:

در پاسخ به ف-ش باید بگویم که از نظر خیام در جهان هیچ چیزی عالیتر از خود می نیست:
تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید
من در عجبم ز می فروشان کا یشان
به زان چه فروشند چه خواهند خرید

علی بی ستاره در ‫۱۵ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ساعت ۰۵:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

عشقت رسد به فریاد...
منظور حافظ این است که مسلمانان که میگویند قرآن تنها کتاب آسمانی است که هیچ در آن دست برده نشده؛حافظ چهارده رقم قرآن را از حفظ می دانسته است و چقدر بیش از آن هم وجود داشته است معلوم نیست.و اما خیام از آن تیپ شاعرانی است که هیچ نمی توان به او تهمت زد که منظورش از می قرآن و این چیزها بوده.وقتی خیام می گوید می دقیقاً منظورش می است و نه هیچ چیز دیگر!

۱
۵۳۷۳
۵۳۷۴
۵۳۷۵
۵۳۷۶
۵۳۷۷
۵۴۷۱