مبارک منزلی، کانجا فرود آید چو تو ماهی
همایون عرصهای، کارد به سویش رخ چنین شاهی
روان شد موکب جانان چرایی منتظر ای جان؟
چو خواهی رفت ازین بهتر نخواهی یافت همراهی
مکن عیبم که میکاهم چو ماه از تاب مهر او
که گر ماهی تب مهرش کشد گویی شود کاهی
مرا نقدی که در وجهش نشیند نیست الا شک
مرا پیکی که ره آرد به کویش نیست جز آهی
تو آزادی و احوال گرفتاران نمیدانی
دل مسکین من با توست ازو میپرس گه گاهی
عزیزی کو نیفتادست در بندی چه میداند
که در کنعان اسیری را چه افتادست در چاهی
من خاکی نه آن گردم که از کوی تو برخیزم
عجب چون من از کوی تو برخیزد هوا خواهی
چو بادم در رهت پویان من بیمار و میترسم
مبادا کز منت بر دل نشیند گرد اکراهی
نه تنها من به سودای سر زلفت گرفتارم
که زلفت رابه هر شستی چو سلمان است پنجاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و قداست معشوق اشاره میکند و احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان میکند. او از سفر و جدایی میگوید و اینکه هیچ همراهی بهتر از معشوق پیدا نخواهد شد. شاعر از ضعف و ناتوانی خود در برابر عشق میگوید و به عیبهای خود اشاره میکند، با این حال عشق به معشوق را نیازی اساسی میداند. همچنین، او به حال دیگران که عاشق شدهاند اشاره میکند و از درد و رنج آنها سخن میگوید. او خود را خاکسار معشوق مشخص میکند و از ترس و بیم خود در سفر به سوی او میگوید و در پایان اشاره به بحرانهای عشق میکند که انسانها را به جان میاندازد.
هوش مصنوعی: مکان خوشی است که وقتی تو در آنجا فرود آبی، مانند یک ماه با شکوه، به آنجا میرسد. این مکان، زمینهای ویژه دارد که به سمت چنین شاهی میرسد.
هوش مصنوعی: عزیزم، چرا منتظری؟ جانان در حال رفتن است. اگر او برود، دیگر هیچ همراهی بهتر از او پیدا نخواهی کرد.
هوش مصنوعی: به لحاظ عشق و محبت، هرگز به عیبهای من اشاره نکن. من مانند ماه در سایهی نور خورشید او هستم. اگر ماهی تحت تاثیر نور خورشید قرار گیرد، گویی به ذرات ریز تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: من هیچ پولی ندارم که در برابر آن چیزی بپردازم جز شک و تردید. همچنین هیچ فرستادهای ندارم که مرا به آنجا برساند به جز آه و اندوه.
هوش مصنوعی: تو آزادی و از وضعیت انسانهای گرفتار خبر نداری، اما دل بیچاره من به تو وابسته است، از او گاهی سوال کن.
هوش مصنوعی: کسی که هرگز در دامی نیفتاده، نمیتواند بداند که چه بر سر کسی که در چاه گرفتار شده، آمده است.
هوش مصنوعی: من انسان خاکی و عادی هستم و نه آن باد و زبانی که از مسیر تو دور شوم. عجیب است اگر کسی مثل من از درگاه تو جدا شود و بخواهد به جایی دیگر برود.
هوش مصنوعی: من همچون بادی در راهت جاری هستم و به شدت بیمار و نگرانم که مبادا از روی ناچاری و ناآزادی، غباری از زخم بر دلم بنشیند.
هوش مصنوعی: نه فقط من به خاطر زیبایی موهایت دل بستهام، بلکه هر کسی که به آنها نگاه کند، مانند سلمان، در آرزوی آنها گرفتار میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نباشد بس عجب شاها! اگر شادی کند شاهی
ز چون تو شه، که شاهان چون ستاره اند و تو ماهی
چنان کز تو به نزدیک منست ای خسرو آگاهی
ز تو تا خسروان چندان بود کز ماه تاماهی
ایا مر گاه شاهی را به جای یوسف چاهی
[...]
به من بگذشت ناگاهی جهان افروز دل خواهی
قدش نازنده چون سروی رخش تابنده چون ماهی
ز قیرش بر سمن دامی ز مشکش پرشکر مهری
زسحرش در مژه تیغی ز سیمش در زنخ چاهی
بدو گفتم نگارینا زمانی مگذر از پیشم
[...]
الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی
به دل سنگی به بر سیمی به قد سروی به رخ ماهی
شه خوبان آفاقی به خوبی در جهان طاقی
به لب درمان عشاقی به رخ خورشید خرگاهی
خوش و کش و طربناکی شگرف و چست و چالاکی
[...]
زهی ملک لطافت را وجودت نازنین شاهی
جهان عالم آرایت سپهر حسن را ماهی
ز مهر رویت ار عکسی فتد بر عالم خاکی
هزاران ماه کنعانی بر آرد سر ز هر چاهی
بگرد غنچه خندان در آمد سبزه خطت
[...]
نگاری کز رخ چون مه کند بر نیکوان شاهی
بهشتست او که اندر وی بیابی هرچه می خواهی
اگرچه عاشقانش را بهشت اندر نظر ناید
غلام هندوند اورا همه ترکان خرگاهی
ایا دنیا زتو گلشن بعشق تست جان درتن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.