گنجور

حاشیه‌ها

علی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - اشک یتیم:

یاد کلاس پنجم و دوران کودکی به خیر

علی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ حافظ » مثنوی (الا ای آهوی وحشی):

فکر نمی کردم این شعر مال جناب حافظ باشه چون حافظ بیشتر غزل های عرفانی می گفته.برام جالب بود

ع.م.ن. در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

با عرض سلام و تشکر,
جسارتا همان طور که مستحضر اید, استاد شهریار اشعار ترکی زیبایی در کارنامه خود دارند, لذا به عقیده بنده لفظ "شاعر پارسی گو" لفظ مناسبی نمی باشد.
همچنین زبانی به نام "زبان آذری" نداریم؛زبان ایشان "زبان ترکی آذربایجانی" می باشد.
با تشکر مجدد.

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۰۴:

جغبوت صحیج است و آن به معنی پنبه و یا پشمی است که از لای لحاف کهنه در آمده باشد.

روزبه آتیه در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:

چقدر شبیه اشعار خیام هست

آرش حیدری در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰:

اشـــاره ی همیشگــــی خیام به ناپایداری هستی و فرصت شمــــردن عمــــر

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

3. معنای بیت واضح است، تنها نکته قابل اشاره تفاوت بین شمع و چراغ است، نور شمع بیشتر از نور چراغ بوده است:
اول چراغ بودی آهسته شمع گشتی
آسان فراگرفتم در خرمن اوفتادی

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

8. مجموع متضاد پریشان است، در ادب پارسی موی معشوق جایگاه و پایگاه دل عاشقان است و دل آویز و دلبند نیز صفت هایی برای موی معشوق بودند که در گذر زمان صفت خود معشوق شده اند:
من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:

6. حال پراکنده‌ی گوی

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:

1. واژه «گل» صرفا به گیاهی که امروز آن را «گل محمدی» می نامیم گفته می شده است( و در شیراز در بسیاری از بوستان ها به صورت گسترده ای کاشته می شده است)
3. «کمر» همان چیزی است که امروز به آن «کمربند» گفته می شود(کمر را بر میان (کمر امروزی) می بسته اند)
5. از محاسن معشوق داشتن دهانی کوچک بوده است و مصراع دوم به همین موضوع اشاره دارد.
7. طره، موی پیشانی، زلف موی بنا گوش و گیسو موی پشت سر است.
8. پیراهن، جامه ای یکسره و جلو بسته بوده است، بر خلاف قبا که نیم تنه ای جلو باز بوده است، در خوشحالی و اندوه بسیار جامه ها را می دریدند و به اصطلاح جامه(یا پیرهن) قبا می کردند.

رضا سعدی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:

بسیار دیده‌ایم درختان میوه دار
زین به ندیده‌ایم که در بوستان توست
1.درختان میوه‌‌‌‌دار بسیاری دیده‌ایم اما هیچکدام از میوه حسن تو که در بوستان جمالت حاصل آمده بهتر نبوده است
2. درختان میوه دار بسیاری دیده ایم، اما در هیچ کدام این میوه «به» را که بر صورت توست ندیده ایم

حسن جزائریان در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:

با سلام:در غزل شماره 8 سطر دوم،(تشنهء روی توام باز مدار از من اب) اشتباه وصحیح آن(تسنهء روی توام باز مدارم زآب) میباشد ،موفق باشید

اردشیر طهمورس زاده در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:

با عرض سلام،منظور از سماع ، حالتی است که به نیوشندگان کلام حق دست میدهد ، این حالت اگرچه با شنیدن شروع میشود ولی چنانچه کلام به جان انسان رخنه کند از سمع تنها بسیار بیشتر است ، همان حالتی که عارفان را به رقص و چرخش وا میدارد، آنچه مردم امروز از ان حالت میشناسند همان رقصی است که بر مزار مولانا برگزار میشود، البته با صدای دف، اما این فقط أدای ان حالتی است که مولانا به درک و لمس ان رسیده بود، از محتوا خالی است ، نیوشیدن با ان نیست، کلام حقی جاری نمیشود، حال در نظر بگیرید چنانچه کلام حق جاری شود و شنوایی بأشد که این کلام را بنیوشد، این حالت رقص چنان آدامه میابد و فرد را از خود بی خود و مست میکند که اگر به پای وارد چنین میدانی شود عاقبت مست و بی هوش ، به روی دوش بیرون میبرندش.

رضا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

دوستانی که ادعا دارند حافظ ِ رند ِ خوش سخن , عارف است و اشعارش عرفانی , ممکن است بفرمایند وی پیرو کدام مکتب و طریق صوفیگری و عرفان بوده ؟
این چه عارفیست که می فرماید :
صراحی می کشم پنهان و مردم دفتر انگارند ...
و یا:
حرف عشق در دفتر نباشد...
که به قول استاد باستانی پاریزی دفتر همان مصحف است.
این چگونه عارفیست که با کار و بار دنیا درگیر است و مبارزه ی سیاسی -اجتماعی می کند و شرمسار از رخ ساقی و می رنگین هم.می شود.؟
این چه صوفی ست که برای هم مسلکان خود ( بر فرض محال) در اشعارش آبرو نگذاشته ؟
و باز چگونه است که هر گاه خدا را قسم می دهد , می بایست تا منتظر درخواستی حافظانه از این دست باشیم :
خدا را ای رقیب امشب زمانی دیده بر هم نه
که من با لعل خاموشش نهانی صد سخن دارم

آرش حیدری در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰:

بـــه تغییر دوران هــا اشاره دارد و اینکه از سلاطین و زیبا رویان جز مشتی خـــاک چیزی نمانده است و نـــاپایداری گیتی و زندگی بیهوده اشاره دارد که شاید یادی از گذشتگان نهایت توجه مــا به دوران و زندگی پر تلاطم آن هــا بوده که این معنـــای ظاهـــری شعر را در بر گرفته و پیماش شعـــر در پسِ افکـــار شـــاعر نشات گـــرفته از عیث شمــردن روحِ زندگی و بی توجهـــی به زندگانی مــادی بوده و جنانچه از شعر بر می آید در حالت اندوه غمگســاری سروده شده است

آرش حیدری در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:

واقعـــا زبان قـــاصرِ از وصف این ابیات هستش البته دوستان نباید سطحی به این اشعـــار نگاه کنن منظـــور حکیمی چــون خیـــام از می (شــراب ) یا خوش گـــذرانی مــــادی به معنای گناه نیست در پس این افکــار ذهنی لبریز از حقایقِ معنوی است که سخته مـــا به درکِ این مسائل برسیم و از زاویه ی دید اون بزرگوار نگاه کنیم

آرش حیدری در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۵۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:

در این ربــاعـــــی اشاره به غنیمت و فــرصت شمـــردن لحظه لحظه ی زندگی و نــا پایداری هستی اشاره دارد

رضا در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:

تصحیح شاملو بر این غزل بسیار معقول تر و نزدیک تر به واقعیت می نماید ...
کجا ممکن است حضرت حافظ خود را زاهد شهر معرفی کند
و چگونه است که این غزل تخلص ندارد
و چراهایی از این دست بسیارند.
با سپاس از توجه شما و امکانی که برای نظر دهی قرار داده اید

سیامک خاکسارحقانی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷:

سیامک خاکسارحقانی نوشته:
در دیوان حافظ به تصحیح مرحوم خلخالی، انتشارات “حافظ نوین” ، سال 1379 ، صفحه ی 348، ابیات این غزل به صورت زیر آورده شده است:
من و صلاح و سلامت کس این گمان نبرد/که کس به رند خرابات ظن آن نبرد
من این مرقع دیرینه بهر آن دارم/که زیر خرقه کشم می کس این گمان نبرد
مباش غره به علم و عمل، فقیه مدام/که هیچکس ز قضای خدای جان نبرد
مشو فریفته رنگ و بو قدح در کش/ که زنگ غم ز دلت جز می مغان نبرد
اگر چه دیده بود پاسبان تو ای دل/به هوش باش که نقد تو پاسبان نبرد
بسعی کوش اگر مزد بایدت ای دل/کسی که کار نکند اجر رایگان نبرد
سخن به نزد سخندان ادا مکن حافظ/که تحفه کس در و گوهر به بحر و کان نبرد

سیامک خاکسارحقانی در ‫۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷:

در دیوان حافظ به نصحیح مرحوم خلخالی، انتشارات "حافظ نوین" ، سال 1379 ، صفحه ی 348، ابیات این غزل به صورت زیر آورده شده است:

من و صلاح و سلامت کس این گمان نبرد/که کس به رند خرابات ظن آن نبرد
من این مرقع دیرینه بهر آن دارم/که زیر خرقه کشم می کس این گمان نبرد
مباش غره به علم و عمل، فقیه مدام/که هیچکس ز قضای خدای جان نبرد
مشو فریفته رنگ و بو قرح در کش/ که زنگ غم ز دلت جز می مغان نبرد
اگر چه دیده بود پاسبان تو ای دل/به هوش باش که نقد تو پاسبان نبرد
بسعی کوش اگر مزد بایدت ای دل/کسی که کار نکند اجر رایگان نبرد
سخن به نزد سخندان ادا مکن حافظ/که تحفه کس در و گوهر به بحر و کان نبرد

۱
۴۸۳۷
۴۸۳۸
۴۸۳۹
۴۸۴۰
۴۸۴۱
۵۵۲۹