مرتضی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:
دوستان عزیز، "الم" در زبان عربی به معنای درد می باشد و با توجه به مفهوم بیت، شاعر از قول معشوق بیان می کند که: مردان از درد ناله نمی کنند.
در آیاتی که به آنها اشاره شد، کلمه "الم" کلمه ای مرکب است از حرف "أ" به معنی "آیا" و کلمه "لم" که معنای فعل بعد از خود را منفی می کند. مثلا "الم نشرح لک صدرک" بدین معناست که "آیا سینه تو را گشاده نساختیم؟"
همانطور که مشاهده می کنید کلمه "الم" در بیت پایانی، هیچ ارتباطی به آیات مذکور ندارد. آنچه شما به عنوان ایهام یا تلمیح برشمردید، شبیه این است که بگوییم در مصرع
"شیراز معدن لب لعل است و کان حسن"
حافظ با استفاده از صنعت ایهام، ارادت خود را به امام حسن نشان داده که شبها برای فقرا شیر می برده است.
تأسف انگیز است دیدن بعضی حاشیه های سخیف و مبتذل در ذیل این شاهکار قرن ها ادبیات پارسی.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
عذار مغبچگان راه … یعنی کودکانی که می ،اورده بوده اند موهای چون خورشید زرد داشته اند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
شعاع نور قدح ..... یعنی شباهنگام می نوشیده اند
امیر الماسی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:
واقعا تک تک غزلیات حافظ محشرن اینم یکی از اون بهترین های حافظه
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
بیت 6 ام شاهکار است شاعر می فرماید از شور و فریاد مهرویان شیرین رفتار شکر شکشته و سمن ریخته و رباب زده است ولی میدانیم که شکر ریختنی و سمن که یاسمن است شکستنی و رباب زدنی است یعنی جابجا و درهم کلمات را اورده زیرا می خواسته بگوید واقعا غوغا بوده است و اشفته بازار بوده است جالب تراینکه شکر را خورده اند با می و یاسمن را بدلیل رقص ( وشت) شکسته اند ولی رباب تنها زده شده است یعنی خراب نشده وتا اخر نواخته می شده است زهی شکر پاره فارسی و خنکا حافظ تراز سخن
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
مغبچه یعنی کودکان خانواده های پیرو مزدیسنا ، گویا در سالهای اغاز گردانش دین در ایران کودکان این خانواده ها می ،می فروختند تا مردم بر ایین پیشتر بمانند و اصلن معنی مغبچه به معنی ریدک و غلام نیست و کاملن محترمانه است . شروع نامگذاری مزدیسنان به زردشتی در اغاز قاجاریان بوده است
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:
با درود به جناب مهندس محمد هارون از کابل درست می فرمایید به نگاه من هم چنین است ، خرم و افراخته سر باشید
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
رشک عام یعنی رشک عامه مردم ، اما عامی به فارسی هامی است و هتا امی یعنی بیسواد هم به عربی از این لغت است همه فارسی هستند
انجنیر محمد هارون صادقی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:
با عرض سلام و ادب خدمت مدیر کل ویب لاک زیبا و عرفانی گنجور و تمام دست اندر کاران این سایت آموزشی عارفانه.
با اغتنام از فرصت و نهایت علاقه مندی که به غزلیات حضرت ابوالمعانی بیدل دارم ، گاه گاهی سری به این ویب لاک میزنم، الیوم غزل شماره 294 را مطالعه نمودم که در بیت نهم آن به کمبود وزن شعری مواجع شده ام در غزلیات شان نوشته است « زنفی ما و من اثبات حق در گوش می آید » اما در اینجا کلمه اول حذف شده است. مهربانی نموده در قسمت تصیح آن اقدام نماید بعید از لطف تان نخواهد بود. آنجنیر محمد هارون صادقی آمرتکنالوژی معلوماتی وزارت امور مهاجرین « کابل افغانستان»
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
یک دست جام باده و یک دست جعد یار ، این جا جعد افزون بر شکن زلف نوعی نوا در دستگاه های ایرانی هم هست که در گزارش دشواری های شعر خاقانی استاد کزازی اورده اند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
کان عقیق نادر ارزانم ارزوست اینجا ارزان یعنی گران زیرا از ارزیدن می باشد و در گفتاگفت روز مره معنی أش وارون شده است و سر هم می گوید هر چند من درویشم اما به عقیقی خرد خرسند نیستم باید معدن و کان سرچشمه همه عقیق های کمیاب را دریابم
علی زارعی طوسی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:
با درود
حکیم طوس در آغاز این حکایت زیبا از براعت استهلال استفاده نموده ( شگرفآغازی که قدیمیان علم بدیع آن را براعت استهلال مینامیدند یکی از آرایههای ادبی است.
شگرفآغازی آنست که سخنور یا نویسنده آغاز سروده خود را چنین بنویسد که پیشزمینه مطلب اصلی سروده در آن گنجانده شده باشد یعنی خواننده با خواندن چند بیت آغازین شعر به درونمایه اصلی شعر پی ببرد.)
و البته شکایت حکیم طوس از تنگدستی و مشکلات مالی در ابیات ابتدایی نیز درد آور است و جای افسوس دارد.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
دربان یا پرده دار کسی است که پرده های حاجب میان شاه و بازبیننده را برمیدارد چون شاه خداست به خاطر ملک یوم الدین پس پرده دار انسان مینویی یا انسان کامل یا پیر است حالا شمس یا هر کس دیگری ، بازبیننده هم که رونده یا سالک است
رضا رستم پور در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۱ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
من فارس زبان هستم ولی چهار سال در زنجان کار کرده ام و ترکی را تا اندازه ای یاد گرفته ام و ازخواندن این شعر زیبا لذت می بردم و ترجمه فارسی به من کمک کرد تا این شعر زیبا را بهتر درک کنم
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:
طبل باز نوعی طبل است به هنگام دور شدن باز شکاری از بازگیر نواخته می شده است و باز میدانسته باید پرواز را به پایان برساند و به دست بازگیر بنشیند مولانا خودش را باز روی دست پروردگار می بیند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
جا دارد همه مردم ایران برای این بیتها حاشیه بنویسند
محمد در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲ - سبب نظم کتاب:
در بیت چهارم اعنی به عینی باید تغییر کند مرسی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر:
گروه و انجمن و جوخه برابر هستند انجوخیدن هم ریشه جوخه است یعنی جمع کردن و انباشتن ، جایی خوانده ام که جمع نیز اوستایی است و جم بوده است و ع گرفته ولی به یاد ندارم چه کسی و در کدام کتاب
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر:
فام همان وام است و درست می باشد ،
علی قیدی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۵: