امیر در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴:
با سلام البته بنده در صحت و سقم این که در این رباعی معنای ادبی "ناب" به آن معنی که شما اشاره نمودید سوادی ندارم که اظهار نظر کنم.
اما درسی که خیام در این رباعی به خواننده می دهد اینست که استعاره ی "می" رسیدن به به آگاهی ورای عقل است، آگاهی که از سرچشمه ی آگاهی ها برگرفته شده و برای همین "ناب" و "خالص" است.
خیام بدلیل اینکه خدمات بسیاری را در زمینه ریاضیات، نجوم و فلسفه به بشر کرد، در بسیاری از اظهار نظر ها فردی عقلگرا معرفی می گردد، که مقام عشق را رد کرده است، که خود در رباعی دیگری اذعان می دارد که "فلسفی نیم" و خط بطلانی بر این نظرات است.
اما در این رباعی به وضوح عقل را سدی در مقابل کسب آگاهی در مقام عشق می داند. و اشاره ایشان به "ناب" یعنی آگاهی خالص یا همام اشراق و الهام که انسان را در معرض دریافتهایی قرار می دهد که تا کنون از آن بی خبر بوده، و به همین جهت خالص و عاری از تخلیط و غش با تجربه های عقلی است.
خیام مقام عقل را نیز رد نمی کند، بلکه مقام عشق جای دریافت الهام و الهام فراعقلی و شهود است و مقام عقل جای استنتاج و ترجمه دریافت ها.
از صبر و حوضله خوانندگان سپساسگزارم
رضا شهنی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۵:
شعر اول حکایت که یک شعر عربی است آورده نشده است
بقیه اشعار هم بصورت زیر هستند
چون پیرشدی زکودکی دست بردار /
بازی و ظرافت به جوانان بگذار
*
دوبیت بعدی
طرب نوجوان ز پیر مجوی/ که دگر نایدآب رفته به جوی
زرع را چون رسید وقت درو /نخرامد چنان که سبزه نو
*
و چهار بیت اخر
دور جوانی بشد از دست من/ آه دریــــــغ آن زمن دلفروز
قوت سرپنجه شیری برفت/ اکنون راضیم به پنیری چو یوز
پیرزنی موی سیه کرده بود/ گفتمش ای مامک دیرینه روز / موی به تلبیس سیه کرده گیر/ راست نخواهدشداین پشت کوز
رضا شهنی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۳:
جمله آخر حکایت حذف شده است
"خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است و پسر طعنه زنان که پدرم فرتوت
شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
با درود به دوستان خوبم وبا پوزش به خاطر جسارتم فکر میکنم عذار به معنی اولین مویی باشد که در چهره میروید چون درخط عذار یار که بگرفت ماه ازو ،امیغ خط عذار نمیتواند خط روی معنی شود شاید بشود گفت خط ریش!یا مویی که تازه روییده باشد و ساده عذار را هم داریم که به معنی جوانیست که رخشان بی ریش است البته در عربی عذار با ضم اول هم داریم به ویژه در امیغ گلعذار ولی عذار با کسر اول صحیح تر است
پوریا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
چرا سعدی اسم خودش رو در بیت آخر نیاورده؟
شکوه در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:
در بین نهم (ز نفی)در اول بیت از قلم افتاده است .با تشکر از گردانندگان و آرزوی شادکامی برای همه دوستان
پوریا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن:
من شنیده ام از کجا می آیی ای فرخنده پی ؟ درسته؟
بهرام مشهور در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:
عباراتی که از این غزل آورده اید چند اشکال دارد که به شرح ذیل اصلاح می گردد :
بیت دوّم : رهرو منزل عشقیم و ز سرحدّ عدم
بیت ششم : آب رو می رود ای ابر خطاپوش ببار
بیت آخر : حافظ این خرقۀ پشمینه نیانداز که ما
مسعود جعفری در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:
بهتر که واژه ی شهمات ( شه مات ) در بیت 14 مصرع دوم هم اصلاح شود .
اناهیتا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
جنیبه همان جنیبت به معنای اسب سرکش است. بر اساس آن چه در تاریخ بیهقی دیده ام.
رامین در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
من مصرع اول رو به صورت (( حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد)) هم دیدم
سانیکا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
جنیبه یعنی چه
سانیکا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
من عاشق شعرفارسی هستم ولیی منابع کمیی دارم شیکرشیکن شووند همه طوطیان هند زین قند فارسی که به بنگاله میرود این سای را یکی از فارسی زبابان به من آشنا کرده
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
در الملل و النحل شهرستانی اولین کسی است بین ایندو ناسانی ( تفاوت) قائل می شود
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
اب زده به معنی خیس می باشد البته شاید نا مستقیم معنی می زده هم باشد ولی می زده معادل خمار هم هست افزون بر می خورده، در مناطق روستایی وقتی گل در خانه را می روبند اول اب کمی می پاشند سپس جارو می کشند بیشتر همین معنی را میدهد
امین کیخا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱:
شما بزرگوارید ، نامگذاری دین مزدیسنا به زرتشتی در دوره قاجاریه بوده و قبل از ان و در حال حاضر هموطنان زردشتیمان خودشان را مزاد پرست و گابارونی و ....... می نامند والبته در شعر دقیقی کیش زردهشتی امده ولی خانی و منبع بنده فرهنگنامه ایرانیکا بوده است
علی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - این قطعه را در تعزیت پدر بزرگوار خود سرودهام:
نعمت بزرگی رو از دست دادم . دستم نمیرسید کاری کنم . جلوی روزگار رو بگیرم . زندگی بدون پدر و مادر بی معنا شد .
محمدرضا در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۸:
سلام و سپاس از سایت گنجور و دقت نظر دوستان بخصوص جناب محمد حسین .
نظر ایشان کاملا درست است طبق مشاهدات این کمترین
سپهر احمدی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹:
بادرودخداوندبرروح بلند حضرت حافظ
دربیت سوم "درخرابات مپرسیدکه هشیارکجاست"درست است
رضا شهنی در ۱۱ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۸: