مرتضی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:
نوشته ی آقای گوهری برای من بسیار جالب بود. برای من سوال است که چرا آقای گوهری تذکر این اشتباه را به صورت مقاله در نشریات علمی ارائه نمی کنند. نظرات سایر دوستان به شکل دهی نوشته ای شان به گونه ی یک مقاله کمک کرده است.
سوال دیگر آنکه در صورتی که ما "اندیشه بر" را حاصل یا میوه اندیشه معنی کنیم،حاصل اندیشه چیست؟
ارسک در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:
«آه و فریاد که از -»
به نظرم یعنی از حسودی ماه بیت بعدی اتفاق افتاد، ماه حسود یا چشم نحس چیز مشهوریه یا صرفن همین معنی رو داره؟ کسی نظری داره؟
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:
لغوه درواقع essential tremur است پارکینسون هم ترمور دارد ولی در واقع سازوکار پیدایشش متفاوت است
سید حسین در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۱:
سلام
در بیت آخر گویا «مزیل» (به معنای زایلکننده) صحیح است و با وزن نیز همخوان است.
ارین در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:
درود بر شما . به نظر من بیت اخر که حافظ گفته بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند که مکدر شود ایینه ی مهر ایینم . مصراع دوم مهر ایینم حضرت حافظ فریاد میزنه که کیش مهر را داره . یعنی وجود و درون حافظ کیش مهر است
محمد.ک در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶:
سلام
یک سوال دارم چرا بعضی از غزلهای این شاعر شامل یک یا دو بیت میباشد ؟ آیا سانسور شده یا اطلاعاتی از آنها در دست نیست ؟
با تشکر از زحمات شما
ناظر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
شما دو تا برادرید این قدر با هم صمیمی هستید
لیلی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹:
من متوجه نشدم در بیت اول منظور حضرت حافظ چیست؟!
اگر منظور وصال است پس چرا به خداوند گفته مرا آن ده که آن به...یعنی به خدا سپرده...چون ممکن است از نظر خدا وصال بهتر نباشد..
سارا سپهر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱:
و اخو العداوه لا یمر بصالح
الا و یمزه بکذاب اشر
هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است
گل است سعدی و در چشم دشمنان خار است
تصحیح فروغی
سارا سپهر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۱:
با سلام این حکایت یک بیت کم دارد .
ای قناعت توانگرم گردان
که ورای تو هیچ نعمت نیست
کنج صبر اختیار لقمان است
هر که را صبرنیست حکمت نیست
امیر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
سلام، ممنون از سایت خوبتون ..
بنظرم این مصرع " ... کو همیگفت ای گزیننده اله "
باید به این مصرع "... کو همیگفت ای خدا و ای اله" تغییر پیدا کند
علی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » تصنیفها » مرغ سحر (در دستگاه ماهور):
از پی دزدی وطن و دین بهانه شد
دیده تر کن
محمد علی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:
این شعر رو محسن نامجو خونده
خارق العادس
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:
چند لغت هم برای روشنتر شدن می نویسم
فاعل کنا یا پویا /مفعول کارپذیر( بابا افضل کاشانی ) یا پوییده / فعل کارواژه
مصدر مامواژه یا بن / صفت گونواژه /قید چونواژه /
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:
مثلا برای پت و مت می شود چنگلوک و خنگلوک را بر گزید
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:
لوک هم که در فارسی در مصدر لوکیدن یعنی چهار دست و پا راه رفتن بچه زیرا بچه در ان حالت خمیده است و نیز لوک در شعر مولانا هم معنی کج و لق می دهد مثل دستلوک یعنی چلاق و نیز لنگ و لوک که اشکار است اما شگفت اینجاست که laxity به انگلیسی یعنی لقی و لغی و شلی و همه با هم همریشه هشتند . شمس بزرگوارم دو لغت دیگر هم داریم که دیگر کار را پر کرده باشم یکی چنگلوک یعنی کسی که دست و پا چلفتی است و چنگی لوک و کج دارد و دیگر خنگلوک یعنی کسی که هم خنگ است و هم چلفتی !
ف. رمادی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح جلال الدین اخستان شروان شاه:
در لغت نامه ی دهخدا مصراع دوم اینگونه آمده است:
جرعه چنانکه می چکد خون زقبای صبحدم.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:
شمس جانم با درود به شما کردی زبان است ولی لری و لکی گویش های بسیار بزرگی هستند لکی میان لری و کردی است و بسیار روان و لغات زیبایی دارد که به پهلوی می ماند . اما هدف من از نوشتن این لغات خدمت به فارسی است که همه این زبانها و گویش ها شاخه هایش هستند . برای نمونه مامواژه رفتن را برایتان در هر سه گروه صرف می کنم
berowm به کردی می شود بروم به لکی بچم ( بشم یعنی بشوم ) و به لری rowem یعنی بروم .
اما لوچ / به انگلیسی چپ می شود left به روسی لوا یعنی چپ ولی به فارسی همین لغت چپ در لغت کج دیده می شود که همان لول و لولا و لوچ می باشد .یعنی راست با رایت ( انگلیسی ) و رکت در لاتین و المانی برابر است ولی چپ یعنی لفت و لوا با لغت های فارسی لول و لوله و لولا و لوچ همستاک هستند . یعنی همان لغتی که در زبانهای اریایی دیگر چپ معنی می داده در فارسی معنی خمیده و کج می دهد و لوچ از جمله این لغات است
فاطمه در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:
واقعا بی نظیره، فوق العاده زیباست
ناشناس در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵: