ایرج در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل:
بیت یازده فکر می کنم که این باشه:
صبح چراغ فلک افروز شد .....
ناشناس در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۵:
با سلام وتشکر بنظرمی رسددربیت پنجم بجای "سربرگ گل" ندارم - "سربرگ وگل" ندارم صحیح باشد.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
شمس جان واژه کیهان را آغازید و زندگی را آغالانید ! به واژه تو هیچگاه به خردی ننگریده ای و گرنه ایدون نبودی که هستی .
ق.س در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۷ - التمثیل لقوم ینظرون بعین الاحوال «مُناظِرَة الوَلَدِ مَعَ الوالِد»:
در بیت اول و بیت دوم احول به اشتباه احوال نوشته شده است. هم از لحاظ وزنی مشکل خواهد داشت و هم از لحاظ معنایی احول به معنای کسی است که چیزها ررا دوتا می بیند و در اصطلاح چشم هاش چپ است...
سین صاد در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱:
الان متوجه شدم. همین که شما نوشته اید درست است. به در اینجا به معنای بهتر است.
سین صاد در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۱:
درست بیت اول این نیست؟
سرو ایستاده به تو چو رفتار می کنی
طوطی خموش به تو چو گفتار می کنی
ستاره در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:
درود ملیحه جان
دیر مغان به معنی کلیسای مغان نیست
دیر:خانه ای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قله های کوهها برپا گردد و هر گاه در شهر بنا گردید آن را کنیسه (کلیسا) یا بیعة گویند و بعضی میان این دو فرق گذارند که کنیسه از آن یهود است و بیعة متعلق به نصاری است .
و دیر به معنی صومعه و عبادتگاه زردتشیان نیز بکاررفته است
مغ به معنی موبد زرتشتی است پس کلیسای زرتشتی بی معنی است
دراین بیت کلا منظور از دیرمغان همان خرابات یا دنیا و جهان مادیست
امیری در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۱:
موشی به زبان لکی یعنی میگویی
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
شمس جانم کبود که به لری qiow می شود همان است که در لغت cyanosis به انگلیسی معنی کبود می دهد و اینجا سیانوز چنانچه می نینیم با سیا شروع می شود ! یعنی هر دو یک لغتند چنانچه می فرمایید . اما من داستان شبانی را بخاطر ژن هایم می دانم ! و داستان صوف را از دکتر شمیسا در کتاب فرهنگ اشارات خوانده ام گویا .
مہریارساسانیان در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۸:
درود برشما: واعظ شهر چو(مهر)ملک وشحنه گزید،من اگر (مهر)نگاری بگزینم چه شود/عقلم ازخانه بدر رفت اگر(می)اینست دیدم ازپیش که درخانه دینم چه شود.درتمامی ابیات شاعر بجای واژه (مهر) از واژه (می) یا (باده) ویا(شراب) استفاده نموده! که منظور [مهریار] میباشد. ویادر جایی میفرماید: بده ساقی (می باقی) که درجنت نخواهی یافت.... که منظور همان (مهرباقی ومانی وجاویدان یار) میباشد.. یامیفرماید، کو پنهان مهراو ورزم،یعنی [مهریار]
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
پر پیداست که این صوف کبود چون از پشم در هم رنگ بوده است ارزان بوده است .
ناشناس در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
آتشی که نمیرد هرگز یا آتشی که نمیرد همیشه
اشاره به چیست ؟
هر کسی از ظن خود شد یار حافظ
به ظن حقیر هم این مصرع شباهت شیرینی به فرمایش سید رسل محمد مصطفی دارد که "همانا در قتل حسین آتشی در قلوب مومنین است که هرگز خاموشی ندارد "
ناکام کرد در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
سلام بر ادیبان و ادب دوستان عزیز خصوصا آقا مسعود
مسمط تضمینی آقا مسعود بسیار زیبا و استادانه سروده شده است و اگر نبود سعدی خداوندگار سخن هر آیینه این استاد گرامی نیز جزو غزل سُرایان بزرگ به شمار می آمد . ولی کاش خودش را کاملا شناسانده بود و انگیزه اش از از این تضمین تزئینی را بیان می فرمود .
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز ... مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
حالا چرا صوف کبود می پوشیدند نه سیاه ؟
چون گوسفندهای تک رنگ مانند سیاه و سپید و قهوه پشمشان برای تولید پارچه های یک رنگ برداشت می شد و پشم های گوسفند های چند رنگ و با رنگ در هم برای تولید پارچه تک رنگ چون سودرسان نبوده همه را یک جا توده می کردند و خوب دستامد این پشم های همه رنگ یک پشم کبود می شده است !
محمد در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
منظورم بیت آخر بود :D
محمد در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۰:
درود و سلام
میشه مصرع آخر رو معنی کنید؟
صوف کبود به چه معنی و در صدپاره کنایه از چی هستش؟
قاسم ف در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴:
بیت آخر سنگ تمام گذاشته ودرباره ی تفسیرات سوفسطایی هشدار داده است .قلاب با فتحه ق کسی که سکه تقلبی می سازد حال تصور کنید چنین کسی صراف باشد و نقد مردم در دست او باشد در این شرایط بهتر است سکه طلا را نزد خود نگاه داری. استعاره زیبای سکه زرسرخ برای نکات پرمعنی وقلاب وصراف برای تفسیرکننده شاید بعضی افراد عمدا غزلیات حافظ را در زمان خود او اینگونه تعبیر می کرده اند و اورا می آزردند
امیر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۲ - مقالت دوم در عدل و نگهداری انصاف:
در یک عکس قدیمی مشاهده کردم که در بیت آخر بجای "شود" از "بود" استفاده کرده است
کورش تیموری فر در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۹ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۶:
در بیت :"بزن کارد و نافش سراسر بدر
وزان پس ب چه گر بیابی گذر"، درست آن است:"
"بزن کارد، نافش سراسر بدر / وزان پس به چَه گر بیابی گذر"
همچنین در مصرع :"همانا بتو کس نپردازی"، صحیح این است :"همانا بتو کس نپردازدی"
ایرج در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل: