گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون:

شیشه خانه او بسیار زیباست و کنایه از قلب ضعیف ست که کلام هامان او را تحت تاثیر قرار میدهد و میشکندش

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون:

گزیر به معنی چاره درست است ولی معنی اصلی آن گزیریدن تصمیم گیری بوده است و گزیر معنی تصمیم می داده است . گزیر معنی گماشته در لری می دهد و با زیر نخست خوانده می شود

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون:

مانستن یعنی تشبیه و مانسته را هم داریم . با افزودن پسوند به فعلهای فارسی می توان معنی نویی به آنها داد مثل مانیدن و ماندن و مانستن ! و دیگرستن و دگرسته یعنی تغییر و متفاوت و نیرز اندرستن یعنی وارد شدن با enter یک لغت است و ورودیو یا entry می شود اندری!

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۷ - مانستن بدرایی این وزیر دون در افساد مروت شاه به وزیر فرعون یعنی هامان در افساد قابلیت فرعون:

هامان وزیر فرعون خشایارشاه هم بوده است !خشایار فرعون هم به شمار می آید

محمد در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:

گمان کنم در تنظیم برای آهنگ چنین شعر هایی نباید از هر سازی استفاده کرد و در ضمن من اگر یک غزل از مولوی را میخوانم یعنی دارم جهان بینی و اندیشه او را فریاد میزنم که شاید مخالف جهان بینی من باشه و نباد به اعتبار اسم مولوی که قریب به اکثر قبولش دارن بسنده کنم..باید به یک مرتبه ای از مولوی شناسی برسم(نمیگویم مولوی شناس شوم حداقل اندکی)

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۳:

اردشیر جان خوزستان مثل ریوژانیرو داغ با عینک آفتابی و لباس های شیک و فلافل تند و البته لاف و جوانای خندان هم پیشنهاد من است ! آبادان هم که بدلیل منطقه آزاد بودن پر شده از جیپ همر و پورش و زوندا !! ( ای خدا مردم از بس لاف زدم ) . به هر حال شوخی کردم باشد که همدیگر را ببینیم . و دیده از چشمه سار پاکی تان بشوییم .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

گمان کنم قسمت مربوط به ابن عربی گنگ نگاشته شده باشد .ابن عربی تنها کسی است که 400 رساله از او در یزدانشناخت تومار ( طومار ) شده است (به قول جامی ) بیشتر این بزرگان همه چیزی را که می دانسته اند نگفته اند ولی ابن عربی تنها کسی است که رازبازی نکرده است ! از جمله در کتابی از ایشان متن بالا را دیدم که شعری برای زیبایی پسری می گوید و به کسی این را نمی گوید و در دل نهان می کند بعد با بریدن بادیه ای در افریقا به منزلی می رسد که همه آن شعر را می دانند او می پرسد چه کسی این را گفته است مردم میگویند محمد ابن عربی ! و اینجا ابن عربی می فرماید که مردان نادیدنی سخن مرا پراکندند ! و مجبور می شود بر آن شعر به ناچار زند و تفسیری بنویسد و پاک روشن می دارد که خواست ایشان ریدک بازی نبوده است .ولی من نخواستم بگویم که مردم همجنس پسند نیست و یا یافت نمی شده است که مردمرزی و ریدک خواهی و همیشه بوده است ولی با دردسر که همین امروز هم درخیابان های پاریس هم که بروید با سپردن کودکان به فرزند خواندگی خانواده های دوسو مرد و دوسو زن مخالفند . و در آمار چاپ شده در گرایش های جنسی روند کاسته شدن همجنسگرایی فعلا رو به پیش رفتن است . ( در جاهایی که آمار دقیق جنسی هست ) .

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:

با درود به ط عزیزم من هیچ چیز را انکار نکرده ام . همه انچه می فرمایید نه از سالهای اول هجری که از 40000 سالی که هموساپین ها بوده اند یافت می شده است . ولی عجیب و غریب را نمی دانم کجای نوشته من است و می ترسم که اصلا نوشته ام بد نوشته شده باد بگونه ای که شما را به خطا افکنده باشد برای همه چیز بخشایش می طلبم . شما بزرگوارید .

حامد غفوری در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » صوفی که از مردان حق سخن می‌گفت و خطاب پیری به او:

ابیات 2 تا 4 در نسخ دیگر به این شکل آورده شده که فکر میکنم درست تا باشد:
گفت خوش آید زبان را بردوام
زانک می‌گویند از مردان مدام
گر نیم زایشان، از ایشان گفته‌ام
خوش دلم کاین قصه از جان گفته‌ام
گر ندارم از شکر جز نام بهر
این بسا بهتر که اندر کام زهر

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۲ - بقیهٔ قصهٔ دعوت رحمت بلقیس را:

خن یعنی تنور و یا بریژن ( از بریزیدن و بریژیدن ) گلخن از گل که به معنی گل آتش و شرار آتش است . خن به خان هم می ماند یعنی خانه . تون هم نام دیگر خن گرمابه است و تونتاب کسی است که حمام را گل می اندازد و گرم می کند .

فرهاد شهبازیان -طبس در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:

دوستمان "مسکین عاشق=7 " تفسیر پر محتوا و تا حدودی صحیحی کرده منتهی یه جاش اشتباه داره بیت چارم همانجا درسته و هنوز نصایح حاکم به حافظه نه نصایح پیر یا خود حافظ به حاکم. کمتر از ذره نیی هم خیلی عالمانه اش ندانید و صحبت الکترون و نترون و پروتون پیش نکشید این ذراتی که مد نظر حافظه امروزه کسی نمیبینه من که بچه بودم هنوز برق نبود و خانه ها هم خیلی تاریک بود موقعی که از سوراخ سقف(خول) نور توی اتاق میافتاد میدیدی که هزارن ذره دارند چرخ میخورند و از خول میروند بالا، من میگفتم یعنی اینهمه ذره را ما میخوریم از طریق تنفس؟

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۲ - بقیهٔ قصهٔ دعوت رحمت بلقیس را:

سخاوتمندانه رادوار هم می شود

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۲ - بقیهٔ قصهٔ دعوت رحمت بلقیس را:

سنی به فارسی یعنی آسنی و آهنی ولی به عربی یعنی رفیع و یلند و به گویش لری سنی کردن یعنی نتاختن اسب از روی مانع و یا جویبار و روبرگرداندن از موانع .

فرهاد شهبازیان -طبس در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:

در بیت پنجم ایهام هم دارد صورت معشوق که به اتش تشبیه کردهدر واقع خالی برآن نیست و این خال انعکاس مردمک چشم عاشق در روی لطیف معشوق است و از اینکه به آتشها نگاه میکرده چشماش برق زده و خسته شده!! بیت دوم هم پرسش به معنی سوال کردن نیست و پرسه اش یعنی مراسم ختم است

رضا در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:

به نطر می رسد که بیت پنجم به اینصورت درست باشد :
سرم از خدای خواهم که بخاک پایت افتد
که در آب مرده بهتر که در آروزی آبی

ناشناس در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:

سخن در بیت سرم از خدای خواهم که بخاک پایت افتد که در آب مرده بهتر که در آروزی آبی چنان طبیعی و روان و معنی چنان زیباست که ذهن متوجه نمی شود که در این شعر بواسطه مقابل کردن سر با پا و خاک با آب صنعت بکار رفته و بهترین صنعتگر آنست که صنعتش نمایان نشود که لذت می بخشد اما تا دقت نکنی نمی یابی که صنعت بکار برده معنی بقدری بلند و الفاظ چنان جا افتاده که نکته سنج باید دریابد تا گوینده در جمع کردن الفاط چه بنای زیبا یی ساخته و همه اینها لطفش از معنی و روانی سخن است که گفته اند بهترین سخنها موجز و پر معنی ترین آنهاست و این فقط از سخنوری چون شیخ اجل سعدی ساخته است وبس

علی در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۰۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » سهندیم:

ترکی دیلی تک سوگلی ایستکلی دیل اولماز
اوزگه دیله قاتسان بو اصیل دیل اصیل اولماز

تاوتک در ‫۱۱ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۰۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۴:

با پوزش از درج نشدن نامم

۱
۴۶۴۶
۴۶۴۷
۴۶۴۸
۴۶۴۹
۴۶۵۰
۵۴۲۷