خوش میرود این پسر که برخاست
سرویست چنین که میرود راست
ابروش کمان قتل عاشق
گیسوش کمند عقل داناست
بالای چنین اگر در اسلام
گویند که هست زیر و بالاست
ای آتش خرمن عزیزان
بنشین که هزار فتنه برخاست
بی جرم بکش که بنده مملوک
بی شرع ببر که خانه یغماست
دردت بکشم که درد داروست
خارت بخورم که خار خرماست
انگشت نمای خلق بودن
زشت است ولیک با تو زیباست
باید که سلامت تو باشد
سهل است ملامتی که بر ماست
جان در قدم تو ریخت سعدی
وین منزلت از خدای میخواست
خواهی که دگر حیات یابد
یک بار بگو که کشتهٔ ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از سعدی در ستایش زیبایی و جذابیت یک پسر است. شاعر به زیباییهای او اشاره میکند و میگوید که ابروهای او مانند کمان و موهایش همچون کمند است. همچنین به عواطف عاشقانه و درد و رنجهای ناشی از عشق اشاره میکند. او از مخاطب میخواهد که برای سلامتی او دعا کند و بر مشکلات و ملامتها غلبه کند. در نهایت، سعدی از دلدادگیاش میگوید و درخواست میکند که عشقش را بپذیرد تا دوباره حیات و زندگی پیدا کند.
تشبیه: پسر به سرو مانند شده است / واج آرایی:تکرار حرف "س" / معنی :این پسر که به پای خاسته چه نیکو به حرکت در آمده است. با این شیوه راه رفتن گویی سروی راست قامت است که می خرامد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تشبیه: ابرو به کمان و گیسو به کمند مانند شده است / استعاره مکنیه: عقل( به قرینه به کمند افتادن به صیدی تشبیه شده است) / معنی: ابروانش به کمانی می ماند که برای کشتن عاشق کشیده شده است و گیسوانش به سان کمندی است که خرد مردم خردمند را چونان صیدی به دام می اندازد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
بالا: قد و قامت / کنایه: زیر و بالا(سخن هرزه و بی معنی) / معنی: اگر بگویند که چنین قامتی در میان مسلمانان دیده می شود (و مسلمانان هنوز مسلمان باقی مانده، به وی نگرویده اند) سخنی بی معنی و هرزه گفته اند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تشبیه: پسر در مصراع اول بیت اول به آتش/ تضاد: نشستن، برخاستن. / معنی: ای دلربایی که چونان آتشی خرمن عزیزان را می سوزانی، از حرکت بایست و بنشین، زیرا با رفتار موزونت هزار غوغا به پا شد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
جرم: گناه/ مملوک: غالم و بنده زرخرید/ یغما: تاراج و غارت/ خانه یغماست: در پاورقی غزلیات سعدی، 271، به تصحیح حبیب یغمایی "خوان یغما" ست. / موازنه: تقابل واژگان هم وزن در دو مصراع/ کنایه: بردن (غارت کردن). / معنی: برای کشتن عاشق نیازی به اثبات جرم او نداری، زیرا او همانند بنده زرخرید توست و برای غارت هستی او نیازی به قانون شرع نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: خار خوردن (تحمل سختی و ناراحتی کردن)/ تضاد: درد، دارو/ تشبیه: درد به دارو و خار به خرما. / معنی: دردی را که در اثر عشق تو به جان دارم تحمل می کنم، زیرا درد عشق تو عین داروست و نیشی را که از تو به من برسد، چونان خرمایی پرحلاوت تلقی می کنم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
کنایه: انگشت نما بودن (مشهور و رسوا بودن)/ تضاد: زشت، زیبا. / معنی: رسوایی در میان مردم ناپسندیده است، اما اگر رسوایی به خاطر تو باشد، زیبا و پسندیده خواهد بود.
جناس الحق: سلامت، ملامت. / معنی: آنچه بایسته و ضروری است، تندرستی توست، وگرنه تحمل سرزنش هایی که به خاطر تو بر ما روا می دارند، چندان دشوار نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
منزلت: مقام و مرتبه. / کنایه: جان در قدم کسی رختن (خود را فدای کسی کردن). / معنی: سعدی جان خویش را در زیر گام های تو نثار کرد، البته این جان فشانی در راه تو مقام و منزلتی است که وی آن را از خدای خویش طلب می کرده است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
دگر حیات: حیات دیگر، تولدی دیگر، حیات جاودانه. / معنی: اگر می خواهی که این کشته تو، حیات دیگر و زندگی جاوید داشته باشد، فقط یکبار برزبان آور که او در راه عشق ما به شهادت رسیده است. - منبع : شرح غزلهای سعدی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آنجا که جمال دلبر آمد
والله که میان خانه صحراست
وانجا که مراد دل برآمد
[...]
برخیز که موسم تماشاست
بخرام که روز باغ و صحراست
امروز بنقد عیش خوشدار
آن کیست کش اعتماد فرد است
می هست و سماع و آن دگر نیز
[...]
زین چار خلیفه مُلک شد راست
خانه به چهار حد مهیاست
این خاک ز لطف نور برخاست
وانگاه روان شد از چپ و راست
شد جانوری که آشیانش
برتر ز ضمیر و وهم داناست
هر لحظه ز فیض و فضل آن نور
[...]
شوری ز شرابخانه برخاست
برخاست غریوی از چپ و راست
تا چشم بتم چه فتنه انگیخت؟
کز هر طرفی هزار غوغاست
تا جام لبش کدام می داد؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.