گنجور

حاشیه‌ها

علی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۱:

همایون شجریان در آلبوم نه فرشته ام نه شیطان به زیبایی این رباعی رو اجرا کرده .

منتقد در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲۷:

درود بر چاووشی عزیز و مولانای گرامی
:)

سجاد در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

تلفظ ومعنی «برجه»دربیت چهارم چیست؟

مهدی میرزارسول زاده در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را:

مدیریت محترم سایت، لطفا بیت زیر را اصلاح فرمایید:
جهان را از جمالت روشنائی
جمالت در پناه پارسایی
دکتر مهدی میرزارسول زاده

آرمین در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۶۴۲:

یکی از بهترین تک یبت هائی است که شاعر با لطافت تمام ، قدرت و مهربانی را با تمثیلی قوی از حس زیبای حرکت سایه ابر و حساسیت او را نسبت به یکی از هزاران شگفتی طبیعت نشان میدهد.

احمد در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

میبرد ارواحشان را از زمین سوی شما
به نظر بنده کلمه شما باید به سما تبدیل شود تا معنایی بهتر و درست تر بدست دهد. تشکر

مهدی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۱۰:

واقعا صدای همایون بی نظیره.کاش همه خواننده ها به جای اینکه توی ترانه هاش حرف بزن، میومدن از اشعار شعراء قدیم استفاده می کردند.

وایو در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۰ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:

دنیا دیدی و هر چه دیـــــدی هیـــــــچ است
وان نیز که گفتی و شنـــــــیدی هیـــــچ است
سرتاسر آفـــــاق دویـــــــدی هیـــــچ است
وان نیز که در خانه خزیـــــدی هیـــــچ است
گویا از خیام !

عبد کریم در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:

آهنگ بی نظیر پرویز مشکاتیان با صدای بی نظیر استاد در مجموعه نوا را از دست ندهید.

سعید سلطانی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۵:

این رباعی بی اندازه عمیق و زیباست.
درود بر جناب ابوسعید ...

عباس نجفی راد در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۸۰ - ای غنچهٔ خوابیده، چو نرگس نگران خیز:

خدا رحمت کند به شاعر زنده دل وزنده یاد وبیدار دل اقبال را که گویا هم اکنون زنده است و نظاره گر جنایات افرنک(غربیها)ومشغول سرودن این رباعیات!

علی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

تصیح متن ارسالی:
همه "این" ناله را شنیدند
تمام "اشیاء"

علی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو
نقل است که حضرت رسول (ص) به ستونی چوبی در مسجد تکیه میداد و سخن میفرمود
صحابه منبری برای حضرتش مهیا نمودند
آخرین باری که حضرت از کنار آن ستون چوبی عبور نمود تا به بالای منبر رود، صدای ناله ی ستون بلند شد و همه ای ناله را شنیدند
اصحاب سوال کردند یا رسول الله چه شد
حضرت فرمود این ستون از فراق من که دیگر به او تکیه نمیکنم ناله زد و بلافاصله حضرت ادامه داد تمام اشیاع متعلق به مومنین در بهشت هم اکنون تا زمانیکه مومن به جایگاهش در بهشت وارد شود ناله ای شدیدتر از این ستون سرمیدهند
از آن پس آن ستون را حنانه نامیدند.
استن=ستون حنانه= ناله کننده

مهزیار حق شعار در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۵۴:

سلام.
معنی مصرع دوم این بیت چیه؟ کسی میدونه؟
عمر تو رفت در سفر با بد و نیک و خیر و شر
همچو زنان خیره سر حجره به حجره شو به شو

باده پرست در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۵:

با این ترکیب هم می تواند جالب باشد
در این خاک در این خاک دراین مزرع می پاک
بجز مهر بجر عشق دگر تخم نکاریم

پوران زرگر در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در ستایش ملک ارسلان مظفر:

البته آنچه که من در اینجا ذکر می کنم از فردی نظامی که به تاریخ جنگ و ابزارهای جنگی آگاهی داشت پرسیدم و منبع دیگری ندارم و خیلی هم به موثق بودن آن مطمئن نیستم اما به نظرم هم پر بیراهه نیست در بسیاری از اشعار خاقانی به سیماب یا قاروره و غیره و بادبان کشتی در یک جا اشاره شده است. در قدیم هنگامیکه کشتیهای جنگی به سوی ساحل روانه می شدند مدافعانی که در ساحل بودند به سمت بادبانها گلوله های آتش زا پرتاب می کرده اند که باعث آتش گرفتن بادبان سوختن آن و کند شدن حرکت کشتی می شده است. و در عین حال اگر شب بوده است یکدفعه آسمان روشن می شده که مثل طلوع خورشید بوده خاقانی در بسیاری از اشعارش به این موضوع اشاره کرده از جمله این شعر.

پوران زرگر در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - مطلع سوم:

در قدیم هنگامی که می خواسته اند کشتی های جنگی که به ساحل نزدیک می شوند را از حرکت باز ایستانند از ساحل گلوله های آتشین به سمت بادبان کشتی پرتاب می کردند و بادبانها می سوخته منظور از قاروره آتشین در اینجا همین گلوله های آتشین است که به سمت بادبانها پرتاب می شده است.

پوران زرگر در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:

ریحان در عین اینکه وقتی به کوزه سفالی بسته می شود خواص زیادی دارد در عین حال جانورانی مانند عقرب را به سمت کوزه آب می کشاند بنابراین در اینجا خوب و بد با همدیگر هستند. خوبی ریحان و بدی عقرب

احسان در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۸:

کبکی چنین نرود **سروی چنین نچمد**طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری

تردید در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۵۷:

ز ترک ساغر و ساقی مگو بسیار می ترسم
نه مایوسم ز لطف حق نه از اغیار می ترسم
برون خواهم شد از قالب به لطف ساغر و ساقی
ز محراب ریا بیش از می و زنار می ترسم
صفای باطن ما را مبین از ذکر و سجاده
ز زهد خشک و بلوای دل بدکار می ترسم
اگر عمری ز نادانی فریب آسمان خوردم
ملالی نبود از قسمت ز مکر یار می ترسم
اگر تیغم زنی جانا ندارم شکوه و دردی
من از نیش زبان تلخ و زهر مار می ترسم
خداوندا به تردیدم نمی دانم که می بخشی
اگر از غیب آگاهی من از اقرار می ترسم

۱
۴۳۲۷
۴۳۲۸
۴۳۲۹
۴۳۳۰
۴۳۳۱
۵۴۸۸