مهسان در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:
در مورد این شعر اتفاق نظر وجود ندارد ولی نظریاتی هست که مصرع دوم بیت اول متفاوت و بدینگونه میباشد:
بر خیز و مخور غم جهان گذران
"خوش باش" و دمی به شادمانی گذران
در طـبع جـهان اگــر وفـایی بودی
نوبت بـه تو خود نیامدی از دگـران
honey در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - ارزش گوهر:
لذت بردم.
جواد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم:
من فکر میکنم هم فکرت میتونه باشه هم فطرت
اگر فکرت باشه به معنی اینه که انسان اولین آفریده شده ای هست که قدرت تفکر داره ورلی در نوبت آفرینش آخرینه
و اگر فطرت باشه (که البته جهانبینی حاکم بر این تفکر فکر میکنم منطبق با جهانبینی اسلامی باشه ) به این معنیه که انسان اولین موجودیست که خداوند تصمیم به خلقتش گرفت و در واقع هدف آفرینشه ولی آخرین مخلوق به لحاظ زمان خلقته
هر دو مفهوم زیباست
حسین شیردل در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - بهانه:
در مصرع دوم بیت اول :
فکند سر به زیر، حیا را بهانه
به جای ویرگول « و » باید قرار بگیره
فکند سر به زیر و حیا را بهانه
Ari در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:
با سلام و تشکر بسیار.
به گمانم در بیت پنجم به جای (چو عقرب دشمنان داری...)" (چو عقرب دشمنم داری...) صحیح تر باشد. بدین معنا که به معشوق می گوید: با من دشمنی داری و من را دشمن خود فرض می کنی و مرا به دیده ی لطف نمی نگری.
عرفان در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » سهندیم:
در مصرع دوم به جای حءیدر بابا ، حیدر بابا صحیح است
کسری در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:
شهریاربالاترین احساس شور وعشق و جوانی را به حال وروز امروزی بیان نموده روحت شاد شهریار
طوری این حالات بیان نموده که من اشکم روان میشود از خواندن این ابیات
بسیار شیرین و متین و مظلوم سروده که البنه خود نیز همین است
افسوس که نه چون او شاعری دگر خواهد آمد ونه این زمانه پست چون او میخواهد
کسری
امید در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
بهترین شعر تاریخ
عنایت الله در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۶۶ - این قطعه را برای سنگ مزار خودم سرودهام:
واقعا خیلی شعر پر معنی و خیلی اساس است.. این شعر انسان را به یاد مرگ می اندازد و میفهماند که چاره ای ندارند در مقابل مرگ .. و پند و اندرزهایی هم است در این شعر زیبا ... ببیند این بستر و عبرت گیردید... خیلی زیبا خدا بیامرزدش...
صابر در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
ضمن عرض خسته نباشید، مصرع اول با جای «اه» باید «وه» باشد. لطفا اصلاح کنید
امید طبیبزاده در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۱:
وزن این شعر قطعاً «مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن» است. یعنی دوری است، رجوع شود به توضیحات ذیل غزل 3027
امید طبیبزاده در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۶:
وزن این شعر دوری است و این نکته حتماً باید به این شکل تصریح شود: مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن. رجوع شود به توضیحات ذیل غزل شمارۀ 3027
امید طبیبزاده در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۷:
وزن این شعر دوری است و این نکته حتماً باید به این شکل تصریح شود: مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن. وزن دوری وزنی است که در پایان هر پاره (نیم مصراع) می توان یک کمیت کوتاه اضافه داشت، بی آنکه وزن به هم بخورد. مثلاً در مصراع «یافت فراغت ز رنج وز غم درمان پری»، پس از «رنج» یک کمیت کوتاه اضافه می آید، مانند اینکه بگوییم: «مفتعلن فاعلاتُ»! در واقع چون وزن دوری است، آن کمیت کوتاه اضافه در پایان نیم مصراع از تقطیع ساقط است. در مصراع «ما و منی پاک رفت ماء منی خشک شد» نیز پس از «رفت» با همین کمیت کوتاه اضافه مواجهیم که آن هم از تقطیع ساقط است ، به همان دلیلی که ذکر شد.
امید طبیبزاده در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۸:
وزن این شعر عبارت است از «مفتعلن 4 بار»، منتها گاهی شاعر بنا به اختیار تسکین، بجای دو کمیت کوتاه از یک کمیت بلند استفاده کرده است.
احمد در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۵:
من این غزل را اول بار با صدای آقای مختاباد شنیدم و حظ وافر بردم.
به دوستان توصیه میکنم بنیوشند.
امید در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
بطور کلی حافظ در بیت چو پرده دار...... این پرده داری را نکوهیده میداند و استعاره از دین پیشگانی است که با شمشیر سخت گیری و عیب جویی عشاق را می کاهند و هیچکدام از مثال های جناب مسکین عاشق در این مورد مصداق ندارند کما اینکه حضرت سیدالشهدا سعی زیادی داشت که بنماید راه نجات است و پذیرای همه بود و معصومین به خاطر این مکارم اخلاقی ایشان را سفینه النجاه خواندند, معصومین دیگر هم هیچگاه پرده داریشان با شمشیر عتاب نبوده است و کسی را از کشتی نجات پیاده نکرده اند ,
امید در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
با احترام در نقد نظرات مسکین عاشق در خصوص "" چو پرده دار بهشمشیر می زند همه را کس مقیم اهل حرم نخواهد ماند"" عرض میکنم که این شعر دلالت بر نوعی گلایه از کسانی است که سد راه معبود می شوند و از نظر تاریخی-سیاسی این شعر متعلق به عصری است که حافظ نگاه منتقدانهای به شرایط سیاسی دارد و در واقع ایننگرش منتقدانه به دکان داران دین همواره در اشعار حافظ موج میزند , در سراسر این غزل حافظ سعی دارد نوید بخش آینده ای بهتر باشد و به اعتقاد من در تفسیر این بیت می توان داستان موسی و شبان را شاهد مثال آورد به نحوی که موسی زمانی که قصد دارد به عنوان پرده دار شبان را از حریم الهی دور نماید مورد عتاب قرار میگیرد.
بهمن در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
اشکال نظرات مخالف و موافق در این است که دوستان فکر میکنند حافظ تمام غزل هایش را یک روزه سروده - در حالی که اگر حساب کنید حدودا هرماه یک غزل سروده است و در طول عمر درازش عجب نیست که باور های مذهبی اش و اعتقداتش تغییر کرده باشد
همه ما این ها را تجربه کرده ایم - مدتی نماز خوانده ایم و مدتی تعطیل کرده ایم - به زیارت رفته ایم و به زیارت نرفته ایم
حافظ هم یک انسان مثل ما بوده - بعلاوه یک قریحه خداداد
م ض در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲:
باسلام
متاسفانه جمله آخر خانم شکوفه در شان این مقال نیست.
جمع در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰: