پیام گمان رهنمون در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:
توصیه می کنم آهنگ این شعر را در آلبوم پرنده ها ار حسین علیزاده با صدای هما نیکنام گوش کنید
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:
ببخشید منظورم از چنداد همان چندان بود
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:
سلام
شاید چنداد درست بنظر برسه ولی بنده در اکثر جاها همان چندن دیدم
محمّدرضا جبّاری هرسینی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
در بیت 25 «تخمۀ» را به «تخمه» تغییر دهید.
محمّدرضا جبّاری در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
در بیت پنجم، مصراع دوم، سکتهای وزنی وجود دارد؛ "گفتارش" را باید "گفتار" قرار داد. "به گفتار موبد نهاده دوگوش"
مسلم علینژاد طیبی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۵:
با سلام
دوستان اصلا لزومی ندارد که به نظرات سطحی و جاهلانه هالوها و الهامها اهمیت داده شود چرا که لسان الغیب میفرماید:
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
البته لازم شد یک بیت مشابه این بیت که مستقیما اشاره به ماجرای کربلا و امام حسین(ع) دارد را حضورتان بیان کنم، که خواجه در جای دیگر میفرماید:
از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است
که باز مراد از پیر مغان امام حسین(ع) میباشد و قصه ماجرای کربلا میباشد که میفرماید با وجود اینکه ماجرای کربلا یک قصه بیش نیست از هر زبان که میشنوم انگار تازه نقل میشود و یرای من این قصه ی دردناک عشق تکراری نیست و همیشه تازگی دارد.
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شد
گرم نه پیر مغان در بروی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
مهدی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:
بیت 6 مصرع اول به نظر میرسه "چندان" درست باشه
سیدمحمد امیرمیران در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » زمان سسی ( با ترجمهٔ فارسی):
بنظر بنده بیت های سوم و چهارم شاه بیت این شعر است
معنی بسیار زیبا و پر از احساس را دارد . روح شهریار شاد
شهرزاد صنعتی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:
بسیار زیبا!!!
به همه دوستان توصیه میکنم این غزل زیبا رو با صدای آسمانی همایون شجریان عزیز گوش کنند لطفش دوچندان میشود (آلبوم مستور مست)
حمید زارعی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
بیت دوم مصرع دوم کلمهی فرجام ، جام نوشته شده
زین یک دو دم زحمتکش فرجام و آغازی چرا
نگار در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است:
قطعا آن موجود با وی فرق داشته که به به و چه چه کرده .. شعر بسیار مفهومیه باید دقت و بصیرت داشت
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
سلام
گر منافق خوانیش این نام دون
همچو (کزدم ) میخلد در اندرون
بنظرم کژدم باشه بمعنی عقرب
جلال در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
سلام
بنظر حقیر این بیت یه مشکلی داره
جز که صاحب ذوق کی شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب
مهدی.ر در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶:
سلام وعرض ادب محضر عزیزان
مدت زیادی درمورد مصرع دراین خرقه بسی آلودگی هست تفکر نمودم وبرایم این کلمه بسیار سبکمینمود
تفاوت زیادی بین مصدر هستن و استن وجود دارد
وقتی دریک لباسی آلودگی وجودداشته باشد باید ازفعل است استفاده کرد اما اینجا هست بکار رفته
ازحضرت حافظ بسیار بعید مینمود
بعدازتحقیق بسیار یکی از اساتید نسخه ای معرفی کرد
دراین نسخه همان سحر حافظ وجود داشت ودرعین حال فعل است بشکل استادانه ای گنجانده شده بود
آنچه من دیدم وبنظرنسخه صحیح همان بود اینگونه نگاشته شده بود
دراین خرقه بسی آلودگی هاست
حامد در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳:
آرزوی آرزو. در این ترکیب به آرزو تشخص داده. که مثلا اگر صفت «آرزو» یک شخص بود و این شخص می خواست آرزو کند، آن تو بودی. آرزوی آرزوها.
و البته منظورش خدا نیست. کسی نمی تونه بگه منظورش چیه. اینها تفاسیر فرامانیه. اگر مولانا خودش می خواست اشاره مستقیم به خدا/رب/اله/آفریننده می کرد. شاعر در این شعر معشوق بسیار بلند قدری رو توصیف می کنه. استنباط من اینه که اون معشوق انسان است، آنگونه که آرزویش آرزو کند!
مریم ساعی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:
بییار نماند هرکه با یار بساخت
مفلس نشد آنکه با خریدار بساخت
مه نور از آن گرفت کز شب نرمید
گل بوی از آن یافت که با خار بساخت
مهدی.ر در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
عرض ادب دارم محضر ادیبان و دوستان گرامی
بنظر حقیر بعنوان یک خواننده و علاقمند شعر ونه بعنوان یک کارشناس (( سخن )) صحیحتر مینماید
بنده درحدتوان خود درهر دوحالت شعر دقت کردم و به این نتیجه رسیدم که وقتی با سخن خوانده میشود دارای ابهت و ریتم خاصی میشود و بسیار موزون تر است.
یعنی همان حالا رقص وپایکوبی که در اشعار مولانا وجود دارد دقیقا در این حالت وجود دارد
این درحالیست که اگر سخی بکار ببریم این حالت بسیار کمتر میشود و همگان میدانیم که ریتم یکی از پایه های اساسی در شعر است
تکرار شدن یک واژه در بعضی جاها زننده میشود یعنی باعث میشود شنونده ناخشنود گردد اما در بعضی جاها تکرار واژه مثل همین شعر آنچنان استادانه گنجانده میگردد که شنونده دگربار آرزوی شنیدن همان واژه که دراینجا سخن است را میکند
از نظر معنایی هم بنظر من طبق فرمایشات اکثریت چون مدنظر شاعر این نیست که سخن نگوییم بلکه این است که فقط سخن شمع وشکر وقمر و.. راکه درنهایت وجه جمال پروردگار است را بگوییم
اگر حتی قرارباشد سخاوت شمع وشکر مدنظر قرار گیرد بازهم درآخرشعر اشاره به بیان کردن آن سخاوت دارد
حال اگر دقت کنیم اگر قرار باشد سخنی از شمع وشکر گفته شود غیر ازسخاوت و شیرینی آنها چیزی نمیتوان گفت پس این میشود یک تکرار که در شعری با این عظمت بنده شخصا آنرا بعید میدانم.
شاد و خرم باشید
ibrahim در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۷۱:
خیلی زیبا و با مفهوم
فضل الله شهیدی در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان:
روفیای گرامی
نظر شما ودوستان دیگر را خواندم بلی قیاس ومقایسه در رشته های علوم خیلی ارزشمند است وباعث کشفیات حدید شده ومیشود
اما قیاس در معنویات وامور روانی بنحو دیگراست هرچه از علوم مادی دور تر شویم ارزش قیاس کمتر میشود تا جائی که مولانا گوید:
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود
میدانیم که قیاس واستلال بیک معناست
ودر عرفان بجای استدلال بینش وبصیرت اهمیت دارد ودر داستان فوق اگر فرضا طوطی بصیرت داشت متوحه میشد که مرد کله طاس با خودش قابل مقایسه نیست
مهران ش در ۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۸: