چند بتوان خاک زد در چشم، عقل و هوش را؟
یا رب انصافی بده آن خطِ بازیگوش را
کارِ من با سروبالایی است کز بس سرکشی
میشمارد حلقهٔ بیرونِ در، آغوش را
از جهانِ بیخودی پایِ تزلزل کوته است
نیست پروای قیامت عاشقِ مدهوش را
زیرِ گردونِ سبکجولان چه عاجز ماندهای؟
میتوان برداشتن از جوشی این سرپوش را
روزگاری شد ز جوشِ گفتگو افتادهام
کیست صائب تا به حرف آرد منِ خاموش را؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف انزوای عاطفی و عقلانی فرد میپردازد. شاعر از ناتوانی در فهم و درک دنیای پیرامونش سخن میگوید و به دنبال انصاف و درک از سوی خداوند است. او احساس میکند که به دلیل سرکشی و خودسری، در ارتباطاتش دچار مشکل شده و نمیتواند به درستی ارتباط برقرار کند. همچنین تمایل دارد که عشق و بیخود بودنش را در برابر چالشهای دنیا توضیح دهد و از کسی بخواهد که حرفهای ناگفتهاش را بشنود و درکش کند. به طور کلی، شعر به تنهایی، سردرگمی و جستجوی راهی برای ارتباط با دیگران اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چقدر میتوان با فریب و حقه، عقل و هوش را تحت تأثیر قرار داد؟ کاش خدایا قدری انصاف بدهی به آن کسی که در بازی و شوخی، بازیگوشی میکند.
هوش مصنوعی: من با کسی ارتباط دارم که از شدت طغیان و نافرمانیاش، دروازه را به حلقه بیرونی میشمارد و آغوش را نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: قلب عاشق بیخیال از دنیای فانی و ناپایدار است و به عاقبت کار خود فکر نمیکند. او در حالت سرمستی و عاشقی، نگران بازتاب و عواقب عشقش نیست.
هوش مصنوعی: زیر آسمانِ پرتحرک و پویایی که در آن زندگی میکنیم، چه اندازه ناتوان و بیقدرت شدهای؟ آیا نمیتوانی از این فشار و محدودیت، بار و سنگینی را برداری و رهایی یابی؟
هوش مصنوعی: در حال حاضر به دلیل گفتگوها و تبادل نظرها، از نشاط و شور و شوق فاصله گرفتهام. نمیدانم چه کسی میتواند مرا، که در خاموشی به سر میبرم، به سخن وادار کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
پرده دار حرف دعوی کن لب خاموش را
از دبستان بر میاور طفل بازیگوش را
مور بر خوان سلیمان خون خود را می خورد
خرمن گل مایه حسرت بود آغوش را
نیست بر بالای دست خاکساری هیچ دست
[...]
زیور تن صحت اعضاست اهل هوش را
نیست دری پربهاتر از شنیدن گوش را
هست کم حرفی حدیثی معنیش فهمیدگی
از کتاب عقل سطری دان لب خاموش را
بردبارانند بر خلق جهان سرور از آن
[...]
تا گشود از بهر گفتاری لب خاموش را
در شکر آمیخت آن اهل زمرّدپوش را
روز اول کرد ما را چشم مست او خراب
بادهپیمایی نشاید ساقی مدهوش را
تشنه نیسان چو مردان سعادتمند باش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.