گنجور

حاشیه‌ها

Hamishe bidar در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

جناب ناشناس:
حکم جبر الهی معنی سلب اختیار بشر را ندارد.
اصول فلسفه اکزیستانسیالیزم ( یا اکزیستانسیالیسم)
Existenzialismus
مبنی بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت انسان است.
فردریش نیچه,ژان پل سارتر، مارتین هایدگر، گابریل مارسل از متفکران اکزیستانسیالیزم بوده‌اند. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را "مختار می‌داند" و بر این اساس به انکار هرگونه نیروی خداگونه که قدرت اختیار انسان را سلب کند می‌رسد؛ زیرا که او معتقد است انسان نمی‌تواند مختار نباشد و محکوم به آزادی است، که این آزادی برای او مسئولیت انتخاب می آورد. البته این مساله کاملاً بر اساس خدای اسلام هم‌چنین خدای مسیحی و خدای یهودی هم صحت دارد. سارتر به نفی خدا نمی پردازد بلکه معتقد است خدا انسان را مختار آفریده است. انسان وقتی مختار باشد، باید مسئولیت هر انتخاب‌اش را بپذیرد و از همین بینش است که سارتر خود را مسئول جنگ جهانی می‌داند و این جا دلهره و اضطراب به وجود می‌آید که فرد با خود می‌گوید از آن جا که من مسئول این کار هستم، آیا این کار درست بوده و چه نتایجی خواهدداشت که من آن‌ها را نمی‌دانم یا نخواهم‌دید!؟
اندیشه‌های اگزیستانسیالیستی سارتر، که در خصوص آزادی و مسؤولیت فردی و ممکن‌بودن وجود ما و فاصله‌ئی که ما از خودمان داریم، هم‌چنان می‌تواند برای فلسفه‌ی جدید مهم باشد. اما سارتر اخلاق‌گرا نیز بود و کوششی که برای طرح نظریه‌ای اخلاقی کرد هم‌چنان می‌تواند برای فلسفه «بعد-از-نو» مهم باشد. کم‌تر فیلسوفی هم‌چون سارتر این اقبال را داشته‌است که در عمر خود شاهد شهرت و نفوذ اندیشه‌اش باشد. اما سارتر با همهٔ فلاسفه‌ای که تاکنون بوده‌اند متفاوت است.
Wiki از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

کامیار در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:

جناب جهانگیر تقصیر از ما کرمانیهاست که مهماندوست و غریب نوازیم

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۶:۴۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲۸۵:

گنجور، به نظر من باید "مهربانی" در مصراع اول و دوم، "مهربونی" بشود.

هدایت پویا در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:

سلام
این بیت قبل از بیت انتهای حکایت باید افزوده گردد
چشم بداندیش که برکنده باد عیب نماید هنرش در نظر

هدایت پویا در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۵:

سلام
این بیت قبل بیت انتهای حکایت باید افزوده گردد
چشم بداندیش که برکنده باد عیب نماید هنرش در نظر

بابک در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:

ناشناس من فک کنم منظور نویسنده از لیلی همون لیلیی یا همون لیلی ای شدند بوده..

شمس شیرازی در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی ؟

شمس شیرازی در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:

گلی به دست من آید چو روی تو ؟ هیهات!
هزار سال دگر ، گر چنین بهار بر آید

شمس شیرازی در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:

استاد ، خوشبختانه در بیت دوم به روشنی فرموده است که روی سخن با که دارد ،( کز تخم بنی آدم فرزند پری زاید ) وگر نه کسانی انواع تفسیرهای عرفانی و....... را بر ما روا میداشتند.

شمس شیرازی در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

بگفتمت ، که به ترکان نظر مکن سعدی؟
چو ترک ترک نگفتی، تحملت باید !!
برای آنان که واژه ترک را پیراهن عثمان میکنند به آن معنای نژادی و به تازگی سیاسی میدهند.
این سخن استاد سخن پارسی است.

کمال در ‫۱۰ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۶۶:

هوالعزیز
جمع آخرین دوبیتی،حاضر:3993
بپایان آمداین دفتر...
بدرود

محمد در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » خیال‌انگیز:

با سلام وکسب اجازه از صاحب نظرات
در مصرع اول بیت نخست به جای "بوی گل؛ آیا " روی گل؛ از لحاظ معنایی مناسبتر نیست؟چون مناسبت سروپا در اخر مصرع با روی گل بیشتراست تا بوی گل!
هم چنین در مصرع دوم آیا واژه رخسار به جای دیدار مناسبتر نیست؟

شیخ در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:

ردیف بیا از انتهای مصرع های 2 - 4 - 6- 8 و 10 افتاده است

روفیا در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

از توضیحات فراگیر بابک و سیاوش بابکان گرامی بسیار سپاسگزارم.
باید اعتراف کنم که دانش فراوان شما فراتر از توان ذهن تنبل حقیر است.
اینقدر دستگیرم شد که واژه دیو زمانی برای اهورا و زمانی برای اهریمن به کار می رفته است!!
عجیب نیست؟
به کارگیری یک واژه برای دو دورترین های جهان؟!

یکی از ناشناسان در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

جناب بیدار،
شعری که در باره جبر الهی آورده اید و اینکه نبی گفته است آنکه به جبر باور ندارد به گبران می ماند،
البته بر عزت و احترام اختیاریون می افزاید .
آقای سارتر هم نگفته است جوابگو ی خدا میباید بود بل پاسخگوی وجدان خویش

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱۰ - حکایت ملک روم با دانشمند:

که را جاودان ماندن امید هست؟ به گیتی که را جای جاوید هست؟
که را سیم و زر ماند و گنج و مال؟ پس از وی به چندی شود پایمال

منبع : بوستان سعدی، ناشر : پیام محراب ، چاپ اول تابستان 1372 ، صفحه 55

عزیز احمد حنیف در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۷ - بر مزار شهنشاه بابر خلد آشیانی:

نام دهلی در زبان هندی دلهی است؛ از اینکه حرف ه بعد از لام در زبان نوشته میشود و واضح تلفظ نمیشود، اقبال آن را در سبک فارسی حذف کرده و دلی نوشته است.

Hamishe bidar در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:

دوست عزیز شاید منظورتان از "جبر محال است" این باشد که جبر آنطوری که مردم کوچه بازار ان را میفهمند محال است.
هر آن کس را که مذهب غیر جبر است
نبی فرمود کو مانند گبر است
همینطور مثال اداره هواشنسی برای جبر الهی. بزرگوار، مگر خداوند کارخانه ماشین هست که عالم را خلق کرده و فقط میداند که چه اتفاقی می افتد؟
اگر نازی کند لیلی، فرو ریزند محملها
مگر میشود که کسی در ملک سلطان ازل کاری انجام بدهد بدون اراده خداوند؟
پس جبر او بر همه عالم چیره میباشد!
ولی عین حال انسان مجبور است که مختار باشد چون این اختیار از طرف خداوند با جبر به انسان داده شده است.
Jean-Paul Sartre
[L'homme est pleinement responsable : L'homme est condamné d'être libre.]
اندیشمند فراسوی سارتر میفرماید:
"انسان مطلقاّ جوابگو است، چون او محکوم است به آزادی."
چون انسان اخیار دارد برای نیات خود در باب اعمالش باید جوابگو باشد.
احتمال دارد که خیام این رباعی را در جواب به جبرییون سروده که عقیده دارند که جبر حق به این معنی است که اعمال انسان اثری در عاقبت انسان ندارند، یعنی انسان اختیاری ندارد...
اگر به جبر به این معنی اعتقاد داشته باشیم آفریدن جهان بیهوده نشان میدهد و خداوند کار بیهوده نمیکند و خداوند بهتر میداند.

ناشناس در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

حافظ این دیوان را در عرض یک ماه ننوشه.. دیوان حافظ را باید به صورت تکامل فکری حافظ از دوران جوانی تو کهنسالی نگریست. حافظ قرآن بودن دلیلی‌ بر مسلمانی حافظ نیست.. شما هم اینک در ایران قرآن را بزور در مدارس می‌خوانید، خوب؟؟ که چه؟ در ضمن اگر هم حافظ در جوانی‌ به اسلام نظری داشته.. در کهنسالی به آزادگی رسیده.. این دیوان رو باید بر حسب تاریخ سرودهٔ شدن نگاه کرد، در غیر این صورت هرگز به نحوه تکل فکری حافظ دست نخواهید یافت

بی نام در ‫۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:

بله، درد و حرمانِ سعدی در غزل هویدا است
آیا چه جا است این که همه روزه با نم است ...
شاید به همین دلیل سعدی بیتی با نام خودش در غزل نداره

۱
۴۲۰۵
۴۲۰۶
۴۲۰۷
۴۲۰۸
۴۲۰۹
۵۶۶۰