زهرا در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱ - آتش دل:
من همیشه از شعر های پروین اعتصامی لذت میبرم
منوچهر در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶:
شاید بجای برقعی - برقعت باشد که هم معنی و هم وزن را اسان تر میکند گر برقعت فرو نگذاری بدین جمال
Kazem Gharibi در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
سلام دوستان.
شاید بتوان بیت دوم این غزل را به شکل دیگری هم خواند:
جلوهای کرد رخش، دیدِ ملک عشق نداشت ....
شاید تا همین اندازه هم به مقصودم پی بردهباشید. توضیح آن که خواجه میگوید: محبوب ازلی با آفرینش و خلقت آدم جلوهٔ خود را نمایان کرد، ولی از آنجا که در دید ملک (شیطان) عشق وجود نداشت، درنیافت که این موجود تجلی رخ محبوب خویش است، بنابر این سرکشی کرد و سرتا پای وجودش آتشی شد و دامن آدم را گرفت. البته پیش از آن خداوند به ملایک امر کرد که آدم را سجده کنند. ولی ایشان درنیافتند که این آدم تجلی حق است. حافظ معتقد است که چون در دید و نگاه ایشان عشق نبودهاست، نتوانستهاند معشوق را ببینند، بنابر این از دستور خدا خشمگین میشوند و البته شیطان ابا میکند و کبر میورزد و در شمار ظالمین قرار میگیرد. یعنی گناه نخست شیطان نافرمانی نبوده، بلکه نشناختن محبوب بودهاست و این جهالت غیرت او را به جوش آورده و دامن آدم را گرفتهاست.
کمال در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۳۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۳۹:
وقت بخیر
جمع دوبیتی: 5868
مسعود سعیدی در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۱۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
بی سواد جان
من نگفتم شاهنامه تاریخ ما نیست
نوشتم تمام تاریخ نیست
همه ی تاریخ ما را صدها همچون شاهنامه لازم است
محمد در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:
خانم رجایی معانی که شما درج کرده اید چندان قابل استناد نیستند
بی سواد در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
جناب سعیدی،
از قضا شاهنامه تاریخ واقعی ماست و همه تاریخ ما تا شکست از اعراب
سلمک در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - درستایش اصفهان:
ترتیب ابیات اشتباه است همینطور بعضی ابیات هم اشتباه نوشته شده اند
حسینعلی همیری در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶:
جناب میکاییل ساحلی،
برای درست شدن وزن بیت اول و چهار بایستی «ی» را در کلمات «مهرورزیّ» و «دوستیّ» مشدد تلفظ کنید.
یاحق
میترا در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۵۱ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:
معنی بیت عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا که عمر بیش بها دادمش به شیربها
یعنی سلامتی من را زمانی قبول کرد که مثل یک عروسی به او عمرم را به عنوان شیربها دادم
عروس عافیت : سلامتی و آرایه تشخیص دارد
mohsen در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۱۷ - گریان شدن امیر از نصیحت شیخ و عکس صدق او و ایثار کردن مخزن بعد از آن گستاخی و استعصام شیخ و قبول ناکردن و گفتن کی من بیاشارت نیارم تصرفی کردن:
گفت دستوری ندادندم چنین
که کنم من این دخیلانه دخول
مهری در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
تند میروی برادر
مینای عزیز نوشته رستم فرخزاد از رمل و اسطرلاب بهره گرفته . از تاریخ میگوید
که هردو را دستاویز پیشگویی می کردند
ایشان کجا گفته که حکیم توسی از رمل نام برده؟
آهسته تر
اول بخوان بعد قضاوت کن.
مسعود سعیدی در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
ناشناس عزیز
قرن بیست و یکم است ها
این ستاره شناسی را از کجا آورده ای که میتوانی آینده را پیش گویی کنی
اسطرلاب {استاره یاب} وسیله ی اندازه گیری های مختلف و کارهای نجومی بوده ولی نه پیش گویی شکست ایرانیان.
در سراسر تاریخ . هر کس پیش گویی را تائید کرده یا بازی خورده یا دروغ گفته . رمل هم اگر برای پیشگویی بکار میرفته نیز برای حقه بازی بوده . شما رمال راستگو نخواهید یافت
در شعر هم برای ستایش دیگران غلو جایز است که حکیم توس نیز آبروداری کرده و نخواسته ایرانیان را تحقیر کرده باشد . رستم ، سردار ایرانی، زمانی که شکست را با پیشگویی باور کرده ، البته شکست می خورد.
کمی هم از هزار وچندین سال قبل بگذر و علم امروز را باور بفرما .
تاریخ را بخوان
شاهنامه ی استاد توس تمام تاریخ نیست
حامدیخواه در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۲۴ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل:
باز کردن : بریدن
فرزاد در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:
این غزل درابتدا توسط ادیب خوانساری و دردستگاه سه گاه اجراشده واستاد شجریان این آواز را کپی کرده اند البته قصدم این نیست که ارزش کار اسناد را زیر سوال ببرم وفقط جهت اطلاع دوستان عرض کردم
خسرو(آئینه) در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:
در دبرنامه مصاحبه آقای مهندس مشیری با خانم پروانه بهار دختر استاد بهار شنیدم که ایشان فرمودند شبی که یک بطری کنیاک به بالین پدر در بیمارستان بردم ایشان بسیار خوشحال شدند و همان شب این غزل زیبا را سرودند و (بگرد ای جوهر سیال) اشاره ایشان به همان کنیاکی بود که برایشان برده بودم. گفتند ملک الشعرا بهار خیلی به نوشیدن مشروبات الکلی علاقمند بودند و صد البته که ایشان همیشه حد تعادل را رعایت میفرمودند. روحشان شاد باشد هر چند که دوران زندگی کوتاه خود را همیشه در رنج و تالم و ناکامیهای پی در پی بسر بردند
Hamishe bidar در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:
با عرض ادب خدمت محدث و بانو روفیا گرامی و دیگر عزیزان: از سخنان ناب شما استفاده کردم. به نظر حقیر اگر احتمال بدهیم که با نظر دادن دیگران گمراه میشوند هم باید نظر خود را بگوییم. هر شخصی در مرتبه خود میداند و به نظر بنده حقیر اجازه گفتن دارد. و محدث عزیز مثال شما در مورد سایت پزشکان را نمیشود در گنجور پیاده کرد، چون گنجورفقط برای نظرات عرفا درست نشده، بلکه عوام مانند حقیر هم به خود اجازه نظر دادن میکنند.
و واقعأ هم کسانی بودند که بی معلم به وصال دوست رسیدند و چه بسا کسانیکه به مرشد شیاد گرفتار شدند.
به نظر حقیر شرط اول وصال دوست خواستن هست و شرط دوم و سوم صداقت و کوشش. البته خواستن خدا هم شرط است ولی اول ما باید طلب کنیم. این حدیث قدسی اشاره به این میکند: خداوند میفرماید: "من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته" ؛ آن کس که مرا طلب کند، من را می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او می باشم.
با احترام فراوان و به امید نظرات آینده شما عزیزان!
ناشناس در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۰ - زن در ایران:
با تشکر سه بیت آخر در چاپ اول نیست چاپ اول در زمان خود پروین در 1314 بوده و اصلا اصل این شعر زن در ایران را ندارد
فقط در چاپ دوم با نام گنج عفت است که توسط برادرش چاپ شده است و خود برادر هم در چاپهای سوم به بعد حذفش کرده و تهرانیهای قدیمی میگویند برای دلخوشی رضاخان برادرش با همکاری کسی جعل کرده بود چون معنای شعر همه اش دعوت به عفت است و با آزادی حجاب با طرح رضاخانی سازگار نبود ولی خود برادرش ابوالفتح اعتصامی جامع دیوان در چاپ سوم 1323 و چاپهای بعدی که بعد از دوره رضاخان است حذفش کرد
به هر حال با بقیه ابیات که درباره عفت و پاکدامنی است اصلا متناسب نیست و احتمال جعلی بودن آن زیاد است
انصاف اینست که این اشعار را در اصل متن نیاورید و فقط در حاشیه با توضیح این نکته که "در نسخ معتبر پس از چاپ دوم نیست" درج شود. با تشکر
احمد در ۱۰ سال قبل، جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶:
منظور شاعر از شیر زبر دست خدا کیه؟!
مهدی کاظمی در ۱۰ سال قبل، شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۷ - ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل: