بی نام در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
بله، درد و حرمانِ سعدی در غزل هویدا است
آیا چه جا است این که همه روزه با نم است ...
شاید به همین دلیل سعدی بیتی با نام خودش در غزل نداره
فهیمه در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۳۳ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:
ﺁﺷﮑﺎﺭﺍ ﻧﻬﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ؟
ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭمتﺑﻪ ﺑﺎﻧﮓ ﺑﻠﻨﺪ
بانک به موسسه های اعتباری میگن ، بانگ بمعنی اوای بلند هست
جوشقانی در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۰:
عرض ارادت
دربیت اول مصرع دوم که آمده :
" خالی نکند از می دهنم " اینگونه یادم هست که " خالی از می نکند دهنم " و در بیت ششم مصرع اول که آمده : از شیره او من شیردلم بنظر میرسد " از زهره او من شیردلم" منظور از زهره داشتن همان جگر و نماد شجاعت است -سپاس
ali در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۹ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۲:
با سلام و درود
در کتاب ادبیات اختصاصی سال چهارم انسانی رشته نظری بخش عروض،وزن(فعلاتن مفاعلن فعلن)-که در اینجا به صورت خفیف مسدس مخبون-نوشته شده به صورت(خفیف مسدس مخبون محذوف )ذکر شده است
محمد در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۹ - رازداری:
در شعر بیت سوم جا افتاده است
نتوانی نهفت،دیگر بار/قصه ای را که این و آن دانند
Hamishe bidar در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
ای خدای پاک بی انباز و یار
دستگیر و جرم ما را در گذار
یاد ده ما را سخنهای دقیق
که ترا رحم آورد آن ای رفیق
هم دعا از تو اجابت هم ز تو
ایمنی از تو مهابت هم ز تو
گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن
مصلحی تو ای تو سلطان سخن
کیمیا داری که تبدیلش کنی
گرچه جوی خون بود نیلش کنی
این چنین میناگریها کار تست
این چنین اکسیرها اسرار تست
عده زیادی از عرفای بلند مرتبه از برای توجیح شیطان سخنانی گفته اند. ایشان بر این گمان هستند که دستور حق به شیطان در باب سجده به آدم امتهانی از جانب حضرت حق بوده (حلاج، بایزید، عطار و حافظ).
شیطان میدانست که مجازات میشود و با این حال از عقیده خود که فقط سجده به حق میباید کرد برنگشد.
در ظاهر اسلام شیطان منفوراست و دشمنی او با بنی آدم عیان است. عرفای دیگر مانند مولانا بر این عقیده هستند که شیطان فقط عاشق خود و عباداتش بوده و به دلیل کبر افتاد.
در هر حال شیطان مانند دیگر مخلوقان از جانب حق خلق شده:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
و خداوند بهتر میداند.
کوروش ایرانی اصل در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
جناب محسن سعیدزاده
درود بر شما و چشم بینای تان...
آنجا که مرقوم فرمودید :" خواص مدعی فهم ؛ نمیتوانند مثل خود خیّام پاسخی برای آن بیابند، "....
بنده، اضافه بر فرمایشات حضرتعالی، سخت معتقدم که، ایشان (خواص)، پاسخ اینگونه شبهاتِ خیام اندیشانه را، نیک میدانند...
اما، بمنظور حفظ منافع دنیوی خویش، از پاسخگوییِ بیطرفانه به شبهات آن بزرگوار، خود را معذور داشته و کنون نیز، میدارند...
و اینچنین است که آدمی در مواجهه با پاسخهای ایشان ( خواص )، ناخودآگاه، و ناخواسته، بیاد عبارت معروفِ " گذرِ علی چپ" می افتد...
کوروش ایرانی اصل در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
جناب "أمیر ح" گرامی...
آنچه شما مرقوم فرموده اید...
آیا بر پایه ی فیلم LUCY استوار است ؟
یا لاجرم، نشات گرفته از آن ؟
اگر اینچنین است... پس، بکارگیریِ کلمه ی "انشاءالله"، در پایان فرمایشات حضرتعالی، از چه روست ؟
صادق در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
بیت ششم صحیح آن به شکل ذیل است:
دردیست در دلم که گر از پیش آب چشم
بردارم آستین برود تا به دامنم
ما معمولا برای پاک کردن اشک چشم از آستینمان استفاده میکنیم حال اگر اینکار را نکنم و از آستینم استفاده نکنم حجم اشک و درد انقدر زیاد است که تا دامن فرد جاری خواهد شد.
M-B در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
راجع به مصرع
(مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا)
هر دو کلمه مرغ و ماهی در حروف پایانی خود کسره می گیرند
بنابراین نظرات دوستان عزیز روفیا و امین صحیح می باشد
حسین گیلانی در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
با عرض سلام و ارادت خدمت دوستان. من حدودا 5 سال در مورد ادیان با نماد نیلوفر ابی از قبیل میتراییسم و بودایی و برهمایی و ... تحقیق کرده ام تمامی انها دارای عقاید مشترکی بودند از جمله اعتقاد به تناسخ به جای اعتقاد به معاد و اعتقاد به الهه ها به جای خدای واحد و ... که نشان دهنده منفی بودن انهاست
رامین در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:
بنظر میرسد دوستان کلید این غزل مولانا را نادیده میگیرند، آنجا که میفرماید :
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
دوستان عزیز هم فراموش نفرمایند که مولانا از کودکی با خداپرستی و اسلام شروع کرده و بعدها رسید به آنجایی که میدانید و عملا زاویه معناداری پیداکرد با بسیاری از این تعالیم... البته بسیاری از دوستان تلاش فراوانی میکنند که ایشان را "به راه راست برگردانند" که البته بسیار هم ظریف و زیرکانه این کار انجام میشود و در اکثر موارد موفق میشوند که استدلالات محکمه پسندی هم ارائه کنند...!!!
البته اطرافیان و پیروان اجازه نداند که مولانا به سرنوشت دیگر بزرگان دچار شود یا اینکه خود آن بزرگوار تا حدی جانب احتیاط نگه میداشت، زیرک بود و نمیخواست جان گرانمایه را شهید فلان خر بنماید و همیشه "جاده خدا" را باز نگه میداشت... طبیعتا بعد از وفات، با استناد به اشارات و استفاده از تعابیر قرآنی اشعار مولانا و الی آخر ایشان را دوباره برگرداندند و ضمیمه کردند به همان چیزی که مولانا از آن رها شده بود و این از بزرگترین انحرافاتیست که دیده ام در عزیزان...
محمد در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:
منستت که در بیت 4 در مصراع دوم نوشته اید به چه معنااست . در لغت نامه هم نبود . فکر من کنم اشتباه نوشته اید .
Mohammad faraji rad در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
گرت امروز براند نه که فردات نخواند
بنظر درست می اید
ناشناس در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
شرف (مرد )به جود است و کرامت (نه سجود)
سندباد در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:
بیت آخر کاه رفته ز جاست، نه کوه. اشاره به سبکی و کم وزنی است.
مجتبی در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:
بیت 4:شیر مهرت به ازل داده مرا دایه لطفت/ بیت6:خود همه فقرم وفاقت.../بیت8:بی تو سراپای زیانم
ارسلان در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش هفدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل:
سلام
بیت نوزدهم بقلم استاد کدکنی:
همی پرسی که این چون و آن چگونه ست؟ چرا این راست دیگر باشگونه ست؟
بیت سی و یکم مصراع دوم :
ز خود بگذر، قدم در راه دین زن بت است این نفس کافر بر زمین زن
Hamishe bidar در ۱۰ سال قبل، سهشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:
کسی پرسید از ابلیس کای شوم
چو ملعونی خویشت گشت معلوم
چرا لعنت چنین در جان نهادی
چو گنجی در دلش پنهان نهادی
چنین گفت او که لعنت تیر شاهست
ولی اوّل نظر بر جایگاهست
نظر باید در اول بر نشانه
که تا تیر از کمان گردد روانه
تو این ساعت ازان تیری خبردار
نظر گر چشم داری بر نظر دار
ناشناس در ۱۰ سال قبل، چهارشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹: