گنجور

حاشیه‌ها

Hamishe bidar در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:

گر رود از پی خوبان دل من معذور است
درد دارد چه کند کز پی درمان نرود
هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان
دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود
حضرت حافظ ایجا عذر میخواهد که به دنبال خوبان است که درد خود را درمان کند. اینجا به خوبی می توان مشاهده کرد که سالک در آغاز چاره ندارد مگر حق را در آینه تماشا کند و از طریق خلقِ حق به حق واصل شود٬ که البته این راهی دراز و طولانی است که در آغاز با تلاش ولی در مراحل بالا فقط با فیض حضرت حق پیموده میشود، و البته در این راه همینطور که حافظ میفرماید سرگردانی هم هست. این, بنده حقیر را به یاد دعای عرفه امام حسین (ع) می اندازد, آنجا که حضرت فرمودند: خدایا! فرمان رجوع به آثار را دادی، پس مرا با پوششی از نورها و به راهنمایی مشاهده و استبصار، به سوی خود بازگردان، تا از طریق آن‌ها به تو بازگردم، چنانچه از طریق آن‌ها به کوی تو داخل شدم یا همان‌طور که ماوراء نظر به آثار، به سوی تو وارد شدم، در حالی که ضمیرم از نظر به آثار مصون، و همّتم از اتکای بر این آثار بالاتر باشد، این است تقاضای من از تو و تویی که بر هر چیز قادری، تقاضای مرا برآورده ساز، تا همواره مصون از این‌که پدیده‌ها را مستقل بنگرم و از تو محجوب شوم، تو را بنگرم، چه قبل از رؤیت آثار و چه بعد از رؤیت آن‌ها.
در این بخش حضرت اباعبدالله (ع) به خدای سبحان عرض می‌کنند: «خدایا! اگرچه در قرآن فرمودی؛ سراسر عالم نشانه‌های توحید است، ولی مرا به نشانه‌ها ارجاع مده، زیرا اگر مرا به آثار آفاقی و انفسی ارجاع دهی تا از نشانه‌ها به صاحب‌نشان برسم، باید مسیری بس طولانی را طی کنم، خودت را به من نشان ده، این نشانه‌ها توان آن‌که تو را به طور کامل نشان دهند ندارند، تا بتوانم در بهترین حالت «وقت» خود، با تو به‌سر برم.
این به نظر حقیر همان نکته است که حافظ آنرا سرگردانی میداند، ولی به فیض خداوند راه کوتاهتری برای رسیدن به کوی دوست است که سالک که "دل به خوبان ندهد وز پی ایشان نرود" ولی به کوی دوست برسد که البته این راه نه با فقط کوشش بلکه فقط با فیض دوست پیموده میشود.
با احترام!

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:

ظراف و ظرافت شنیده بودم ، ظرافیت !! تازگی دارد.

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:

در باره ظرافیت او چیزی نمی دانم ، لکن مردی نکته سنج بود و البته با آقای ظریف کدخدا دوست نسبتی نداشت.

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

پیمان،
آواز زهره را روانشاد داریوش رفیعی جوانمرگ خوانده است، شاید اگر نام اورا جستجو کنید ،بیابید

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

شهر بسیار زیباست

مهدی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مطلع دوم:

باز بیت دویم مقصود از هفت زیور هفت سیاره اند.

مهدی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مطلع دوم:

بیت دویم فت آرایش در قدیم عبارت بودند از: سفید آب، سرخآب، وسمه، سرمه، زرگ، خال و حنا.

معین در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷:

من یک آواز با تکنوازی ویلن در سه گاه از این شعر شنیده ام که نمیدانم خواننده اش کیست خیلی ممنون می شوم اگر کسی اطلاع دارد به من بگوید. این آواز دقیقاً مشابه آواز استاد شجریان و البته خیلی پرشورتر و استادانه تر خوانده شده و در پایان هم تصنیف زهره را خوانده است. من انرا سالها قبل از یک رادیوی خارجی شنیده ام و هنوز هم زنگ جادوئی صدای خواننده اش در گوشم طنین انداز است. هر کس اهل جستجو است بگردد اصل ان را پیدا کند ارزشش را دارد.

ارحام در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲ - مناجات:

با سلام
گر بو تراب به ذره نظر کند
به اسمان رود و کار افتاب کند!!!

محمد در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴:

دوستان در بیت سوم به نظر من هیچ حرفی در باره بهشت نزده فقط منظور حافظ این بوده با این که درختهایی به بزرگی طوبی باز هم با چرخش آفتاب سایشون محو میشه(یعنی به بندگی زیاد نناز که احتمال زایل شدنش هست) البته از بعد زمینی و اون سرو خرامان رو مستقیم با شخصی که مخاطب قرار داده نسبت داده و اون رو به این نام خطاب کرده و در اینجا منظور درخت ی که بخواد با طوبی قیاس کنه نیست

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:

مطمئنید اون شخص "ظریف" بوده و چیز دیگه ای نبوده؟ هر حرف نادرستی رو که نباید دارای ظرافیت دونست.

مهدی . ر در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

دوستان میبخشید
ازمن بگریزید که می خورده ام امشب بنظرمنهم نمیتونه درست باشه. البته روزهم میشه می خورد اما بحث اینه که درغزل فقط بیت اوله که قافیه وردیف داره. یعنی مابقی مصرع های اول بجزبیت اول ردیف ندارند. و واضحتر ردیف و قافیه برای مصرع اول ودوم ازبیت اول و مصرع های دوم سایرابیات باید برابر باشن . واین تکرار باعث پایین آمدن ارزش شعر میشه . نسخ دستی هم با کلمه ((امروز )) وجود دارن
متشکرم

شمس شیرازی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:

در بحث خدا و باورهای یکتا پرستی، بگذریم که نفس پرستیدن با آزادی منافات دارد، ظریفی اما میگفت
مشکل از زمانی آغاز شذ که این خداوند یکتا دیگر خدایان را از میدان به در کرده خود زمام امور عالم را به دست گرفت، خوب هزاران سال پیش باجمعیت اندک جهان و پایین بودن سطح توقع بندگان کارها باری به هر جهت میگذشت.
امروزه با این میزان جمعیت و این همه درد سر از جنگ و آلودگی و گرسنگی و به ویژه برتری دادن یک قوم و مسلط کردن آنان بر وسایل ارتباط جمعی جهان و شرکتهای چند ملیتی. به نفع خود ایشان است که تادیر نشده و مردم بر او نشوریده اند، به نظم چند خدایی و قانون اساسی قدیم برگردد تا اداره امور به نحوی بهتر امکان پذیر شود، ( از کسانی که بااو در تماس اند درخواست میشود به این هشدار را به عرض وی برسانند.)
و من الله توفیق و علیه.....

مهری در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۱۰ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۵ - جواب:

چند دقیقه پای درد دل دوست گرامی
،،،،،
نوافل
خداوندا دلُم بی لنگر آیو
یه وقت مؤمن یه وقتی کافر آیو
اگر شب تا سحر نالون شوی زار
به دل گویی خدایا دلبر آیو
یه روزی میرسه ناغافل از راه
نگارت ، سرو نازت ، لاغر، آیو
نوافل گر بخونی تا سحر گاه
سحر یارت ببینی با سر آیو
بشینه دست و پایت رو بماله
یواشی بیخ گوش ِت غرغر آیو
مباداخسته شی از غرغرایِش
اگه صبرت تموم شه محشر آیو
مبادا از در خونت برونیش
چو روندی از درش از پنجر آیو
اگر خوابِت بگیره اون وسط ها
نمیدونی چه خاکی بر سر آیو
برو نذر خدا کن وقت خفتن
به جای دلبر ِت یک کفتر آیو
وگرنه اونکه با دلبر نشسته
همش می گو که عمرم آخر آیو
لیاما” گر بدونی راز خلقت”
که دوری از وصالش بهتر آیو

اتوسا در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۲:

واقعا دیوانه کنندست، مرسی از شعر نابی که اقا حسین هم تکمیلش کردن

محسن‏ ‏چاوشی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۵ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ - گوهرفروش:

خواهش‏ ‏میکنم‏ ‏دوستان.‏ ‏لطف‏ دارین
غزل‏ ‏های‏ ‏جدید‏ ‏هم‏ ‏براتون‏ ‏میخونم.

شاپور در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » کوی رضا:

نام بحر این شعر(مجتث مثمن سالم) میباشد.

حبیب زنده دل در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » حدیث جوانی:

آهوی مردم ندیده ایهام دارد 1_ آهوی وحشی. 2_ آهوی انسانیت ندیده

مصطفی داداشی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۰ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:

در بیت هفتم ، مصرع دوم باید اینطور باشد گویا: بهتر آن آن است که بهتر نشود احوالش

مصطفی داداشی در ‫۹ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۴ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۱۴ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:

در بیت سوم از انتها، مصرع اول باید اینطور باشد: ای که داری سر مسلمانی

۱
۴۲۰۵
۴۲۰۶
۴۲۰۷
۴۲۰۸
۴۲۰۹
۵۶۴۷