گنجور

حاشیه‌ها

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

سلام ودرود بر همگی اهل ادب
درهرنوع شعری که وارد می شویم می بینیم که جناب سعدی بزرگ ، دست بالا را دارد.
بنده ترجیع بند ایشان را دقیق نخوانده بودم تااین که یکی بهم معرفی نمود و به شدت بهش وابسته شدم
دوستان در هرجا و به هرکس دسترسی دارند لطف کنند این ترجیع بند را معرفی نمایند

 

حمیدرضا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان:

در مورد بیت «ز شیر شتر ...» نوشتهٔ استاد محمدرضا ترکی را مطالعه بفرمایید:
پیوند به وبگاه بیرونی/
تا معلوم شود که این بیت از فردوسی نیست و حتی علی‌رغم آن که به ظاهر در مذمت اعراب است در واقع از زبان بدگویانی خوانده می‌شود که بدخواه قهرمان و پهلوان عرب داستان هستند.

 

محمدرضا در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان:

بیت به شیر شتر خوردن سوسمار / عرب را بجائی رسیدست کار از فردوسی است و در تاریخ هم آمده که علما از وی نزد سلطان محمود گله کردند و او بر درستی این بیت زیبا دست گذاشت جون فردوسی ثابت کرد و سلطان محمود هم پزیرفت گمانم این کارامروز هم بدست اعراب انجام میشود

 

رسته در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۸:۴۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

بس که بودم چون گل و نرگس دوروی و شوخ‌چشم
باز بک جندی زبان در کام چون سوسن کشم
در این بیت به چند نکتهٔ کوچک باید توجه کرد:
گل = گل‌سرخ
رنگ پشت و روی گلبرگ‌‌های گل سرخ با هم متفاوت است در ادبیات فارسی از آن دورویی کنایه شده است.
گل نرگس در ادبیات فارسی نماد چشم است. شیپور میان گل نرگس پررنگ‌تر است. از همین دورنگی نرگس دورویی کنایه شده است.
شوخ چشم = گستاخ، بی‌ادب، بی‌حیا، بی‌شرم
حافظ راست:
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت // چشم دریده ادب نگاه ندارد
اوحدی مراغه‌ای راست:
نشوم با تو چو سوسن دو زبان گر تو نباشی // باز چون گل به دورویی و چو نرگس به دو رنگی
سوسن = ساکت، خاموش، زبان خاموش.
در زمان سعدی گل اسم خاص بوده است ولی امروزه اسم عام شده است.
در ادبیات فارسی از قرن‌های قبل از سعدی سوسن نماد خاموشی و زبان سکوت بوده است.
با این توضیحات امیدوارم کمکی در فهم بیت کرده باشم.

 

شهرام عجمی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۱:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:

باسلام.شایدنظرم بخاطراینکه سال چاپ کتاب یادم نیایدبی ارزش باشد .اما در دیوانی که سال 65به من هدیه شده بودوچاپ دهلی بود .من وساقی بهم سازیم بود..واصطلاحا هرجأازتازییدن استفاده شده مفهوم یورش بردن بوده پس نمیشودگفت.من وساقی بهم تازیم.

 

پرویز عزیزیان در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۴ - در رثای شهید بلخی:

به محضر مبارکتان می‌رساند که بیت« توشه‌ی جان خویش از او بربای / پیش کایدت مرگ پای آگیش» به معنی این است که «پیش از آن که مرگ پای آویز شما شود و به اصطلاح مرگ به سراغ شما بیاید،از وجود چنین فرد خردمندی بهره‌ی خود را ببرید»

 

مرتضی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۲:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:

طبق نسخه قزوینی در مصرع دوم بیت اول "درین مقامات معنوی"صحیح است.نه درس مقامات.
با سپاس

 

مسعود مقدس در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

با سلام مصرع دوم بیت را نمی توانم درست بخوانم لطفا راهنمایم باشید.

 

عماد در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۱:

در پاسخ به حسن
من هم علاق مند معنی استعاری "سینه ها" رو در "رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها" بدونم.
در دهخدا سینه به معنی "آئینه ٔ بلور"، "لوح و صفحه" هم آمده. به نظرم این معنی نزدیکتر هست. ولی اینکه چرا و کجا سینه ها رو هفت آب می شستند، نمیدونم! :)
بسیار شعر زیباییست...

 

نقاش باشی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

با سلام و احترام:
من کمتر از پنجاه سال است که با زبان و ادبیات فارسی درگیری مستمر دارم و هرگونه "قرائت به حالتی [معمول و]غیرمعمول" را که بنظرم رسید امتحان کردم اما فکر نمی کنم حتی قرائت بیت به دری و اردو و پشتو نیز مشکل وزن را حل کند!
"مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست" با وزن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن همخوانی ندارد.

 

نقاش باشی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

با آقای سید علی انجو موافقم که وزن "مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست" کاملا غلط است. بله، دیگران نیز این مصراع را به این صورت نادرست آورده اند اما این در اصل ماجرا تغییری نمی دهد. پاینده باشید.

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

بح کار بردن گذشته ساده به جای زمان اکنون هنوز هم رایج است مگر نمی گوییم آمدم و منظورمان می آیم است ؟؟و بیت مولانا
مدتی این مثنوی تاخیر شد ( زمان گذشته)
مهلتی بایست، تا خون شیر شد ( بشود) و در مطلع غزل شد به درستی به مانای زمان گذشته
به کار رفته است. وما کیستیم که در کار خواجه چون و چرا کنیم؟؟ مگر که آستباهی آشکار از نویسنده ای (کاتب) ببینیم.

 

علی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

عزیزان ! قرار نیست شما شعر بسرایید که نظر میدهید که چگونه باشد بهتر است ! همان که در نسخ معتبر هست ملاک باشد

 

رامین راقب در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:

آقای بهزاد عزیز دل از اینکه حقیر را مور عنایت قرار دادید و شعرم ا خواندید بسیار. سپاسگذارم. و از اینکه دیر پاسخ می دهم عذر خواهی میکنم . باید عرض کنم وزن شعرم مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن. ( بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف ) میباشد . باز از حسن نظر شما ممنونم 93/01/04

 

امیر اصغری در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹:

بیت دو؛ "به جهد" نادرست است. "بجَهَد" باید باشد احتمالاً.

 

دکتر ترابی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۳:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

جناب شهریا ر 70 با تشکر ، این کمترین نیز در بزرگی حکیم توس با0 سرکار هم داستانم او به درستی پدر زبان فارسی است. اما هر که پدر دارد مادر نیز می خواهد و من بر این باورم ( و من تنها نیستم ) که مادر این زبان سعدی است و درستی و نادرستی های به ویژه لغوی و دستوری را ما از استاد سخن است که شاهد می آوریم( بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس حد همین است سخن دانی و زیبایی را) می بینید که خود ستایی وی نیز بی بدیل است و فراموش نکنیم که خواجه خود می گوید که استاد سخن کیست و ای بسا برخی از غزلهای خواجه سروده‌ی شیخ باشد و ببخشایید طولانی شد تنها به این نکته اشاره می کنم که غزل حافظ را با زبان امروز نمی توان خواند و آنهم زبان به اصطلاح رسمی بی در و پیکر امروز . یادمان باشد داستان نقد احمد شاملو از داستان ضحاک و شاهنامه و موسیقی ایرانی که تنها عرض خویش برد بی که زحمت ما بدارد ..

 

احسان در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۴ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۰۲:۵۴ دربارهٔ وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » گلهٔ یار دل‌آزار:

من این شعر و خیلی دوست دارم همیشه هم میخونمش حفظم ازبس میخونم این شعرو من با صدای داریوش اقبالی شناختم واقعا شعری کم عیبه

 

علی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۲:۱۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:

هر نسیمی که از آن خطه نیاید باد است
خنک آن باد که از جانب شیراز آید

 

معین در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:

1-گفت جانم جان اوست
2- ا. قضا سرکن/ین صفرا نمود رونن بادام خشکی می فزود
3- معتبر ترین دیوان مثنوی به تصحیح نیکلسون است به اجماع نظر
اهل فن

 

احمدرضا توجهی در ‫۱۰ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

درود
من بر خلاف دوستان دیگر احساس می کنم این شعر در بحر «کامل» سروده شده است .
ما در اشعار کهن بیشتر از چهار رکن را به این شکل مشاهده نمی کنیم (یا حد اقل تا به حال من ندیده ام )
اما بحر کامل زُحافی دارد به نام «مفاعلاتن» که اول آن که با تقطیع سازگار است دوم آنکه می شود بحر کامل مثمن مرفّل موقوص . هر چند شاید این دلیل ذکر شود که چنین بحری در اشعار فارسی وجود ندارد (منظور از وجود کاربرد است ) اما شما خیلی راحت می توانید با ضرب دست آهنگ و موسیقی آن را (هر چند سخت ) بدست آورید .
موفق باشید .

 

۱
۴۲۰۷
۴۲۰۸
۴۲۰۹
۴۲۱۰
۴۲۱۱
۵۰۵۰
sunny dark_mode