گنجور

 
مولانا

صد هزاران مرد ترسا سوی او

اندک‌اندک جمع شد در کوی او

او بیان می‌کرد با ایشان به راز

سر انگلیون و زنار و نماز

او به ظاهر واعظ احکام بود

لیک در باطن صفیر و دام بود

بهر این بعضی صحابه از رسول

ملتمس بودند مکر نفس غول

کو چه آمیزد ز اغراض نهان

در عبادتها و در اخلاص جان

فضل طاعت را نجستندی ازو

عیب ظاهر را بجستندی که کو

مو به مو و ذره ذره مکر نفس

می‌شناسیدند چون گل از کرفس

موشکافان صحابه هم در آن

وعظ ایشان خیره گشتندی بجان

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
بخش ۱۵ - قبول کردن نصاری مکر وزیر را به خوانش علیرضا محرابی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم