گنجور

حاشیه‌ها

آرمان سلیمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل:

بیت شماره 15
از زفانش البته هرگز یکدمی
نامدی بیرون به جز لیلی همی.
به نظر می رسد که زفانش غلط است و صحیح آن، زبانش است. ضمنا این مصراع ایراد وزنی دارد. احتمالا صحیح آن، اینگونه است: (البته باید بررسی بیشتری صورت گیرد)
از زبانش البته هرگز دمی

آرمان سلیمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل:

واویلی: واویلا، افسوس، دریغا، وااسفا.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:

واماندگی اندر پس دیوار طبیعت
حیفست دریغا که دَرِ صلح بهشتیم
به نظرم می گوید : حیف است که با طبیعت در جدالیم و درین جدال وامانده ایم . دریغ است که با طبیعت از دَرِ آشتی در نیامده ایم .
بهشتیم { فرو گزاردیم }

آرمان سلیمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل:

مار افسا: مارگیر، کسی که مار را افسون می کند.

آرمان سلیمی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ عطار » مصیبت نامه » بخش اول » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل:

در مصرع دوم بیت اول، به نظر می رسد که زمهریر صحیح باشد و نه ز مهریر.

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

گرامی فرخ
گمانم بر این است : نام آن حشره ای که چوب می خورد را ، چون مانند مورچه می جَوَد ، موریانه گذاشته اند ، زنگاری که آهن را نیز می خورد ، چون مانند همان کار را با آهن می کند که مور با طعمه اش ، موریانه نامیده اند . این حشره ربطی به زنگار آهن ندارد ،
لفظ { آنه } نشانه ی عملکرد اسم است
مثل مست {مستانه}
بزرگوار { بزرگوارانه }
مانا باشید

مهدی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نقطه خال تو:

پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من بر لب بنت العنب است

معنی این بیت رو میخوام لطفا

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۴:

بیت سوم از آخر کلمه "چه نامه" صحیح نیست و صحیح آن "چو نامه" می باشد.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳:

بیت دهم : وگر دشمن ما بود خانگی بجوی همی روز بیگانگی
کلمه "بجوی" اشتباه است و "بجوید" صحیح است. قرائت صحیح بیت به صورت زیر است.
وگر دشمن ما بود خانگی بجوید همی روز بیگانگی
----------------------------------------------------------
بیت بیست وهشتم : بریده سر شاه ارجاسپ را جهاندار و خونیز لهراسپ را
کلمه "خونیز" اشتباه است و "خون ریز صحیح است. قرائت صحیح بیت به صورت زیر است.
بریده سر شاه ارجاسپ را جهاندار و خون ریز لهراسپ را
در شاهنامه تصحیح شده توسط مصطفی جیحونی بیت فوق به صورت زیر می باشد.
بریده سر شاه ارجاسپ را که ریزنده بُد خونِ لهراسپ را

همایون در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:

با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
بانو روفیا گرامی!
درود
چند باری با نام شما مواجه شده و نوشته هایتان را خوانده ام. از قلمتان پیداست که بانوی فرهیخته ای هستید و پرسشهایتان نیز مبین نگاه خردمندانه تان.
خواستم تا پیرامون پرسشی که داشتید- نه درخور پاسخ- بلکه در قالب نظر, مطلبی بنویسم.
برای درک بهتر موضوع یک بیت به عقب برمیگردیم. نخست بیت را درست بخوانیم؛
جلوه ای کرد رخت-دید ملک- عشق نداشت
عین آتش شد از این-غیرت-و بر آدم زد
در این بیت که خطاب به انسان است میفرماید:خودی نشان دادی-ملک نگاه کرد-تعصبی نشان نداد. از این برخورد- غیرت و تعصب-آتشی شد و وجود انسان را فرا گرفت. در واقع تعصب و غیرت شکل گرفت و انسان تنها گزینه ای بود تا قربانی غیرت و تعصب شود. همان غیرت, همان تعصبی که نگزاشت انسان درست تصمیم بگیرد!
عقل میخواست کزان شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد
تقابل عقل با عشق یا تقابل خرد با تعصب در این بیت بخوبی محسوس است. عقل-همان پیر روزگار-خواست تا راهنما و راه گشای انسان شود, خواست تا آتش غیرت و تعصبی که دامن او را فرا گرفته بود فرو بنشاند. خواست تا راه درست را به او نشان دهد اما, چه انتظاری میتوان داشت از انسانی که بیشتر وابسته به لذات و هیجانات عشق و تعصب است تا متکی به قوه ی عقل؟! انسانی که خواسته یا ناخواسته غالبا عقل و خرد را قربانی عشق و تعصب می کند! اگر موضوع غیر از این باشد, یا به عقیده ی برخی اساتید مخاطب خالق باشد, با یک معادله ی چند مجهولی روبرو هستیم و دست به دامان مغلطه!
نظری بود از بنده درباب پرسش سرکار خانم روفیا که البته جز خود غزل و مطالعه ی مستمر ابیات آن, مرجعی ندارد.

دکتر امین لو در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰:

بیت آخر کلمه نامدارن باید به صورت نامداران اصلاح گردد.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۶ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

@مهناز:
پی نوشت: شاید جدی فکر میکردن که موریانه آهن رو میخوره؟! و این منشأ معنی دوم موریانست؟

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:

@مهناز
درود بر تو.اصلا به ذهنم نرسیده بود که ممکنه موریانه معنی دیگه ای هم داشته باشه! الان بیت واضح شد. سنخیت آهن و روی هم جالبه.
دربیت آخر هم نمی دونم چرا من "سَر" رو " سِرّ" میخوندم که خیلی عجیب غریب میشد.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۸:

این استاد سعدی معلومه خودش خیلی گرگ بوده ها !

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶:

شاید مفید باشه:
(از دهخدا، ذیل کتان/کتّان):
...(غیاث اللغات ) جامه ای است معروف که شاعران پاره شدن آن به سبب نور ماه گفته اند و بعضی گویند که مکرر آزموده شده که این معنی را اصل نیست و بعضی گویند که...آن جامه در مهتاب قوت ندارد.

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۶ - دفع گفتن وزیر مریدان را:

جناب روزگار
لطفا دلیل یا منبع موثق بیاورید.
ممنون

حامد کهن دل در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را:

جناب علی
بنظرم معنی آن چنین است که:
آن کسی که در فعل نوشتن، پنجه و دست نویسنده را نبیند و توجه نکند که این دست نویسنده است که قلم را گرفته و به حرکت در می آورد، آنگاه به اشتباه می پندارد که عمل نوشتن حاصل از جنبش مستقل قلم است.

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

1-به درشتی و جفا روی مگردان از ما
که به کشتن برویم از نظرت یا[عُمراً !!] نرویم(=محال است که برویم)
2- به سودا رفتن= دیوانه شدن (؟)

فرخ مردان در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

"رنگ زیبایی و زشتی به حقیقت در غیب
چون تو آمیخته‌ای با تو چه رنگ آمیزیم"
تو خودت جمعِ همه زیبایی ها(رنگ های خوب) و همه مکر و افسون ها(=رنگ های زشت )هستی. در برار تو چه مکر و حیله ای بکار میاد؟!

مهرداد زمانی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌ام:

اکثر نظرات را خواندم..هرکسی نظر شخصی خودش را بیشتر ارائه میکرد تا نظر شاعر...یکی پیامبر یکی خدا یکی علی یکی شمس...خب همگان میدانند که مولوی به خاطر وجود شمس مولوی شد و ارادتی که به ایشان داشت را به هیچ کس نداشت به خاطر هجر از ایشان بود که منقلب گشته و روی به این اشعار جاودانه آورده...بی شک شاعران و شعر شناسان غیر شمس دراین شعر کسی را نمیبینند حتی آنجایی که میگوید تویی کامل منم ناقص ...اگر منظور خدا بود که گفتن ندارد خدا باید کامل باشد تا خدا گردد..ولی منظور مولوی شمس بود که او را انسان کامل میدانست و تا جایی که میتواند جهان را هم بگرداند...

۱
۳۴۲۳
۳۴۲۴
۳۴۲۵
۳۴۲۶
۳۴۲۷
۵۶۲۳