گنجور

حاشیه‌ها

۷ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

همانگونه که از وزن این شعر پیداست همه ابیات با "فاعلاتن" آغاز میسود مگر این بیت که به یاری نااهلان و به زاری،یاری بر جای یاره لمیده یا تمرگیده است.
از اینها که بگذریم سری به دهخدا میزنیم:
یاره . [ رَ / رِ ] (اِ) یارا. توانایی . قوت . قدرت . (برهان ). یارا. (رشیدی ) (آنندراج ). توان . تاب . (صحاح الفرس )
بدو گفت گودرز باز آر هوش
سخن بشنو و پهن بگشای گوش
نیای من آهنگر کاوه بود
که با فر و برز و ابا یاره بود.
فردوسی
ابا آنکه از مرگ خود چاره نیست
ره خواهش و پرسش و یاره نیست
فردوسی
زبان و خرد بود و رای درست
بتن نیز یاره ز یزدان بجست
فردوسی
ابا خواست یزدانش چاره نماند
کرا کوشش و زور و یاره نماند
فردوسی
جز زُهره کرا زَهره که بوسد پایت
جز یاره کرا یاره که گیرد دستت
مهستی
پیوند به وبگاه بیرونی

محمد در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۷:

سلام دوستان
نام این آواز خان (خواننده) که رو دکمه play کلیک میزنیم چیست ؟؟؟
بسیار لحن زیبا و دل نشینی دارد
خیلی وقته دنبالشم لطفا کمک کنید

جعفر خوانساری در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۳۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:

غزالی مشهدی شاعر نام آور سده دهم هجری شعری بااین وزن وقافیه وردیف دارد:
از بزم جهان باده گساران همه رفتند
ما باکه نشینیم چویاران همه رفتند
نی کوهکن بسرو پا ماند و نه مجنون
از کوی جنون سلسله داران همه رفتند
.......
زآن طوطی طبع تو خموشست غزالی
کایینه دلان نکته گذاران همه رفتند

تاریخ ادبیات در ایران( دکتر ذبیح اله صفا)جلد 2/5 صفحه 710.

۸ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

گمان نمی رود

۸ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

یاره گردنبند را می گویند که گمان می رود مناسبتی با یاران بدارد
مگر که استطاعت و تحمل مورد نظر 7 باشد که آن هم باغزل همخوانی ندارد
دوستی و دوستداران ، یاری و یاران و.....

درودما را همه شب نمی برد خواب در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:

درود جناب موسوی
چسان = چه سان , چه شکل
گمان می کنم این واژه برای شما نامفهوم بود

رامین.ک در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۶:

اقای مالکی چه ارتباطی بین غزل حافظ و ایشون میبینید؟
چه در صورت چه در سیرت ارتباطی نیافتم. ضمنا نصف اون غزل حافظ با تکنیک تعریب سروده شده و اصلا فارسی نیس

حمیدشریعتی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:

منظور از
ازایرا ناله مستان چیست؟

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد؟
کسی به یاریِ دیگران نمی آید، یاران به یکدیگر کمک نمی کنند، چه بر سر یاران آمده؟
دوستان از حال یکدیگر غافل شده اند.
ربطی به جرأت و زهره ندارد.
وزن مصرع نیز با ابیات دیگر همخوانی کامل دارد.

nabavar در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

جناب حمید رضا
اتفاقاً سعدی همین مطلب را رعایت کرده ولی گویا بنا بر رعایت وزن شعر جای ” یا “ ی مورد نظر را در مصرع قبل آورده که : {به خواب دوش چنان دیدمی که گرفته بودم} زلف یار را.
به جای دیدم که گرفتمی ، گفته دیدمی که گرفته بودم.
به نظر جای ایراد نیست
با درود

احمد محمود امپراطور امپراطور در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۱:

لطفا این دو بیت را اصلاح نمایید

زخم مــــــا را اثر اندود تبسـم مپسند
که درین موج‌گهرگرد نمک‌ زاری هست

یـــــارب از پرتو دیدار نگردد محـــروم
محفل حیرت ما آیینه مقداری هست

احمدرضا در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۴۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:

خمیده نام در مصراع دوم بسیار ناشیانه است. به خنیده نام اصلاح گردد.

۷ در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش
گرفته بودم و دستم هنوز غالیه‌بوست
بیچاره انوری
دوش به خواب چنان میدیدم که انگشتها در خلقه زلفش کرده ام.اکنون به به، به به، چه دستان خوشبویی
چنان دیدمی: میدیدم(در خواب) و میبینم (در بیداری)
زلفین:خلقه در خانه یا صندوق که قفل بدان آویزند و اشاره به حلقه زلف
تو حلقه و من قفلم
شاید که شوی جفتم

محمد در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:

دوستان عزیز اگر به پایان برخی فیلمهای سینمایی توجه کرده باشین ملاحظه میکنید بعضی کارگردانان بزرگ سینما برداشت را آزاد گذاشته وبنوعی فیلم گنگ میباشد که سرنوشت فلان شخص ویا...... چه شد این بستگی به نگاه شما وروحیات شما دارد بنظرمن حافظ چنین نظری دارد ودر غزلیات خود برداشت را آزاد گذاشته ونظر خواننده وشنونده رامهم دانسته نه اینکه خود مطلبی را تحمیل کند وبگوبد همین است وجز این نیست.

ح.گ. در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

حظ بصر ببرید از شکسته نستعلیق این غزل، به قلم مرحوم عبدالمجید طالقانی:
پیوند به وبگاه بیرونی

ح.گ. در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

سرآغاز بوستان در اثری چشم‌نواز از «عبدالرشید دیلمی» :
پیوند به وبگاه بیرونی/

ح.گ. در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۷:۲۹ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - گل و خار:

در بیت 17، به جای «برای»، «باری» نگاشته شده است.

Afshin در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:

درود بر دوست عزیز جناب دارابی و بزرگان عزیز؛
نه تو گفته ای،
که سعدی نبرد ز دست من جان؟ : مگر تو نگفته بودی که سعدی(حضرت سعدی) از دست من جان سالم به در نخواهد برد(سعدی را خواهی کشت)؟
نه خاک پای مردان، که تو میکشی نمیرم:
به خاک پای مردان قسم که نه، این طور نیست، (چراکه) اگر من به دست تو کشته بشوم (بر خلاف باورت) نخواهم مرد (در وادی عشق فدا شدن در راه معشوق مردن نیست)

مجتبی فقیهی در ‫۶ سال و ۹ ماه قبل، جمعه ۹ آذر ۱۳۹۷، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸۹:

سلام به دوستداران مولانا و گردانندگان این درگاه ارزشمند
به فهم بنده پیامبر اسلام بی نیاز از خرق عادات بوده و در زمان آن بزرگوار هم دوران معجزات به سر رسیده بود . خود پیامبر هم به این موضوع تاکید داشت . بی نظمی هم در این خلقت عظیم کائنات راه ندارد عدول از نظم خلقت هم صلب از خالق قادر است . ناگزیر بیاد به این پدیده بصورت سیمبلیک نگاه کرد و از کند و کاو بیهوده پرهیز نمود.
اما همه ی اینها فرع موضوع است
اصلا موضوع نهفته در شعر مولانا و نیت آن بزرگوار در پوشانیدن لباس نظم به این کلمات بسیار متعالی تر است و حقیر به دوستان توصیه می کنم توجهشان را معطوف مراد شاعر کنند
ای برادر قصه چون پیمانه ایست
معنی اندر وی مثال دانه ایست
دانه ی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

۱
۲۶۶۱
۲۶۶۲
۲۶۶۳
۲۶۶۴
۲۶۶۵
۵۵۴۰