بتا هلاک شود دوست در محبت دوست
که زندگانی او در هلاک بودن اوست
مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است
که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست
مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زادهست
دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست
هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست
علیالخصوص که از دست یار زیباخوست
دلم ز دست به در برد سروبالایی
خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست
به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش
گرفته بودم و دستم هنوز غالیهبوست
چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم
ز دست عشقش و چوگان هنوز در پی گوست
جماعتی به همین آب چشم بیرونی
نظر کنند و ندانند کآتشم در توست
ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد
مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق عشق و وابستگی به دوست اشاره دارد. او بیان میکند که زندگی و مرگ او به هم مرتبط است و محبت او به دوست به حدی عمیق است که هر نوع جفا یا وفا را یکسان میداند. همچنین او عشق و دوستی را به دو روح در یک بدن تشبیه میکند و میگوید که زیباییهایی که بر دل آزادگان میگذرد، به ویژه از طرف محبوب، زیبا و دلنشین است. شاعر همچنین از تجربه خواب و خیالی درباره دوستش سخن میگوید و نشان میدهد که حتی در دنیا، همه چیز را از طریق عشقش درک میکند و میبیند. در پایان، سعدی میگوید که هدف او نیز در عشق، خوشنودی و رضایت دوستش است.
هوش مصنوعی: عزیزم، گاهی محبت و عشق به دوست میتواند به بهای از دست دادن خودمان تمام شود، زیرا زندگی واقعی ما در فدای عشق به اوست.
هوش مصنوعی: برای من فرقی نمیکند که تو مرا نادیده بگیری یا وفادار باشی، چون هر چه را که دوست داشته باشی، به نظرم خوب و پسندیده است.
هوش مصنوعی: من و عشق تو مانند یک موجود واحد هستیم که از یک منبع به وجود آمدهایم. ما دو روح در یک جسم هستیم، شبیه به دو مغز که در یک پوست قرار دارند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر سر آزادگان میآید، زیباست، بهویژه اگر این اتفاق به خاطر عشق و محبت یاری زیبا باشد.
هوش مصنوعی: دل من از دست رفت و از آن قامت بلند به دور شد، برخلاف معمول آن سروها که همیشه بر کنار آب قرار دارند.
هوش مصنوعی: در خواب دیشب به گونهای دیدم که موهایش را در دست داشتم و هنوز عطر خوشش در دستانم حس میشد.
هوش مصنوعی: مانند یک توپ که در جهان به دنبال عشقش میگردم و هنوز هم در پی آن عشق هستم.
کاتشم در توست: که آتش در اندرون من است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در کنار دوستش است، به دنبال آرزوها و خواستههای خود میباشد. خواستههای سعدی نیز آرزوی همگان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که زنده ابدست آدمی که کشته اوست
شراب خورده معنی چو در سماع آید
چه جای جامه که بر خویشتن بدرد پوست
هر آن که با رخ منظور ما نظر دارد
[...]
صباح بر سرم آمد خیالِ طلعتِ دوست
چنان نمود مثالم که خود معاینه اوست
خیال بین که مرا بر خیال میدارد
من آن نیام که بدانستمی خیال از دوست
چنان ز خویش برفتم که در تصرّفِ من
[...]
یکیست فاضل و دانا اصیل و پاک نسب
ولیک هیچ کسش در جهان ندارد دوست
یکیست ناکس و بد اصل و بد رگ و مردود
بهر کجا که رود صدهزارش نیکو گوست
سئوال کردم ازین سر ز پیر دانائی
[...]
درون، ز غیر بپرداز و ساز، خلوت دوست
که اوست، مغز حقیقت، برون از همه پوست
دویی میان تو و دوست هم ز توست، ار نی
به اتفاق دو عالم یکی است، با آن دوست
تو را نظر همگی بر خود است و آن هیچ است
[...]
فراغتیست مرا از جهان و هرچه در اوست
چه باک دارم از اندیشههای دشمن و دوست
مرا اگر چو سخن خلق در دهان گیرند
غریب نیست صدف دایماً پر از لولوست
کسی که از بد و نیک زمانه دست بشست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.