به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
مده ای حکیم پندم که به کار در نبندم
که ز خویشتن گزیر است و ز دوست ناگزیرم
برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
بگذار تا ببینم که که میزند به تیرم
نه نشاط دوستانم نه فراغ بوستانم
بروید ای رفیقان به سفر که من اسیرم
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بینظیرم
تو به خواب خوش بیاسای و به عیش و کامرانی
که نه من غنودهام دوش و نه مردم از نفیرم
نه توانگران ببخشند فقیر ناتوان را
نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم
اگرم چو عود سوزی تن من فدای جانت
که خوش است عیش مردم به روایح عبیرم
نه تو گفتهای که سعدی نبرد ز دست من جان
نه به خاک پای مردان چو تو میکشی نمیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بزنی اگر بتیرم نظر از تو برنگیرم
منم آن مریض مجنون که دوا نمپیذیرم
همه شب خیال زلفت بضمیر ماست مضمر
چه عجب که ضیمران زار شود همه ضمیرم
جه نهی بپای بندم چه گره زنی کمندم
[...]
بکش ار کشی به تیغم، بزن ار زنی به تیرم
بکن آنچه میتوانی که من از تو ناگزیرم
همه شرط عاشق آنست که کام دوست جوید
بکن ار کنی قبولم، ببر ار بری اسیرم
سر من فرو نیاید به کمند پهلوانان
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۲۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.