یونس در ۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۵۸ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب هفتم » داستانِ موشِ خایهدزد با کدخدای:
این داستان از جنبه سیاسی به افرادی که در مفت خور هستند و در جامعه کار ندارند دست به دزدی میزنند.
محمد در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل:
سلام
به نظر می رسد که بیت هشتم به صورت زیر صحیح باشد.
چنین جرمی عظیم القدر ای دوست
نگردد از پی مشتی رگ و پوست
رضا ساقی در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
سینه مالامالِ درد است ای دریغا مَرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
مالامال:پُر ولبریز
مرهم: دوا ودارو
معنی بیت : سینه لبریزازدرد واندوه است افسوس ودریغ که هیچ دارویی برای تسکین این همه درد وجودندارد جانِ دل ازغم واندوه تنهایی برلب رسیده محض رضای خدا کاش همدمی، دلآرامی نصیبم می شد.
پای پادشهِ خوبان دادازغم تنهایی
دل بی توبه جان آمدوقت است که بازآیی
چشم ِآسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
چشم آسایش داشتن : توقّع وامید آرامش داشتن
سپهر تیزرو: گردونِ تیز گردنده، چرخ فلک که بی وقفه درحال چرخش است.
معنی بیت : ازاین چرخ فلک که بی وقفه وبی ملاحظه درحال چرخش ودرگذراست هیچ کس توقّع آرامش وآسایش خاطرندارد ساقیا انتظاری ازاین گردون ِ گردنده نیست جام شراب بیاورتا بانوشیدن شراب به آرامش خاطربرسم ودمی بیاسایم.
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش
که تایکدم بیاسایم زدنیا وشر وشورش
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صَعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
احوال: گردش ِ بی وقفه ی روزگار وچرخش بی ملاحظه ی چرخ فلک
صَعب روزی: سخت روزی
بوالعجب کاری: شگفت انگیزکاری
پریشان عالمی: زمانه ی آشفته و بی سروسامانی
همانگونه که بسیاری ازحافظ پژوهان نیزبراین باورهستند احتمالاً این غزل دردوره ای از آشفته حالی ازنظر اجتماعی ودرزمان هرج و مرج سیاسی سروده شده است. دوره ای که پس ازشاه شجاع آتش جنگهای داخلی شعله وربوده وسینه ی حافظ مالامال ازدرد واندوه شده بود.
معنی بیت : ازصاحبدل ِهوشمندی خواستم تاتوضیح وتعریفی ازاین اوضاع واحوالِ زندگانی آدمی ارایه کند لبخندی زد ودرپاسخ گفت: زندگانی،تحمّل چندروزی سخت وطاقت فرسا،کاری شگفت انگیز است ودنیای ناپایدار، عالمی آشفته وبی سروسامان است.
چون این گِره گشایم واین رازچون نمایم
دردیست سخت دردی کاریست صَعب کاری
سوختم در چاه ِصبر از بَهر آن شمع ِ چِگِل
شاه تُرکان فارغ است از حال ما کو رستمی
چاه صبر: صبر به چاه تشبیه شده است.
چِگِل: زیباروی ، منسوب به شهر چگل(ازشهرهای ترکستان قدیم) که زیبارویانش معروف بودند.
شاهِ تُرکان: افراسیاب،حافظ دراین بیت، داستان زندانی شدن بیژن به دستورافراسیاب درچاه وآزادشدن اوبه دست رستم را،دستمایه ی خویش قرارداده واوضاع واحوال زمانه را با رویدادهای داستان شبیه سازی کرده است. باتوجّه به اینکه شاه شجاع وشاهزادگان آل مظفّر ازطرف مادر(شاهدخت قراختایی) منتسب به ترکان هستند این قیاس بسیارمتناسب،زیبا وحافظانه هست.
بنابراین احتمالاً "شمع چگل" کنایه ازشاه شجاع است که فوت کرده و"شاه تُرکان" زین العابدین محمد فرزندشاه شجاع است که باموافقت امیرتیمور به تخت پادشاهی تکیه زده لیکن اقتداروقدرت پدر راندارد واز سامان بخشیدن به اوضاع سیاسی اجتماعی عاجزمانده است.
معنی بیت : درچاه صبر ازدوری آن دلدارزیباروی(همچون بیژن در زندان افراسیاب) سوختم شاه تُرکان )پادشاه وقت شیراز- زین العابدین) از حال وروزغم انگیزمابی خبراست ای کاش پهلوانی پیدامی شد وهمچون رستم که بیژن رااززندان آزاد ساخت مارانیزازچاه صبر خلاصی می بخشید.
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر اَر نشود لطف تَهمتن چه کنم
درطریق عشقبازی اَمن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با دردِ تو خواهد مرهمی
ریش باد: مجروح باد
معنی بیت : درمسلک ومرام عشقبازی، ازهرسوخطراست و امنیّت وآرامش خاطر، آفت وبلای عاشقیست عاشق نباید درپی آرامش و راحتی باشد خونین وزخمی باد آن دلی که باوجود دردِ عاشقی هوس رفاه وامنیّت خاطردرسرداشته باشد.
عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز
زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس
اهل کام و ناز رادرکوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بیغمی
"کوی رندی" کنایه ازطریق عشقبازی، مسلک ومرام حافظانه که بررهایی ازبند تعلقّات دُنیی ودینی استواراست.
اهل کام و ناز: آنها که نازپرورده اند ودرپی کامجویی ورفاه وآسایش هستند.
رهرو: عاشق و سالک
جهانسوز: دریادلی که مصلحت اندیشی نکند و ازهیچ ضرر وزیانی باکی به دل نداشته باشد.
خام: بی تجربه ونادان
معنی بیت : نازپرورده ها ،کامجویان وبی درد ها نمی توانند درطریق عشق و رندی گام بردارند ووارد این حوزه گردند.برای ورود به این مرام ومسلک، عاشقی دریادل ودلیر لازم است عاشقی که پخته وباتجربه باشد نه نادان وبی درد.
خامان ِ ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دریادلی بجوی دلیری سرآمدی
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگرببایدساخت و ازنو آدمی
آدمی: کنایه ازانسانیّت، محبّت وعشق
عالم خاکی: دنیای خاکی وکنایه ازعالم مادّیات ونقطه مقابل عشق
معنی بیت : دردنیایی که برپایه ی مادّیات، کامجویی وبی دردی بناشده باشد انسانیّت،عشق ومحبّت بدست نمی آید برای بدست آوردن این ارزشهای والا باید دنیای دیگری به شیوه ی رندی ورهایی ازبندهمه ی تعلّقات بنانهاد وآدمیان دیگری با جهان بینی ِحافظانه پرورش داد.
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
شیوه ی رندیّ و خوش باشیّ عیّاران خوش است
خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم
کزنسیمش بوی جوی مولیان آید همی
"تُرکِ سمرقندی" کنایه ازتیمورلنگ است که خود تُرک تبار و اهل سمرقند بود. او در اوایل فتوحات خود به هر کجا می رسید عرفا و دانشمندان را محترم می شمرد و خود مردی فاضل و باهوش بود. شاه شجاع دراواخرعمربامشورت وموافقت او،فرزندخود زین العابدین رابه عنوان جانشین خویش معرفی نمود. حال که پس ازمرگ شاه شجاع اوضاع داخلی کاملاً به هم ریخته وآشفتگی سیاسی واجتماعی همه جا را فراگرفته، حافظ ازسرناچاری درآرزوی پادشاهی مقتدر وتوانمند است تا باحضوراوفرصت طلبان وتشنگان قدرت که همه جا درگیرجنگ وخونریزی کرده اند برسرجای خود بنشینند ودوباره آرامش وامنیّت حاکم گردد.
کسی چه می داند شاید آن روز که حافظ درآرزوی ظهورتیمور این بیت رامی سرود ازتیمور جزخبرهای خوب مثل محترم داشتن دانشمندان وعارفان نشنیده بوده وآوازه ی خونریزیها وستمگریهای اوهنوز بگوش حافظ نرسیده بود که اینچنین اورابه ظهورفرامی خواند. وشاید اوضاع چنان برآشفته شده وهرج ومرج همه جاراچنان فراگرفته بوده که آرام کردن اوضاع جزباقدرت تیمور میسّرنمی گشت وحافظ ازروی ناچاری وبا علم برسفّاکی وسنگدلیِ تیمور، خاطربدان مقتدربی رحم می سپارد تابساط تشنگان قدرت،کاسه لیسان وجاه طلبان زمانه را به دست اوبرچیند.
ازنسیمش: ازخبرهایی که ازفتوحات اوبگوش می رسد.
مَوْلیان: نام رودخانه ای در بخارا. جوی مولیان جویی است در نزدیکی قلعه ی بخارا که در آنجا سامانیان باغ بزرگی داشته اند.
"بوی جوی مولیان" کنایه ازآرامش ونشاط وسرسبزیست.
معنی بیت : ای دل برخیز تا دل برآن مقتدرسمرقندی خوش کنیم وبراو امید ببندیم ازخبرهایی که درمورد او وازفتوحات او بگوش می رسد بوی خوش رودخانه ی مولیان وبوی آرامش ونشاط وشادمانی به مشام می آید.
بنظرمی رسد پس ازآنکه حافظ ازعمق جنایات وخونریزیهای تیموردرخوارزم باخبرشد ازاینکه روزی خاطربدان ترک سمرقندی می سپرده پشیمان شده بوده که درغزل "سحرباد می گفتم" می فرماید:
به خوبان دل مده حافظ ببین آن بی وفایی ها
که باخوارزمیان کردند ترکان سمرقندی
گریه ی حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی
چه سنجد؟ : چگونه می تواندارزیابی شود؟ هیچ مقدار وارزشی ندارد استغنا: بی نیازی
نماید: به نظرمی رسد
"هفت دریا" کنایه ازتمام دریاهای جهان
معنی بیت : گریه ی حافظ گرچه به سان دریاست امّا دربرابر بی نیازی عشق هیچ مقدار وارزشی ندارد برای اینکه دراین دریای عظیم و بی کرانه(عشق) تمام دریاهای جهان به سان یک شبنم است.
بعضی گویند چگونه می شود که دریک دریا، هفت دریا به سان شبنم به نظربرسد؟ درپاسخ باید گفت آری دردنیای معمول،این امرازمحالات است و امکان پذیرنیست لیکن وقتی بحث عشق درمیان باشد شدنیست. دردنیای عشق معیارها وضوابط ها فرومی ریزند همه چیزدردنیای عشق برعکس تصوّرات ما ویاخارج ازتصوّرات ماست. عشق دریایی عمیق وبی کرانه هست ازیکسو درآنجا جزآنکه جان بسپارندچاره نیست وازسوی دیگرآشنایان عشق دراین دریای حیرت انگیز غرقه می گردند وبه آلوب آلوده نمی شوند!
آشنایان رهِ عشق دراین بحرعمیق
غرقه گشتندونگشتند به آب آلوده
حامد در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت:
این داستان نباید ادامه داشته باشه؟؟ طوطی در قفس هم خودشو ب مردن بزنه و بعدش ک بازرگان میاردش بیرون فرار میکنه و رهااااا میشه ...این مفهوم رهاااا و آزاد شدن در اشعار مولانا چقدر لذت بخشه
مرتضی در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را:
درود
من یسوال دارم، در حقیقت زیاد ادبیاتم خوب نیست و نفهمیدم داستان چی شد!
جایی هست بتونم تفسیر هر درس رو بخونم؟
با سپاس
نادر.. در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۳:
ز سفر بدر شوی تو....
نادر.. در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۹:
از درونم بت تراشی
از برونم بت شکن..
سید انیر در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷۴:
وقتی صحبت موش کور تو چند بیت بالاتر میشه پس تو چند بیت پایین تر هم کاه که چیزی بی ارزش است بهتر معنا رو میرسونه.
در مورد تناسخ هم
اسماعیل انصاری در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:
این شعر از ابوسعید ابوالخیر است و با دی ان ای ادبیات مولوی و باباطاهر و... سازگار نیست.
حامد در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۴۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۵:
نه بهروز جان . ابراهیم ادهم و ابوسعیدابوالخیر از عرفا بودن و منظور شاعر بودن نیست .
رضا سجادی در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۴۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۸:
زکات آن چیزی است که موجب تزکیه مال میگردد. و به نفع خود شماست. باغبانان (اضافات) شاخه های درخت مو را هر سال هرس میکنند، و این باعث محصول بیشتر میشود. بیشتر میرسه بهت!
nabavar در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
غلامحسین جان
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
اشتباه متوجه شده ای
می گوید : احوال گنج قارون را درگوش دل فرو خوان که چگونه روزگار برباد داد
احوال به مصرع دوم مربوط است ، نه به ایّام
فرهاد در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
زندهیاد استاد محمدرضا لطفی این غزل را بشیوهای متفاوت و بسیار دلنشین در آلبوم قافلهسالار (نوا) در قطعه شماره 5 اجرا کرده که توصیه میکنم از دست ندهید.
در قسمت معرفی آهنگ خواستم اضافه کنم، ولی دیدم نام آن آلبوم در گزینه ها نیست.
در واقع استاد لطفی دو آلبوم با نام قافلهسالار منتشر کرده که یکی در راست پنجگاه و دیگری در دستگاه نوا است و این غزل را در نوا اجرا کرده. ولی در گزینههای پیشنهادی گنجور فقط راست پنجگاه قرار داده شده. اینست این یادداشت را نوشتم تا دوستان آن اجرا را از دست ندهند.
بنده در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:
با سلام
شرح این غزل توسط دکتر ابراهیمی دینانی در برنامه معرفت
قسمت اول:
پیوند به وبگاه بیرونی
قسمت دوم:
پیوند به وبگاه بیرونی
شاهرخ تندروصالح در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹ - تشنگی:
چند بیت از این غزل شاطر عباس صبوحس را میرزا قلی خان شاهی به آواز خوانده است . این آواز را می توان در مجموعه موسیقی دوره قاجار با عنوان گنج سوخته شنید . روان همه بزرگان دلسوخته این سرزمین مینوی باد .
دریا در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۴۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
درست:
درین دریا دل هر قطره گوهر در گهر دارد
نادرست:
درین دریا دل هر قطره گهر در گوهر دارد
رضا در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که قیامت است چندین سخن از دهان چندان
رضا در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:
همایون جان شجریان در در آلبوم قیژک کولی بیت سوم را به صورت زیر خوانده است که شیواتر و محکم تر است
نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو
که قیامت است چندین سخن از هان چندان
خدابخش در ۶ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۰۷ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
با سلام
نکته ای که باید به آن توجه کرد اینکه شاعر از آینده ی وضع خودش خبر میدهد. میگوید که تصمیم دارم که امشب مست مست.... و در ضمن سر به بازار قلندر بر نهنم را داره در زمان هشیاری می گوید و در زمان مست مست بودن هم به سمتی می رود که همواره می رفته یعنی بازار قلندر. در مورد دیگر توبه تزویر که به غلط توبه زهاد آورده شده با مفهوم شعر بیشتر همخوانی دارد. توبه زهاد ریتم مفهومی شعر را به هم می زند و ارتباط آن را با موضوع شعر که پندار و تزویر بود قطع می کند ضمن آنکه به گفته دوستمان نمیشود توبه دیگران(زهاد) را شکست.
رضا ثانی در ۶ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹: