مگریز ز آتش که چنین خام بمانی
گر بجهی از این حلقه در آن دام بمانی
مگریز ز یاران تو چو باران و مکش سر
گر سر کشی سرگشته ایام بمانی
با دوست وفا کن که وفا وام الست است
ترسم که بمیری و در این وام بمانی
بگرفت تو را تاسه و حال تو چنان است
کز عجز تو در تاسه حمام بمانی
میترسی از این سر که تو داری و از این خو
کان سر تو به رنجوری سرسام بمانی
با ما تو یکی کن سر زیرا سر وقت است
تا همچو سران شاد سرانجام بمانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ما هشدار میدهد که از آتش و مشکلات زندگی دوری کنیم و مراقب انتخابهای خود باشیم. شاعر به دوستی و وفاداری تأکید میکند و میگوید که زندگی باید با وفا و صداقت سپری شود تا در مشکلات گرفتار نشویم. او همچنین به این نکته اشاره میکند که اگر در بند عجز و ناتوانی بمانیم، به درد و رنج دچار خواهیم شد. در نهایت، شاعر تشویق میکند که با دیگران همراه شویم و شاد زندگی کنیم تا در پایان عمر به خوشی و آرامش برسیم.
از آتش مگریز که همچنان خام بمانی؛ اگر از این حلقه بیرون شوی، در دام خواهی ماند.
چون باران از دوستان مگریز و سرکشی نکن؛ اگر سرکشی کنی، سرگشته روزگار خواهی ماند.
با دوست وفا کن که وفا بدهی زمان بی آغاز است؛ میترسم بمیری و بدهکار بمانی.
دچار دلهره شدهای و چنان حالی داری که از ناتوانی در طاس حمام گرفتار آمدهای (توان حرکت نداری). [1-به استناد لغتنامه دهخدا، واژه «طاس» عربی شدهٔ «تاس» به معنی «تشت» است. 2-در گرمابههای قدیمی، از «تاس» برای ریختن آب روی بدن استفاده میشد.]
میترسی از این اندیشه و خویی که داری، دچار بیماری سرسام شوی.
با ما یکدل شو، زیرا زمان آن رسیده است تا سرانجام مانند بزرگان شاد بمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.