یوسف در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵:
سلام بنده به نظرهای ادبی وفنی,ضمن احترام فراوان کاری ندارم . اما این غزل در تمامی دوران زندگی من حضور داشته و همیشه در اوج ناامیدی به من روحیه داده و امیدوارم کرده است , چون اسم من هم یوسف است همیشه عاشقانه و از ته ته دل این اشعار را خونده و دوستش دارم و رحمت بر روح پر فتوح حافظ
شریف در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۱۷ دربارهٔ هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱:
با سلام و احترام
عزیزان دست اندرکار گنجور دقت بفرمایند این صفحه دو غزل با هم ادغام شده ،هم وزن و هم قافیه و هم آمدن نام شاعر در بیت هفتم و بیت آخر مشخصه این دو غزل به اشتباه به دنبال هم آمده ، مقتضی است جهت پیشگیری از اشتباه سایر خوانندگان اصلاح گردد. جالب است بقیه سایتها هم از این سایت کپی کرده و آنها هم دقت نکرده اند.
با آرزوی توفیق
محمد حسین در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:
اینجا از نظر معنی باید گفت
گفتم خوشا هوایی کز باد خلد خیزد
گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر اید
اینجا باید باد خلد باشد زیرا از نظر معنایی منظور شاعر بیشتر به این نزدیک بوده زیرا میگه گفتم ارزوی بهشت بهتر است گفتا دلپذیر تر است درگاه دلبر و یار
صوفی ِ مولانا در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۳۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹:
جناب فتوحی کاش لااقل میفهمیدید قرآن یک بشقاب آب نیست که چه می بینیم درون خود دارد، قرآن مانند رود کارون است...همان قدر عمیق و چند منظوره...قرآن را این قدر ساده در نظیر نگیرید!!
خیام هم خواجه حافظ شیرازی نیست که دو پهلو صحبتی کند یا بخواهد کنایه بزند ! همان که میگوید همان است
بابک بامداد مهر در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۳۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
درود
نظرهای متفاوت برای روشن شدن واقعیت وقضاوت ناظران سلیم النفس لازمست.به طورکلی واقعیت این است شرایط برای تکامل انسان درمحیط شهری فراهم تراست..همان زاده شدگان درروستا هم تا به شهرنرفته اند،آن نشده اند که اکنون شده اند.حتی همان بزرگان وشاعران ودانشمندان.
بالاخره هرکدام ازما شاید ربشه ای در دهی یا شهری داشته باشیم وازشنیدن خوارشمردن محیط روستایی دلگیرشویم امااین واقعیت راعوض نمی کند.
نسبم شایدبرسد به زنی فاحشه درشهربخارا...بحث نژادپرستی نیست،کیست که قبول نداشته باشدتجربه زندگی درشهر های متمدن و بویژه غربی یک لایه برعمق نگاه اضافه نمی کند. می آنچنان را آنچنان تر می کند.
انسان تعالی وفاصله گرفتن ازخوی اجباری حیوانی وحرکت به سمت انتخاب ظرافتهای تمدن وتکامل را درشهر خیلی بهترپیدامی کند.
مولوی بزرگ زمانیکه شاید اکثریت جمعیت روستایی بوده،بدون ترس ولکنت واقعیت راگفته است
رحمت برآن تربت پاک باد
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۳:
بیادبی هم نکوست
کان سبب جنگ اوست..
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۴:
شاه نشسته به تخت
عشق گرو کرده رخت..
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۱:
اندازه نمیدانم....
نادر.. در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۱۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۵:
عشق خوش و تازه رو طالب او تازه تر
شکل جهان کهنهای عاشق او کهنه خر..
علی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵ - روان شدن خواجه به سوی ده:
ده در این شعر بسیار عالی دیدن و دیندار است
در بیتی تعریف میکند ده چه باشد شیخ واصل ناشده.
در یک جایی در مذمت دین (روستا) حرف از صحرای دل میزند میگه اونجا گلستانه .
مولوی با این شعرش پیته دین و دینداران را میریزه هوا.
والسلام
یکی (ودیگر هیچ) در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:
در بیت اول اینطور نیز می توان گفت که اگر پای درخت سرسبزی نفت بریزی آنرا خشک می کند و ریشهء آن را می سوزاند بنابراین اگر این اندیشه های دنیوی را به خورد روح بدهی طراوت و زیبایی هایی را که از طریق روح به جان آدمی می رسد خشکانده و ازبین می بری!
یکی (ودیگر هیچ) در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:
به نام او
میندیش میندیش که اندیشه گریها
چو نفطند بسوزند ز هر بیخ تریها
اندیشهء دنیا و اندیشهء جاه و مقام و شهرت وصلاح اندیشی ها و عاقبت اندیشی های دنیوی را از خود دور کن!
چرا که این نوع اندیشه ها تو را از اشتغال به موضوع اصلی و هدف غایی آمدن به این جهان دور می کنند و زمان وعمر ارزشمند تو را همچون نفتی که بر هیزم بریزی می سوزانند و آن طراوت و شادابی که روح افزاست را از تو می گیرند.
خرف باش خرف باش ز مستی و ز حیرت
که تا جمله نیستان نماید شکریها
در مقابل جلوه گری های دنیای ظاهر خرفت و کودن باش و مست و حیران ظواهر نباش
جنونست شجاعت میندیش و درانداز
چو شیران و چو مردان گذر کن ز غریها
غرور و تکبر و ادعاهای کاذب دنیایی را دیوانگی بپندار و خود را وارد معرکه گیری های ظاهری نکن
شیران و مردان ظاهر تنها به غرشی و ادعای توانمندی خویش می نازند ولی شیران و مردان واقعی سالکان راه اویند که بی هیچ ادعایی سر خویش را در گمنامی و در ره وصال او می بازند.
که اندیشه چو دامست بر ایثار حرامست
چرا باید حیلت پی لقمه بریها
وقتی که تفکر و اندیشهء دنیوی داشته باشی در دام دنیای ظاهری گرفتاری و توان ایثار و ازخود گذشتن در مسیر عشق الهی نخواهی داشت(ممکن است ادعایش را داشته باشی ولی هنگامی که موقع ایثار رسید توان اینکار از تو سلب می شود و عاقبت اندیشی تو را از آن باز می دارد)
ره لقمه چو بستی ز هر حیله برستی
وگر حرص بنالد بگیریم کریها
اگر دست از بدست آوردن خواهش های نفس کشیدی از دام مکر دنیا رسته ای
ولی اگر حرص مالکیت و کسب مقامات تو را به چنگ آورد در مقابل سخن حق کر و ناشنوا می شوی! و منیت و مدارک و نشان های افتخار تو هویت باقی را از تو می گیرند.
محمد در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۴۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
باعرض سلام
معنی کلمه نشاب
و معنی بیت
امروز حالی غرقهام تا با کناری اوفتم
آن گه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
امیرحسین حسن زاده در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:
ساده و زیبا
علی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی:
تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش نمی اید بجوش
تا نگرید ابر کی خندد چمن
تا نگرید طفل کی نوشد لبن
BaHAr در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۲:
چی میشه معنی اینارو بزارید آخههههههه؟؟؟؟
محسن سعیدزاده در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:
حدیث هول قیات
تفسیرهای عرفانی ازقیات وهول آنرو که به تعبیر قرآن:«شیئی عظیم» است؛کمتر درمیان تفسیرهای غزلیّات حافظ دیده میشود.درباره این بیت, دونکته را کوتاه واشاره وار ر میکنم:
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که ازروزگار هجران گفت.
او ل-واعظ ازنگاه حافظ راوی نامعتبری است.حافظ اورا توثیق نکرده؛بل که تفسیق هم کرده است.
دوم اگر حکایت را با افسانه (تقریبا ونه تحقیقا)مترادف بدانیم,حاظ افسانه باور نیست.دراینجا نیز ازآن به عنوان یک مثال درجهت عظمت درد فراق یاد میکند.
اکرم در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۱۱ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » کوی میفروش:
درودها
اگر بشود ترجمه لغات و استعاره ها مشخص نوشته شود عالیست
مهران در ۶ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۲۲ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳:
چاکرانت را نمی گویم که خاک آن درم
با بزرگان خودستایی خوش نمی آید مرا
رضا ساقی در ۶ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱: