گنجور

حاشیه‌ها

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطلع دوم (منطق الطیر):

بیت 4 . دردی مطبوخ بین بر سر سبزه ز سیل
شیشهٔ بازیچه بین بر سر آب از حباب
صیحی را که خاقانی توصیف می کند صبحی است که باران شدیدی آمده و سیل گل آلود به راه افتاده است و چون سیل گل آلود رنگش به سرخی می زند بنابراین خاقانی آن را به شراب در حال جوشیدن تشبیه کرده است در روی این سیل که به سرعت جریان دارد حبابهایی ایجاد می شود و خاقانی این حبابها را به حبابهایی که کودکان با کف صابون ایجاد می کنند تشبیه نموده است.
یادش به خیر زمانی که بچه بودیم روی زمین ها را نه آسفالت پوشانده بود نه سیمان و نه موزاییک. شاهد چنین صحنه ای بودیم که وقتی باران به شدت می بارید سیل گل آلود راه می افتاد و از روی گیاهان و سبزی های باغها جاری می شد و روی این جریان سیل حبابهایی ایجاد می شد و حبابها پس از چندی می ترکیدند و حبابهای دیگری به وجود می آمد. خاقانی چقدر زیبا این منظره را به تصویر کشیده است.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطلع دوم (منطق الطیر):

در لغت نامه دهخدا ذیل کلمه مهلهل که این بیت خاقانی را شاهد آورده است در آخر مصرع دوم به حای به تاب ثیاب آمده است و به نظر می رسد ثیاب صحیح باشد اگر این پیشنهاد پدیرفته شود معنی بیت به صورت زیر خواهد بود.
مهلهل یعنی پارچه ٔ نازک از پشم و غیره - ثیاب یعنی لباس- کحل یعنی سرمه چشم و چون آسمان کبود رنگ است پس کحلی چرخ کنایه از آسمان کبود رنگ است. عودی رنگ سیاه مایل به سفیدی یعنی خاکستری پس عودی خاک یعنی زمین. سحاب یعنی ابر
پس معنی بیت دوم این است: آسمان کبود رنگ به علت ابرهای پیچیده ، مسلسل شکل شده و زمین تیره به علت رویش کیاهان مانند این است که لباس نازک پوشید است

R.H در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

در رابطه با کلمه مکان در ابیات 5 و 7
گرچه در ظاهر مترادفند در معنا کاملاً متضاد
در بیت 5 مکان حد و محدودیت رو میرسونه
و در بیت 7 بی حدی و بی نهایت معنی میده و این از ظرافت طبع و دقت نظر گوینده است و برای مثال جهت درک بهتر میشه به داستان معراج پیامبر اسلام و سوختن پر جبرئیل اشاره کرد، مشروط بر اینکه مخالفین دیانت رگ گردنشون باد نکنه و به ظاهر متدینین سوء استفاده نکن

zohresadr در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین‌بانو به مداین:

زمین از سبزه نزهت گاه آهو
هوا از مشک پر خالی ز آهو
این بیت را به لحاظ آرایه های ادبی بسیار زیبا یافتم.
مراعات النظیر : سبزه ' آهو - آهو ' مشک - زمین ' هوا
تضاد : پر ' خالی - زمین ' هوا
جناس : آهو (حیوان چهار پا) - آهو (عیب و نقص)

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:

از آقا محسن تشکر می کنم اشتباه مرا اصلاح نمودنئد در مورد دروا نظر ایشان درست است.

حمید در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:

فکر می کنم که بیت آخر باید اینجور باشه....
در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنتِ بیرون ز شمار آخر ش
به علت اینکه واژه (شمار) در مصرع اول و دوم تناسب دارند.

مینا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴:

این مصراع نیاز به ویرایش دارد:
«چو شب تیره شد داوری خورد زن»
باید به جای «داوری»، «داروی» باشد.

محمد سالمی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۲:

یعنی "باشدت" صحیح است و "با شدت" غلط است.

محمد سالمی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۲:

سلام.
به نظر حقیر نگارش مصرع اول از بیت دوم غلط است و درست آن به صورت زیر است:
تا درایام خزان برگ و نوایی باشدت

محمد علی‌پور در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:

با سلام
این غزل همگام سازی نشده و قابل دریافت برای گنجور رومیزی نیست
فقط در گنجور تحت وب خوانش دارد
---
پاسخ: با تشکر از اطلاع جنابعالی، مشکل حل شد.

احمد لماس در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:

در مصرع اول بیت سوم خواننده احساس میکند که وزن شعر گویی دچار وقفه میشود و از روانی می افتد! البته به دیوان تصحیح جناب فروغی هم که مراجعه کردم عینا همین مصرع درج شده ولی باز راضی نشدم و با پس و پیش کردن واژه ها مصرع را به صورت ذیل تغییر دادم که برای اخذ نظر اساتید و خواننده گان در اینجا مطرح میکنم.
تا از گریبان بر کند، سر آن نگار سنگدل
هر لحظه از بیداد او، سر در گریبان می برم

جلال عطارراده در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:

هوالعزیز
در این غزل له خوبی به داشته های هر خواننده شعر اشاره کردخ که از فرصت و نعمت های خدا دادی استفاده کن و از خود اثری ماندگار و مفید بجای بگذار

شهلا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۵۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:

سلام دوستان گرامی که به واسطه جناب چاووشی با حضرت مولانا آشنا شده اید، درود برشما و ایشان
منهم که سالها در دریای پرگوهر اشعار حضرت مولانا غوطه می خورم، وقتی برای اولین آهنگ جناب چاووشی را در مجلسی شنیدم که که جوانان با آن خودشان را تکان میدادند، رنگم پرید و فکرکردم فاجعه ای در حال شکل گرفتن است، ولی بعد از مدت زمانی اینقدر از این ترانه خوشم آمد که رفتم و آلبومش را خریدم. الان هم که می بینم نسل جوان باین واسطه با اشعار خضرت آشنا می شوند، بسیار خوشحالم...
خداروشکر

دانیال در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۷ - قصهٔ منافقان و مسجد ضرار ساختن ایشان:

فردوسی گونه فرمودند:
هر کجا لشکر شکسته میشود
از دو سه سست مخنث می‌بود
در صف آید با سلاح او مردوار
دل برو بنهند کاینک یار غار
رو بگرداند چو بیند زخم را
رفتن او بشکند پشت ترا

شهلا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۴:

دوست داشتم تحلیل یا برداشت شما را از: "...عبرتِ ما کان و مترس"، در بیت پایانی میدانستم. آیااین درسته: 
درس ما و نگاه و ترازوی ما باید همان خودِ "کان" باشد، نه بُرهانی که در افکار خود یا دیگری می جوییم. آنجا که خودِ ما سایه ی بُرهانیم و در طلعت آن آفتاب حقیقت زود زدوده و محو می شویم.
یا شاید: عبرتِ ما کُن و مترس، باشد؟

نوید در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۲۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:

درود بر محسن جان. سپاس بی‌کران

پوریا لردی‌فر در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » گفتگوی شیخ ابوسعید مهنه با پیری روشن‌ضمیر دربارهٔ صبر:

با سلام و عرض ادب.
بیت (( هرکرا نبود طلب مرد آن بود حاش لله صورتی بی‌جان بود ))
با بیت پیشین خود تناقض دارد و در نسخه شفیعی کدکنی آمده است :((
هرکه را نبود طلب حیوان بود حاش لله صورتی بی جان بود))
لطفا اصلاح شود
با تشکر.

دکتر امین لو در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطلع دوم (منطق الطیر):

در بیت اول به جای کلمه صبح کلمه صفر نیز آمده است. صفر به معنی اول برج حمل است برج حمل نیر ماه فروردین است پس با این تعبیر صفر روز اول سال شمسی و عید نوروز است (یعنی صفر روز از سال سپری شده) بنابراین کلمه صفر در این بیت بهتر و زیباتر از صبح است. چرب آخور هم استعاره از فصل بهار است چون در بهار روزها به تدریج طولانی تر می شود لذا مانند اسبی است که آخورش چرب است و هر روز فربه تر می شود گنج روان هم استعاره از نور خورشید است چون نور خورشید رنگ طلایی دارد و مانند گنج روان (گنج قارون) در شبها پنهان می شود همچنانکه گنج قارون زیر جاک پنهان شده است.هرا هم میخ های طلایی رنگ سینه اسب است و در اینجا مراد ستارگان هستند رخش هم استعاره از خورشید است رکاب در آخر بیت هم رکاب رخش است یعنی طلوع خورشید است . پس معنی بیت این گونه خواهد بود ذر صبح اولین روز بهارخورشید با طلوعش به ستارکان تاخت و با ادامه روزهای بهار تابش نور آن افزایش یافت.
االبته اگر کلمه صبح هم در بیت معنی می دهد ولی صفر شاعرانه تر است. و با تعبیر و تشبیهات کلمات هماهنگ تذ است.

رضاt در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۶ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲:

به نظر میاد بیتی از این غزل جا مونده کسی اطلاعی داره

نگین کشاورز در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب
می‌نماید عکس می در رنگ روی مه‌وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب
گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب
حافظ

۱
۲۵۱۹
۲۵۲۰
۲۵۲۱
۲۵۲۲
۲۵۲۳
۵۵۱۸