گنجور

حاشیه‌ها

Lira در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۳:

شاید پیروز در مصرع اخر اشاره به حاجی فیروز

بس کن، همه تلوینم در پیشه و اندیشه
یک لحظه چو پیروزه یک لحظه چو پیروزم
میگه من همه تلوین و رنگ به رنگ شدنم یعنی اختلاف حالات دارم سکون و ثبات ندارم چه در فکر چه در رفتارم
تو بیا و پایان بده به این تلوین و لون لون شدن
چرا که من ثبات ندارم یک لحظه چون سنگ فیروزه روشنم و یک لحظه مثل حاحی فیروز صورتم سیاه است و رنگ به رنگ میشم

مهدی بنایی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:

با سلام خدمت دوستان
به نظر دوستان این مصرع را چگونه باید خواند و معنایش چیست؟
چنین که از عرق روی اوست در تب و تاب
عرق، روی او...
یا عرق روی او...؟

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۲:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:

حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست  ـ حافظ
✓ ترکیب «خانه برانداز» و «همخانه» نشان می دهد که «خانه» در ذهن راوی عامل مهم و تاثیر گذاری است هر چند که خانه در مصراع اول در معنای غیر واقعی و در مصراع دوم در معنای واقعی خود به کار رفته است .
ـــــــــــــــ
✓ معشوق در این بیت دو چهره دارد در مصراع اول غارتگر آرامش و خانه برانداز و در مصراع دوم برپاکننده ی آرامش است .
ـــــــــــــــ
✓ مصراع دوم به دلیل ماهیتِ پرسشیِ خود ، تحرک و پویاییِ بیش تری را در ذهن خواننده ایجاد می کند و او را بیش تر تحت تاثیر قرار می دهد .
✓ به راستی چه عاملی ذهن راوی را به سمت پرسشگری هدایت می کند؟
✓ آیا راوی پرسش کردن را بهانه ای قرار داده است تا یک چیزهایی را نگوید و یا یک چیزهایی را غیر مستقیم بگوید ؟
✓ آیا در مصراع دوم ، پاسخِ پرسش ها مهم تر است یا قصد و غرض پرسشِ راوی و پرسشگری او ؟
✓ آیا راوی بدون قضاوت ، پرسش هایِ خود را طرح کرده است ؟ آیا مصراع اول در حُکمِ قضاوت و پایانی تکراری برای مصراع دوم نیست ؟
✓ آیا راوی با مطرح کردن سرنوشت و عاقبتِ خود در مصراع اول ، می خواهد دیگری را به هول و هراس بیفکند و سوء عاقبتِ همخانه شدن با معشوق را برای او پیش بینی کند ؟
✓ آیا راوی می خواهد بگوید از معشوقِ من بعید است که با کسی «هم آغوش» و «همخانه» شود و از او جز خانه براندازی انتظار نداشته باشید ؟
✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، تمسخرِ «دیگری» است که به هم آغوشی و هم خانه شدن با معشوق دلبسته است ؟
✓ آیا با توجه به مصراع اول ، هدف راوی از طرح پرسش در مصراع دوم ، یادآوری به «دیگری» است که به سرنوشتِ او دچار نشود ؟
ـــــــــــــــــ
✓ آیا مصراع دوم بیانگر حسرت های راوی برای هم آغوش شدن و هم خانه شدن با معشوق است ؟
✓ چرا با این که رابطه ی راوی با معشوق پایانی تلخ دارد ولی باز برای راوی مهم است که معشوق سراغ چه کسی خواهد رفت ؟ آیا راوی در پیِ مقایسه ی خود با «دیگری» است ؟
ــــــــــ
✓  هم خانه شدن معشوق با دیگری که شاخصِ اراده ی وی است این فرضیه را کم سو می کند که در آغوش خسبیدن بتواند نشانگر کم سن و سال بودن معشوق باشد .
▣ احمد آذرکمان . حسن آباد فشافویه . نوزده اسفند نود و هفت

تک بیت در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:

نه امین جان
شاعر یه حرف رو تو شعر دوبار تکرار نمی کنه چه برسه به مصراع

فریده نیک زاد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثهٔ حبس سنجر در فتنهٔ غز:

مصر مملکت و نیل مکرمت چه نوع اضافه هایی هستند ؟
مصری که نشانه یک مملکت با شکوه هست و ن رود نیلی که نشانه بزرگی و کرامت است .

علی راد در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:

مصراع اول گرم نیست گام درسته
" بسیار گام پیش منه در هلاک ما "

۰۰ در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۴۵ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:

- در بیت سوم، مصراع اول واژه‌های «حباب‌ازکارگاهٔأس» باید به «حباب از کارگاه یأس» تغییر یابد.
- در بیت پنجم، مصراع اول نیز واژه‌ی «صررت» باید به صورت تغییر یابد.
- در بیت دهم، مصراع دوم نیز واژه‌ی «زین‌کچه» باید به «زین که چه» یا «زان که چه» تغییر یابد.

ع م ر در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۸:۲۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:

گاویست در آسمان و نامش پروین
وان گاو دگر نهفته در زیر زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو مشتی خربین
علما و فاضلین محترم و فرهیخته لطفا خودتان را با مجادلات و مباحثات بی فایده خسته نکنید و اگر میسر بود منظور خیام را در رابطه با این شعر و مصداق های آن بفرمایید چه کسانی بوده است ، زودتر به نتیجه میرسید و من هم با تعذر فراوان مجادلات شما را در خصوص تفسیر و تعبیر رباعی فوق جنگ هفتاد و دو ملت یافتم

محمدحسن عباسی در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۶:

دل کیست که گویم از برای غم توست
بیگانه خویش و اشنای غم توست
رحمی است که می کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:

شرح ابیات غزل(245)
وزن غزل: مفاعیلن فعیلن مفاعیل
بحر غزل: هزج مسدس مقصور
*
شیخ فریدالدین عطار :در آمد و دوش ترکم مست و هشیارزسر تا پای او اقرار و انکار
عماد فقیه :صبا بشکن دَرِ دکّان عطّار عبیری چون سر زلفش بدست ار
خواجو کرمانی:زهی تاری ز زلف مشک تاتار گل روی توبوده آب گلنار
این غزل در سالهای آخر زندگانی حافظ حافظ و در سالهای اول سلطنت شاه منصور سروده شده است.
شاید ایهامات این غزل سبب شگفتی خوانندگانی شود که هر گز منتظر چنین توجیهاتی نبوده اند لیکن با دقت به ریزه کاری ایهامی ابیات این غزل معلوم می شود که این غزل پس از صرف شرابی ممزوج با حشیش سروده شده و چنان ماهرانه این موضوع در لفافه ایهام پوشیده شده که در نگاه اول به نظر خواننده نمی رسد.
باید دانست که منظور از طوطی گویای اسرار در بیت اول همان حشیش یا سبزک است که صوفیان سطحی آن را در باده ریخته و توهمات ناشی از مستی وبیخودی پس از صرف آن را به حساب کشف اسرار لدّنی می گذاشتند . شاعر چنان در مطلع غزل ماهرانه به این برگ سبز حشیش اشاره کرده که همگان آن را به حساب طوطی شیرین گفتار نفس ناطقه می گذراند. دلیل اینکه منظور شاعر حشیش است که اولاً صفت گویای اسرار را به آن نسبت می دهد که همان است که در بالااشاره شد و اشاره به پندارهای شخص حشیش خورده است. ثانیاً در بیت دوم شاعر به این حشیش سبز خوش آمد گفته بدین دلیل که سبزی آن کاملاً شبیه سبزی خط عارض و موهای تازه رو ئیده چهره یار می ماند و گرنه اگر شاعر منظورش نفس ناطقه یا قلم بود این تشبیه را به کار نمی برد زیرا وافی به مقصود او نمی باشد.
باید گفت اینکه بعضی از حافظ شناسان محترم به این نکته اشاره نکرده اند این است که آنها در عالم قیاس بر آمده و ابیاتی مانند.
آب حـیوانـش ز مـنقـار بلاغت می چکد طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکر خای تو
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت سـخـن بـگوی و ز طـوطـی شـکر دریغ مدار
را گواه آورده و چنین پنداشتنه اند که هر کجا حافظ از طوطی سخن به مین آورد الزاماً مقصودش قلم یا نفس ناطقه است.
شاعر خود متوجه این ابهام در ایهام شعر خود شده و لذا در بیت سوم توضیح می دهد که سخن سربسته گفتی و مقصودت را خوب توضیح ندادی و اگر بشود کمی واضح تر مطلب را بیان کن . آنگاه برای اینکه از مستی به در آمده و قادر بر این باشد که اصل مطلبی را که می خواهد بگوید به صورت واضح بیان دارد در بیت چهارم می فرماید که من در حالت خواب آلودگی و بی خبری ناشی از خوردن شراب بنگ هستم چه بهتر که گلابی بر چهره ما بپاشید تا از این دردسر به آمده هشیار شوم وبه سخن گفتن بپردازم .
شاعر در بیت پنجم پس از اینکه می نمایاند که اکنون از مستی شراب بنگ به در آمده در عالم شگفتی می گوید این چه سازی بود که مطرب نواخت و مست وهشیار را باهم به پایکوبی واداشت ؟ و خود در بیت ششم توضیح می دهد همه اینها به سبب این بود که ساقی شراب را بنگ ممزوج کردبود و همه حریفان را به عالم بیخودی کشانید چنانکه سر از دستار نمی شناختند . تا اینجا شاعر در کمال هشیاری و در کمال مهارت از ویژگیهای حشیش و بنگ و اثرات ناشی از آن سخن می گوید و از بیت هفتم به بعد روی سخنش با شاه منصور است و موفقیت اورا مو هبتی الهی می داند و به او می گوید از دهن اهل درد و عارفی چون من این سخن سربسته و موجز را بشنو: تیمور دشمن بزرگ دیدن ودنیای ماست و ای صاحب اختیار ، دین ودنیای ما ار از شر این دشمن حفظ کن. باید دانست کلمه خداوندا در مصراع دوم بیت نهم مقصود عنوان خداوندگار شاه منصور است و شاعر به او در لفظ اندک ومعنی بسیار می فهماند که دین ودنیای ما ایرانیان را از شر او محفوظ بدارو در بیت دهم سفارش می کند که این موضوع را بر ملا مکن ، بلکه کاملاً محرمانه و بخردانه برای آن بیندیش و عمل کن . وبالاخره در ابیات یازدهم و دوازدهم در تعریف شاه منصور سخن گفته و به دعا گویی در حق آن مرد دلیر وطن پرست می پردازد.
آنچه گفتن آن ضرورت دارد اینکه بعضی از شارحین و حافظ شناسان محترم به سبب اینکه توجه چندانی به ایهامات اشعار حافظ نکرده استو اشعار اورا صرفاً از لحاظ عشقی و عرفانی وادبی بررسی می کنند مفاد پاره یی از ابیات بر ایشان ثقیل آمده و یاد در ارتباط آن با سیار ابیات دچار درماندگی شده و بهتر می داند آن ابیات را حذف کنند و این کاری است که لطمه جبران ناپذیری به امر تحقیق در آینده خواهد زد زیرا قراین و شواهدی از غزل دست رفته و آنچه مانده گفته ناقصی پیش نخواهد بود.
در پایان مضمون بیت هشتم این غزل را نظامی گنجوی در خسرو و شیرین چنین سروده است.
ذرسخن بسیار دانی اندکی گو یکی را صد مگو صد یکی را گو
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

Behzad Behzadi در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:

شرح ابیات غزل(245)
وزن غزل: مفاعیلن فعیلن مفاعیل
بحر غزل: هزج مسدس مقصور
*
شیخ فریدالدین عطار :در آمد و دوش ترکم مست و هشیارزسر تا پای او اقرار و انکار
عماد فقیه :صبا بشکن دَرِ دکّان عطّار عبیری چون سر زلفش بدست ار
خواجو کرمانی:زهی تاری ز زلف مشک تاتار گل روی توبوده آب گلنار
این غزل در سالهای آخر زندگانی حافظ حافظ و در سالهای اول سلطنت شاه منصور سروده شده است.
شاید ایهامات این غزل سبب شگفتی خوانندگانی شود که هر گز منتظر چنین توجیهاتی نبوده اند لیکن با دقت به ریزه کاری ایهامی ابیات این غزل معلوم می شود که این غزل پس از صرف شرابی ممزوج با حشیش سروده شده و چنان ماهرانه این موضوع در لفافه ایهام پوشیده شده که در نگاه اول به نظر خواننده نمی رسد.
باید دانست که منظور از طوطی گویای اسرار در بیت اول همان حشیش یا سبزک است که صوفیان سطحی آن را در باده ریخته و توهمات ناشی از مستی وبیخودی پس از صرف آن را به حساب کشف اسرار لدّنی می گذاشتند . شاعر چنان در مطلع غزل ماهرانه به این برگ سبز حشیش اشاره کرده که همگان آن را به حساب طوطی شیرین گفتار نفس ناطقه می گذراند. دلیل اینکه منظور شاعر حشیش است که اولاً صفت گویای اسرار را به آن نسبت می دهد که همان است که در بالااشاره شد و اشاره به پندارهای شخص حشیش خورده است. ثانیاً در بیت دوم شاعر به این حشیش سبز خوش آمد گفته بدین دلیل که سبزی آن کاملاً شبیه سبزی خط عارض و موهای تازه رو ئیده چهره یار می ماند و گرنه اگر شاعر منظورش نفس ناطقه یا قلم بود این تشبیه را به کار نمی برد زیرا وافی به مقصود او نمی باشد.
باید گفت اینکه بعضی از حافظ شناسان محترم به این نکته اشاره نکرده اند این است که آنها در عالم قیاس بر آمده و ابیاتی مانند.
آب حـیوانـش ز مـنقـار بلاغت می چکد طوطی خوش لهجه یعنی کلک شکر خای تو
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت سـخـن بـگوی و ز طـوطـی شـکر دریغ مدار
را گواه آورده و چنین پنداشتنه اند که هر کجا حافظ از طوطی سخن به مین آورد الزاماً مقصودش قلم یا نفس ناطقه است.
شاعر خود متوجه این ابهام در ایهام شعر خود شده و لذا در بیت سوم توضیح می دهد که سخن سربسته گفتی و مقصودت را خوب توضیح ندادی و اگر بشود کمی واضح تر مطلب را بیان کن . آنگاه برای اینکه از مستی به در آمده و قادر بر این باشد که اصل مطلبی را که می خواهد بگوید به صورت واضح بیان دارد در بیت چهارم می فرماید که من در حالت خواب آلودگی و بی خبری ناشی از خوردن شراب بنگ هستم چه بهتر که گلابی بر چهره ما بپاشید تا از این دردسر به آمده هشیار شوم وبه سخن گفتن بپردازم .
شاعر در بیت پنجم پس از اینکه می نمایاند که اکنون از مستی شراب بنگ به در آمده در عالم شگفتی می گوید این چه سازی بود که مطرب نواخت و مست وهشیار را باهم به پایکوبی واداشت ؟ و خود در بیت ششم توضیح می دهد همه اینها به سبب این بود که ساقی شراب را بنگ ممزوج کردبود و همه حریفان را به عالم بیخودی کشانید چنانکه سر از دستار نمی شناختند . تا اینجا شاعر در کمال هشیاری و در کمال مهارت از ویژگیهای حشیش و بنگ و اثرات ناشی از آن سخن می گوید و از بیت هفتم به بعد روی سخنش با شاه منصور است و موفقیت اورا مو هبتی الهی می داند و به او می گوید از دهن اهل درد و عارفی چون من این سخن سربسته و موجز را بشنو: تیمور دشمن بزرگ دیدن ودنیای ماست و ای صاحب اختیار ، دین ودنیای ما ار از شر این دشمن حفظ کن. باید دانست کلمه خداوندا در مصراع دوم بیت نهم مقصود عنوان خداوندگار شاه منصور است و شاعر به او در لفظ اندک ومعنی بسیار می فهماند که دین ودنیای ما ایرانیان را از شر او محفوظ بدارو در بیت دهم سفارش می کند که این موضوع را بر ملا مکن ، بلکه کاملاً محرمانه و بخردانه برای آن بیندیش و عمل کن . وبالاخره در ابیات یازدهم و دوازدهم در تعریف شاه منصور سخن گفته و به دعا گویی در حق آن مرد دلیر وطن پرست می پردازد.
آنچه گفتن آن ضرورت دارد اینکه بعضی از شارحین و حافظ شناسان محترم به سبب اینکه توجه چندانی به ایهامات اشعار حافظ نکرده استو اشعار اورا صرفاً از لحاظ عشقی و عرفانی وادبی بررسی می کنند مفاد پاره یی از ابیات بر ایشان ثقیل آمده و یاد در ارتباط آن با سیار ابیات دچار درماندگی شده و بهتر می داند آن ابیات را حذف کنند و این کاری است که لطمه جبران ناپذیری به امر تحقیق در آینده خواهد زد زیرا قراین و شواهدی از غزل دست رفته و آنچه مانده گفته ناقصی پیش نخواهد بود.
در پایان مضمون بیت هشتم این غزل را نظامی گنجوی در خسرو و شیرین چنین سروده است.
ذرسخن بسیار دانی اندکی گو یکی را صد مگو صد ی

امین در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹:

آیا میتوان "کم" در مصرع دوم بیت دوم را "کِم" به معنای که‌ام خواند؟
اگر آری، شاید معنای مصرع بشود: آخر کیستم که بدانم کِیَم؟
لغت‌نامه دهخدا:
کم [ک ِ] (موصول + ضمیر) که مرا؛ که به من؛ (فرهنگ فارسی معین) مخفف که‌ام؛ که مرا؛
پیوند به وبگاه بیرونی

علی سپهرار در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۴۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

با عرض معذرت منظور چشم پوشی بود که اشتباه تایپی پیش آمد

حسین عبدالوند در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۱۷:

سلام . اولا عرض کنم بنده نه ادیب هستم و نه تخصصی در ادبیات دارم و حتما هم اشتباه میکنم اما به نظرم میاد منظور شاعر از این دوبیتی چیز دیگری باشد و از آنجا که اکثر عرفا و علما و اندیشمندان توصیه میکنند که آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید چرا خیام میفرماید دست از عمل دراز خود باز کشیم ؟ اینجا به نظرم بجای امل باید عمل میبود که دست از کارهای تکراری بیهوده باید برداریم .... آیا اشتباه میکنم ؟

علی سپهرار در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹ - حالا چرا:

برای دوستانی که اتنقادات بی انصافانه ای در مورد استاد شهریار کرده اند باید بگویم شهریار و هوشنگ ابتهاج بزرگترین غزلسرایان معاصر ما هستند. البته با چشک پوشی ار قصاید و مثنوی ها و رباعی و دوبیتی ها. ممنونم

منصور طریقت در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۲:۳۴ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۸:

به به
خداوند همه عارفان بالله و عاشقان حقیقی خودش رو رحمت کند

ن خ در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » حکایت بوتیمار » حکایت بوتیمار:

هست دریا چشمه ای از کوی او

کامبیز در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۱:۴۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۱ - بهشت خدا:

کاش یکی‌ از دوستان پیشقدم میشد و این قصیده را در یو تیوب میخواند تا ما هم یاد بگیریم.

محمدامین در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۵۸ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در پاسخ پرسش سلطان سنجر دربارهٔ مذهب:

سلام و درود
خضر فرخ پی دلیلی رامیان بسته چو کلک
جاهلی باشد ستور لنگ رهبر داشتن
(سنایی).
حافظ از شعر سنایی اقتباس کرده است:
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد (حافظ).

لیرا در ‫۶ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۸ - حکایت:

بنظر میرسه بیت اول داره موقعیت و شدت دعوا و بیان میکنه
یعنی: دو نفر دیدند که جایی دعوا و آشوبه
بطوری دعواست و ضد و خورده که نعلین(کفشها) دعوا کنندگان از این سو به اون سو پرت میشه یا کفش به سمت هم پرتاب می کنند و سنگ هست که پرتاب میشه

۱
۲۵۰۱
۲۵۰۲
۲۵۰۳
۲۵۰۴
۲۵۰۵
۵۵۱۱