بسیار گرم پیش منه در هلاک ما
اندیشه کن ز حال دل دردناک ما
زهر ندامتیست که بردیم زیر خاک
این سبزهای که سر زده از روی خاک ما
مغرور حسن خود مشو و قصد ما مکن
کاین حسن تست از اثر عشق پاک ما
بیرون دویدهایم ز محنت سرای غم
معلوم میشود ز گریبان چاک ما
وحشی ریاض همت ما زان فزونتر است
کاوراق سبز چرخ شود برگ تاک ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنجی میپردازد که شاعر و دیگران در آن گرفتارند. شاعر از حال دل و ندامتهایی میگوید که به خاطر گذشتهاش در زیر خاک تحمل میکند. او به زیبایی و جذابیت دیگران اشاره میکند و از آنها میخواهد که مغرور نشوند، زیرا این زیبایی نتیجه عشق حقیقی اوست. شاعر همچنین بیان میکند که تلاش کردهاند تا از درد و غم رهایی یابند و این تلاش، نشانه قوی بودن اراده آنهاست. در نهایت، به شکوفایی و رویش امید از دل تاریکی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: خیلی ناحیه دل من داغ است، به حال خراب و دردناک ما فکر کن و تأمل کن که چه بلایی بر سر ما آمده است.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و پشیمانی اشاره دارد. گوینده به این موضوع میپردازد که چیزی که اکنون از زیر خاک سر برآورده، نشاندهندهی زخمهای عمیق و دردهاییست که از گذشته بر دوش ماست. به نوعی، این سبزه نماد امید یا زندگی جدیدی است که علیرغم سختیها و ندامتهای گذشته، از دل خاک رشد کرده است.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و تلاش نکن که به ما نزدیک شوی، زیرا زیبایی تو نتیجه عشق خالص ماست.
هوش مصنوعی: ما از درد و رنج زندگی غمانگیز فرار کردهایم و مشخص است که چقدر این رنجها ما را تحت فشار قرار داده و آثار آن بر ما باقی مانده است.
هوش مصنوعی: تلاش و همت ما از آنچه در دنیا وجود دارد بیشتر است، زیرا اگر اراده کنیم، میتوانیم به درجات بالاتری دست یابیم و مانند برگهای سبز درختان در آسمان پراکنده شویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای غمزه تیز کرده به قصد هلاک ما
بر باد داده آتش عشق تو خاک ما
صد دل فدای چاک گریبان و دامنت
آخر بپرس حال دل چاک چاک ما
آتش گرفت سینه ز سوز درون من
[...]
دارد شرف بر انجم و افلاک خاک ما
آئینهٔ خدای نما جان پاک ما
تاامر و خلق جمله شود دوست دست صنع
کشته است تخم مهر گیاهی بخاک ما
درما فکنده دانهٔ از مهر خویشتن
[...]
بیجا نبود سعی فلک در هلاک ما
خورشید گرده میکند از خاک پاک ما
ای تیغ یار، حسرتِ عاشق به خون تپید
دامان تست و دست امید هلاک ما
در انتظار شور قیامت نشستهایم
[...]
افتاده زندگی به کمین هلاکِ ما
چندان که وارسی، به سرِ ماست خاک ما
ذوق گداز دل چقدر زور داشته است
انگور را ز ریشه برآورد تاک ما
بردیم تا سپهرْ غبارِ جنون چو صبح
[...]
چون خاک میشود به رهت جان پاک ما
بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما
یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر
خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما
دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.