ناصر در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
محسن خان
البته این عدد مربوط میشود به طرز خواندن {چیزی که دویست و بیست صد افزونست}
ولی هر جور بخوانی و عددی به دست بیاوری باید آنرا با عدد 36 جمع کنی ، همانطور که شما گفتید
ماشاالله
محسن،۲ در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۲ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
سعید جان
چیزی که دویست و بیست صد افزونست
یک نیمۀ او هجده بود این چونست ؟
،،
طرح معما از قدیم بسیار مورد توجه بوده و این یکی از آنهاست که با گمراه کردن و انحراف فکر ، خواننده را نادان شمرده.
وقتی عدد 18 نیمی از عدد مورد نظر باشد ، معلوم است که 36 که دوبرابر آن است را با عدد دیگری در هم آمیخته تا خواننده را به فکر فرو برد،
می گوید : چیزی که از 100تا220 بیشتر است، یعنی 22000باضافه ی 36 =22036
ما 36 را به عدد دویست و بیست صد افزودیم
امید که دوستان راه حلهای دیگری بیاورند
محمد حسین حسنی شلمانی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۱۰:
روی زمین را زیور زمردین اصلاح بفرمایید
برگ بی برگی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۸ - جمع آمدن ساحران از مداین پیش فرعون و تشریفها یافتن و دست بر سینه زدن در قهر خصم او کی این بر ما نویس:
با درود و سپاس از آقای دکتر منصور برای شرح این ابیات روشنگر
موفق و پایدار باشید
محمدرضا لمسه چی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۱ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۵ - و له فی المدیحه:
وزن شعر اشتباه نوشته شده
وزن: مستفعلن مفاعل مستفعلن فعولن
یا مفعول فاعلات مفاعیل فاعلاتن
تماشاگه راز در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۱:
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
میرود آب دیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیدهام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیدهام که مپرس
.
این غزل حافظ احتمالاً کنایه ایست به صوفی مشهور شاه نعمت الله ولی.
این صوفی پرآوازه درغزلی شروع به تعریف وتمجید ازخود کرده وادّعانموده که درسیرو سلوک به مقاماتی رسیده است!
احتمالاً حافظ تحت تاثیراین غزل قرارگرفته وبه منظوربه رُخ کشیدن ِ قدرت عشق ونشان دادن مناظرزیبا وخیال انگیزطریق عشق، تصمیم به خَلق این اثرزیبا (درپاسخ به صوفی شهر) گرفته است.
روح اله در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:
سخت کوش کسی است که برای رسیدن به خواسته هایش بیشتر کار فیزیکی می کند تا کار ذهنی. چون معتقد است دلیل شرایط بهتر همین است. در حالی که در جامعه می بینیم افرادی که کمتر کار فیزیکی و بیشتر کار ذهنی می کنند شرایط بهتری دارند. جهان و زندگی برای افراد سخت کوش سخت می گردد. جهان با کسی مشکل ندارد. بلکه به قول مولانا سوی ما آید نداهای را صدا. یعنی پاسخ جهان به درخواست ما نسبت به سخت شدن اوضاع باعث می شود اوضاع برای ما سخت بگردد.
سعید مهری در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۷:
این شعر توسط خانم شکیلا با آهنگ "شاه منی" خوانده شده
محمد حسین حسنی شلمانی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ نصرالله منشی » کلیله و دمنه » باب الاسد و الثور » بخش ۸:
خطر اول به معنی دشواری و خطر دوم به معنی بزرگی است
حدیث عمر ، در وادی القُری : حدیث شریف از پیامبر که کان لعثمان فیه خَطَرٌ ، ولعبد الرحمن خَطَرٌ !
خطر اولی شان و دومی دشواری است!
جلیل الخطر / ذو خطر : عظیم الشأن
محمد تدینی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۳:
با درود، این مصراع را ویرایش بفرمایید:
چارپاپیی برو کتابی چند
سپاسگزارم
رضا س در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:
در بیت پنجم: چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست/ مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی.
احتمال داره با توجه به نوروزی بودن غزل اشاره ای به سنت حاجی فیروز باشه. فیروزه به معنی آبی در مصرع اول میتونه در تضاد با رنگ قرمز لباس حاجی فیروز باشه. همینطور عیش و بهروزی که از اهداف حاجی فیروز است و خلود به معنی جاودانگی که در تضاد با موقت بودن و سالی یکروز بودن حاجی فیروزه. فیروزه و فیروز هم متضاد هستن و تضاد کاملی در دو مصرع دیده میشه.
شاهد در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در ستایش اتابک مظفرالدین سلجوقشاه:
سلام .
دوستمون از نسخه استاد فروغی گفتن در نسخه مهدی معینیان نیز بجای مغ میخ امده که صحیح تر بنظر میاد .
این بیت نیز به این شکل امده که باز بنظر صحیحتر میاد :
ای خفته که آه سینه ی بیدار نشنوی
عیبش مکن که درد دلی باشد آه را .
از همه مهربانان این سایت مهم و ارزنده تشکر بسیار داریم .
محسن،۲ در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۷ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » ای گلفروش ...:
نوید جان
ای گلفروش ، گل چه فروشی برای سیم
وز گل عزیزتر ، چه ستانی به سیم گل
منظورش این است که : گل را می فروشی و پولی می گیری ، ولی با پولی که در ازای گل گرفتی {سیمِ گل } چه چیزی می خواهی بخری که بهتر از گل باشد
پوریا در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
با سلام خدمت همه عزیزان دل .
این گنجور کار بی نظیری ه که دوست دارم بابتش از همه کسانی که این کارو کردن تشکر کنم که امثال این عزیزان نگهدارندان دانش بشری هستند . ممنون .
دو مورد هم جسارتا عرض کنم اگر بنظرتون این صحیح بود اصلاح بفرمایید : {از نسخه مهدی معیینیان }
بار خدایا مهیمنی و مدبر وز همه عیبی منزهی و مبرا
.
دوم این بیت :
سعدی از انجا که فهم اوست سخن گفت
ورنه کمالات و وهم، کی رسد آنجا
باز هم از همهی شما صمیمانه سپاسگذارم
نوید در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۲ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » ای گلفروش ...:
منظور از گفتن "از گل عزیز تر چه ستانی به سیم گل "چیه؟
فک کنم درستش این باشه که از گل عزیز تر چه ستانی بجای گل
سعید در ۶ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
این معما پاسخی دارد و آن پاسخ چیست؟
رضا مزکی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۵ - مثل عرب اذا زنیت فازن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة:
بیت اول اشاره است به ضرب المثل عربی « اذا زنیت فاذن بالحرة و اذا سرقت فاسرق الدرة » به معنای « هر گاه خواهی که تباهی به بار آوری با آزادْ زن ،تباهی آور ؛ و هر گاه خواهی که دزدی کنی ، مروارید بدزد»
[ این مثل هر چند به لحاظ ظاهر صورتی پسند ندارد ، لیکن مولانا آن را در تفهیم مقصودی عالی و معنوی به کار گرفته است ؛ در مثنوی این گونه موارد کم نیست. منظور این است که باید همت و سلیقه شخص ، بلند و ظریف باشد و هماره به عالی ترین چیز ها نظر داشته باشد ]
شرح جامع مثنوی کریم زمانی (چاپ اول) ، دفتر اول ، صفحه 728
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۱:
با روح و دل کوچک خود جهان را نخواهی شناخت و چون به داشته و دانسته ها راضی و قانع هستی قیاس نتوانی کرد
محسن،۲ در ۶ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حدر باش که سر می شکند دیوارش
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بار دیگر مگذر گر گذری بی پدری
یا
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
ما هم از کوچه ی معشوقه ی تو می گذریم
مهدی مهاجر در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - تجدید مطلع: