علی راد در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸:
بیت نهم به جای بدیدم باید بریدم باشه
شیدا در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۷:
در جواب وحید
در مصرع: هرجا که هستی حاضری
یای هستی، یای مخاطب نیست، بلکه یای مصدری است
یعنی هرجا که هستی و وجودی است، تو هم حاضری
مثل شعر فردوسی:
جهان را بلندی و پستی تویی
همه نیستند آنچه هستی تویی
که یعنی هرچه که هستی و وجود است، تویی، نه به این معنی که هرچه خودت هستی خودت هستی!
Hamid Azhdehfar در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۴ - حکایت اندر معنی شکر منعم:
در آخر مصرع اول از بیت چهارده ام
بجای سپاس تایپ شده سپاش
درستش را در زیر مینویسم
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
Hamid Azhdehfar در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۱۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۴ - حکایت اندر معنی شکر منعم:
اشتباه تایپی رخ داده است
بجای سپاس ، تایپ شده است سپاش
درستش را در زیر مینویسم :
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
به بهتان و باطل شنیدن مکوش
همایون در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰۰:
از نظر جلال دین این غزلی ممتاز و ویژه است که کاملا از دل بر آمده است و صدها سال بر دلها مینشیند و اثر میکند.
در این غزل او با شمس کاملا یکی است و به همین دلیل نمی خواهد از زبان برای توصیف او بهره ببرد بلکه میگوید به سر من و حرکات من و به چشم و سیاهی چشم من بنگر تا او را ببینی، دهان من از بس که از او گفته است خشک و چشمان من از بس که در حسرت او بوده است تر و اشک آلود است، او هم شمس را به ماه تشبیه میکند و هم خود را.
او هم این غزل را به زیباترین پیغمبر یعنی یوسف تشبیه، و هم خود را به عنوان ویژهترین پیامبر یعنی داوود معرفی میکند. ویژگی داوود آن است که همه اجزا هستی از جمله همه مرغان با او هم نوا و هم صدا بودند و آهن در دستان او نرم و صنعتگری قابل بود، و در سرودههای او چون غزلیات جلال دین هیچ شرع و قانونی وجود نداشت.
جلال دین مطمئن است که در رسالت خود پیروز است و ما چون پرندگان او بعد از صدها سال با او هم نوا خواهیم شد.
در حقیقت پیام ویژه این غزل همین است که پیامبران افراد ویژهای اند و هیچ کدام شبیه یکدیگر نیستند
جلال دین هم خود را اینجا یک پیامبر معرفی میکند که ویژگی او در آن است که بجای آنکه از طرف خدا بیاید از جانب یک انسان مبعوث شده است که آن هم شمس است، البته دست بر دهان خود میگذارد که تا نام او را نبرد، و این کار را به خواننده واگذار میکند
ولی رسالت خود را به انجام میرساند و شیشههای محدودیت را میشکند و پای هر که را به دنبال راه دیگری میرود و از عادتها پیروی میکند زخمی میکند، و میگوید اگر شکایتی دارید به پاسبان و داور مراجعه کنید و آن کسی نیست جز همان که مرا به این کار واداشته است و من از خدا میخواهم که او مرا بازداشت کند و پیش خود نگاه دارد
این که پیامبران و حکما و اولیا از یک منبع و سر چشمه اند مبحثی ژرف در اندیشه ایرانی است که پیش از جلال دین نزد ابن سینا و سهروردی و اسماعیلیه و بعد از او نزد میرداماد و میرفندرسکی و ملاّ صدرا و تنکابنی و رجب علی تبریزی و پیرزاده و حیدر آملی و زنوزی و سبزواری و بسیاری از فلاسفه در میان بوده است که هانری کربن تحقیقات گستردهای را در این زمینه به خرج داده است، آنها به آیاتی در قران استناد میکنند نظیر:
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن
جعفر عسکری در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:
سلام
به متنی رسیدم که تفاسیر جالبی از بعضی از شعرهای سعدی داشت.گفتم با شما در میان بذارم.خوندنش خالی از لطف نیست
در ضمن آقا مصطفا هم به این نکته اشاره کرده و سوالش کاملا درسته
پیوند به وبگاه بیرونی
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۰۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:
از هشیاری و بیداری میگوید که خواجه ما را خواب نخواهی دید و همیشه چون روشنی و نور و چون سپیده سحر هستم
ناصر در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
بابک خان
بیست صد است نه ” بیست صدم“ یعنی 20 تا 100
به این بیت فردوسی توجه کن :
ابر ده و دو هفت شد کدخدای
گرفتند هر یک سزاوار جای
آیا میتوان گفت دو هفتم؟
بابک چندم در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
پی نوشت و تصحیح،
بیست صد -> بیست صد(م) یا همان دو دهم
می گوید که این بیست صدم افزون (اضافه، زیاده) است و می باید از دو کم شود نتیجه -> 8./1 یا همان هجده صدم
که x 2 می شود -> سی وشش صدم
در ضمن این صد(م) نیز افزون (اضافه، زیاده) است، پس کنار می رود و از سی وشش صدم می ماند سی وشش و نیمی از آن -> هجده
( 36 به اشتباه تایپ شده بود 3.6)
"افزون" دو بار استفاده می شود، یکی برای تفریق و دوم برای نفی یا کنار زدن...
آرمین عبدالحسینی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲:
بیت آخر در وزن با سایر ابیات متفاوت است
سه بیت اول : خفیف مسدس مخبون
بیت آخر : رمل مسدس محذوف
مسیح غلامرضایی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۰۰ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۳ - در مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور انارلله برهانه میفرماید:
وینک امسال از آن رنج که نامش نبرم (زلزله)
نمونه ای از حذف نقش به دلیل کراهت از ذکر
مسیح غلامرضایی در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۹:
گل است این یا سمن یا ماه یا روی
شب است آن یا شبه یا مشک یا بوی
چه تجاهل زیبایی در این بیت کرده شیخ اجل سعدی شیرازی
امید در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
رُباب صحیح نیست، خوانش درست رَباب است هم در شرح غزل حافظ اثر جناب هروی آمده هم در لغت نامه دهخدا
بابک چندم در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:
چیزی که دویست (دو است) -> 2
و بیست صد افزون است (بیست صد برابر آن است ) -> دو دهم 2/.
2/. - 2 -> 1.8 یا هجده صدم x 2 -> سی وشش صدم -> 3.6
محسن جان،
سال نو بر شما و عزیزانت مبارک باد.
ولی برادر یک همچنین حساب و کتابی را جای دیگری هم آوردی، حال و دماغش بود برایت در همان حاشیه توضیح خواهم داد...
تا آنزمان سرت شاد
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳:
من میرم مرا بیارید شما
مرده بنگار من سپارید شما
گر بوسه دهد بر لب پوسیدهٔ من
گر زنده شوم عجب مدارید شما
چون من مردم مرا بیارید شما
آنگه بنگارم بسپارید مرا
گر کرد نگه بر دل پوسیده من
چون زنده شدم عجب مدارید شما
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:
چون عمر شود عمر دگر لیک ترا
گر آب حیاتت بدهد عشق خدا
عشق آب حیاتست درین بحربیا
هر قطره از این بحر حیاتیست تورا
کسرا در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:
این شعر در برنامه شماره 120 برگ سبز توسط اساتید بی تکرار قوامی و پرویز یاحقی اجرا شده است .
فرشید س در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:
شاهرخ نام پسر حافظ بوده و شاعر هم به پسر اشاره دارد که نزد او بود ولی فوت کرد و از پیشش رفت. و هم معنی دریغ و افسوس از عدم شاه رخ کردن و یا نزدن رخ با شاه شطرنج و مات شدن و درنهایت اشاره به بازی شطرنج را می دهد.
امیررضایزدی نژاد در ۶ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
با درود به همهء عزیزان.
جایِ خالیه تفسیرِ آقا رضای عزیز(با نام کاربریِ: "رضا" )در حاشیهء این شعرِحضرتِ حافظ،بسیار محسوس است.
امیدوارم بخت بامن یارباشد و این پیام بنده را ببینند و ازتفاسیروتوضیحات خویش، من و شاید بسیاری دیگرازمشتاقان رامستفیض بفرمایند.
باسپاسِ بسیار از این بابت و همهء حاشیه هایی که در اغلبِ اشعار زحمت کشیده و درج نموده اند.
شادوسلامت باشید./.
مهدی رفیق طاهری در ۶ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۵: