چنان مستم چنان مستم من امروز
که از چنبر برون جستم من امروز
چنان چیزی که در خاطر نیابد
چنانستم چنانستم من امروز
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورت گر در این پستم من امروز
گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل
برون رو کز تو وارستم من امروز
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امروز
به دستم داد آن یوسف ترنجی
که هر دو دست خود خستم من امروز
چنانم کرد آن ابریق پرمی
که چندین خنب بشکستم من امروز
نمیدانم کجایم لیک فرخ
مقامی کاندر او هستم من امروز
بیامد بر درم اقبال نازان
ز مستی در بر او بستم من امروز
چو واگشت او پی او میدویدم
دمی از پای ننشستم من امروز
چو نحن اقربم معلوم آمد
دگر خود را بنپرستم من امروز
مبند آن زلف شمس الدین تبریز
که چون ماهی در این شستم من امروز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالتی عمیق و مستی روحانی صحبت میکند که او را از دنیای معمولی جدا کرده است. او احساس میکند که امروز به مقام و حالت خاصی رسیده و عشق برای او معنای جدیدی یافته است. او در مکالمه با عقلش به او میگوید که از او جدا شود و بگذارد تا به مجنونیت و عشق عمیقتری وارد شود. شاعر به تصویرسازیهای قوی و زیبا اشاره میکند، از جمله یوسف ترنجی و ابریق پرمی که نشاندهندهی جذابیت و شادی اوست. در نهایت، او به عشق و جذابیت شمسالدین تبریزی اشاره میکند و بیان میکند که این عشق او را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: امروز به قدری سرشار از شادی و شور هستم که از همهی محدودیتها و مشکلاتی که دورم را گرفته بودند، رهایی یافتم.
هوش مصنوعی: امروز حالتی دارم که نمیتوانم آن را در ذهنم بیابم.
هوش مصنوعی: در دل به عشق آسمان سفر کردم، حتی اگر امروز در این مقام و موقعیت هستم.
هوش مصنوعی: گوش به حرف عقل سپردم و به او گفتم که برو، زیرا امروز من از تو آزاد شدهام.
هوش مصنوعی: ای عقل، خودت را از من کنار بکش، چون امروز من به جنون میرسم و به حالت جنونزدهها درمیآیم.
هوش مصنوعی: آن یوسف زیبا و گرانبها به من هدیهای داد که باعث شد دستهایم امروز بسیار خسته و ناتوان شوند.
هوش مصنوعی: به من چنان تأثیر گذاشت آن ظرف مسی پر از شراب که امروز تعداد زیادی از میخواران را مجروح و غمگین کردم.
هوش مصنوعی: نمیدانم کجا هستم، اما میدانم که امروز در وضعیت خوشایندی قرار دارم.
هوش مصنوعی: امروز به در خانهام خوششانسی آمد و چون از سر مستی ناز کرد، در را به روی او بستم.
هوش مصنوعی: وقتی که او بازگشت، من در پی او دویدم و لحظهای از پا ننشستم. امروز هیچ راحتی ندارم.
هوش مصنوعی: از آنجا که ما به یکدیگر نزدیکتر شدهایم، امروز دیگر نیازی به خودپرستی ندارم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت زلفهای شمس الدین تبریز اشاره میکند و میگوید که این زلفها همچون ماهی در دستان او میرقصند. این موضوع به نوعی احساس شگفتی و شیفتگی به زیبایی و ظرافت اشاره دارد که شاعر در حال تجربه کردن آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.