محسن ز در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
میلاد عزیز نکته همان است که گفتم. اینکه ما متعصبانه همه غزلیات سعدی را بلااستثناء عاشقانه بدانیم و حتی ردپای عرفان را هم در آن انکار کنیم و اشکال دوم آن است که با احادیث و روایات و آیات قرآن کاملاً بیگانهایم...
همین غزل حاضر، کاملاً با آیات قرآن مطابقت دارد
شقایق عسگری در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
''ملامت گوی عاشق را چه گویند مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته در ساحل''
سعدی دلمو با این بیت واقعا شاد کرد.
... بزار هرکی هرچی میخواد بگه!
شقایق عسگری در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:
بیت آخر واقعا زیباست.
هژبر در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:
خانم ملینا حدادگراصفهانی
برداشت شما منبعث از علایق شیعی شماست و به همین دلیل در مفهوم سوءالقضا و حسن القضا در این شعر دچار خطا شدید.
ظاهراً اصل ماجرا را که علی بن ابیطالب در نبرد خدعه کرد را نشنیده اید! ماجرا اینست: این دو ساعاتی جنگیدند و مرادی حاصل نشد ، پس علی رو کرد به عمرو (بخوانید عَمْرْ) و به او گفت : نگفتی که یار نیارم ؟!! (یعنی قرار بر این بود که جنگ من و تو تن به تن و بدون افراد دیگر باشد.) عمر گفت: آری مگر نه اینست؟ علی گفت : اینک پسرت به مدد تو آمد(_ به زبان ساده _ این پسرت که اومده کمکت !) عمرو سر چرخاند و علی ضربتی بر ران او زد و ران عمرو ببرید،(ادامه اش فعلا نیاز نیست). عده ای بخاطر این عمل علی او را دغلباز و اهل نیرنگ دانستند و مولانا این فرآیند را سوءالقضا برای علی میداند ، یعنی از بدِ روزگار این نسبت به علی داده شد. اما آن حرکت آخر علی در نبرد پس از خدو انداختن عمرو را باعث روسفیدی و حُسن القضا میداند.
Parviz Jafari در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:
سلام
بهار جانها ماه مبارک رمضان است
شاخ تر وجود جسم ترکهای حضرت مولاناست
چون آمدن یوسف (ع) که شهری و شکری به رقص آمده است برقص درآ
روزه و رمضان راه عاشقی است و چون شیر مادر که سبب آرامش و رشد فرزندش است روزه یک ماهه نیز چون شیر مادر است
و بریدن از پا و سر و ....
فاطو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:
سلام جا داره از ساقی و رضا تشکر کنم، من در هر تفالی تفسیر این دو بزرگوار رو حتما مطالعه میکنم. / پایپده باشید
سینا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۱ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶:
سد درست هست و قبلا از کلمه سد به جای صد استفاده میشد همانطور که مینویسیم سده نه صده
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان:
بیت 50.
یا هیچ عنکبوت سطرلاب کس بدید کب دهن تنید و بدو بند غار کرد
در مصرع دوم این بیت "کب" اشتباه تایپی است و کآب صحیح است کآب مخفف که آب است.
عنکبوت اسطرلاب . [ ع َ ک َ ت ِ اُ طُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام شبکه ای است در اسطرلاب که بروج و عظام از کواکب ثابته بر آن نگاشته است . (نقل از دهخدا)
این بیت اشاره به غاری دارد که حضرت پیامبر (ص) هنگام مهاجرت به مدینه در آن غار مخفی شد و عنکبوتی بر در آن تار تنید. خاقانی شعرای دیگر را به عنکبوت اسطرلاب تشبیه کرده است که در واقع عنکبوت نیست بلکه شکل عنکبوت است. در نظر خاقانی شعرای دیگر شاعر نیستند بلکه شکل شاعرند.
محمد مهدی مهرجو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷:
آمد بشری پدید و نا پیدا شد هم در بعضی نسخ آمده شده
و به نظر میاد مفهوم شعر دلالت بر آن دارد که هدف از گام نهادن در این دنیای فانی رسیدن به کمال است همانطور که مصراع سوم به وضوح میپرسد آمد شدن تو اند این عالم چیست
و به وضوح هدف خلقت را منظور قرار میدهد
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان:
بیت 41
مویی شدم که موی شکافم به تیر نطق کسیب طالعم هدف اضطرار کرد
در مصرع دوم کسیب اشتباه تایپی است و کاسیب صحیح است. کاسیب مخفف که آسیب می باشد.
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان:
بیت 31
این بین بیمن از قلم من فتاد از آنک نتوان عطای شه به ستم خواستار کرد
در مصرع اول این بیت کلمه "بین" اشتباه تایپی است. و صحیح آن "بیت" است. خاقانی که در ابیات بالا به صراحت یا پوشیده از شاه و همسرش صله درخواست کرده است، در این بیت از باب تواضع می گوید که آن در خواست هایم غیر ارادی بوده و خود به خود بر قلمم جاری شده است.
بهمن در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
تازگیها خواندن غزلهای حافظ را در گنجور شروع کرده ام . درود میفرستم بر همه دوستان، بی ادعا و با معرفت، گنجوری.
با خورده سوادی که دارم مطالب دوستان را میخوانم و مجموع مطالب راهنمای بسیار خوبی ست برای نزدیک شدن به معنا و مقصود شاعر . و از این بابت از همه دوستان سپاسگزارم بویژه از آقای رضا که با حوصله و سلیقه خاص ابتدا متن هر بیت را نوشته و در ادامه با بیان معانی برخی لغات و واژه ها معنی بیت مربوطه را مرقوم میفرمایند. امیدوارم تا آخرین غزل همراهانی مثل اینجانب را همراهی کنند و ما هم استفاده کنیم.
باز هم درود
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح صفوة الدین بانوی شروان شاه:
بیت 25
بهرِ آگینِ چار بالشِ اوست هر پری کاین کبوتر افشانده است
آگین : پشم، پنبه، پَر، و امثال آن که درون تشک، بالش، و لحاف را با آنها پر میکنند:
در بیت 24 کبوتر زرین کنایه از آفتاب است. و اشعه ای که از آفتاب ساطع می شود پرهای این کبوتر هستند. در این بیت می گوید این کبوتر یعنی خورشید پرهایش را برای چاربالش ممدوح خاقانی صفوت الدین می افشاند به عبارت ساده تر خورشید به خاطر بانوی ممدوح خاقانی پرتو افشانی می کند.
حسین در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹:
بیت پنجم سیب اشتباهه و سبب درسته
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مرثیهٔ سپهبد کیالواشیر:
در متن پیشنهادی فوق غرائم اشتباه تایپی است و عزایم یعنی افسون و جادو درست است. ضمنا معنی نعل در آتش انداختن را از فرهنگ عمید نقل کردم.
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مرثیهٔ سپهبد کیالواشیر:
⟨ نعل در آتش نهادن:
1. انداختن نعل اسب در آتش؛ عملی که غرائمخوانان و افسونگران انجام میدادند و برای حاضر ساختن کسی که در سفر بود نام او را بر نعل اسب مینوشتند و در آتش میانداختند و افسون میخواندند و معتقد بودند که آن شخص در هرکجا که باشد بیقرار میشود و فوراً حرکت میکند.
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - وله ایضا:
بس کن خاقانیا مطایبه زیرا باطن او درد و ظاهرش همه صاف است
از مفهوم این بیت چنین مستفاد می شود بعض از حروف الفبا مانند کاف را که در ابیات بالا به کار برده مقصودش طنز بوده و کاف اول کلماتی بوده که مستهجن بوده و فقط حرف اول آن را برای اینکه خیلی خالی از نزاکت نباشد در شعرش آورده است. البته در بعضی موارد نیز شماره حروف در ابجد مرادش بوده است و خواسته کمی یا زیادی را بیان کند مثلا گفته جنگشان بر سر میم و کاف است. میم چهل است و کاف در حروف ابجذ بیست است. البته باز باید گفت المعنی فی بطن الشاعر.
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - وله ایضا:
این قصیده بر وزن مفتعلن فاعلاتُ مفتعلن فع یعنی بر وزن منسرح مطوی منحور سروده شده است. اما یعضی مصرع های آن بر وزن مفتعلن فاعلن مفتعلن فع می باشد و فاعلن از مفعولاتُ مکشوف می باشد. مانند این مصرع
هر دو الوفند و از سَر دو اَلِفشان ؛ هردو الوفند و از (مفتعلن فاعلن) سَر دو اَلِفشان (مفتعلن فع)
دکتر امین لو در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - مطلع چهارم:
بیت 13
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم تا جگر آب را سده ببست از تراب
درمصرع دوم "سده" اشکال تایپی دارد و "سد" صحیح است و معنی بیت این است وقتی پادشاه در مقابل رود سدی بست از هیبت و عظمت آن دشمنان زهره ترک شدند. هم چنانکه با طلوع خورشید جگر صبح شکافته می شود.
روفیا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲: