عهد عشق نیکوان بدرود باد
وصل و هجران هر دوان بدرود باد
بر بساط ناز و در میدان کام
صلح و جنگ نیکوان بدرود باد
سبزهای کان بود دام آهوان
بر سر سرو جوان بدرود باد
چون گوزنان هوی از جان برکشم
کان شکار آهوان بدرود باد
نعل در آتش نهادندی مرا
آن نهاد جاودان بدرود باد
صف صف از مرغان نشاندن جفت جفت
همبر طاق ابروان بدرود باد
شاهدان بزم را گیسوی چنگ
بستن اندر گیسوان بدرود باد
گرد ترکستان عارض صف زده
آن سپاه هندوان بدرود باد
پادشاه تازه و تر و جوان
همچو شاخ ارغوان بدرود باد
تا توانی خون گری خاقانیا
کان جوانی و آن توان بدرود باد
ای جمال الدین چو اسپهبد نماند
حصن شنذانوار جوان بدرود باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با لحن حزن و جدایی، به وداع با عشق و لحظات خوش زندگی میپردازد. شاعر با اشاره به وصال و جدایی، زیباییهای ناز و لذتهای زندگی را به تصویر میکشد و به آرامی از آنها خداحافظی میکند. او نمادهایی چون سبزه، گوزن، و جوانی را ذکر میکند و به ناامیدی از دست دادن این زیباییها اشاره دارد. همچنین به جوانی و تواناییهای انسانی به عنوان دو عنصر ارزشمند زندگی اشاره میکند و در نهایت به یاد کسی خاص به نام جمال الدین میپردازد که در آن لحظات از دست رفته باقی میماند. کل شعر حاکی از حسرت و غم ناشی از جدایی و گذشت زمان است.
هوش مصنوعی: با آرزوی خوب برای عشق، خداحافظی میکنم. همچنین، به جدایی و وصال نیز خداحافظی میگویم.
هوش مصنوعی: بر لحاف ناز و در میدان لذت و نبرد، خداحافظی نیکو با دوستان.
هوش مصنوعی: سبزهای که در باغ بر فراز درخت سرو جوان قرار داشت، اکنون با باد وداع میکند و میخواهد برود.
هوش مصنوعی: زمانی که من از این زندگی جدا شوم، به یاد آهوهایی که در صحنه شکار هستند، یاد میکنم و با آنها خداحافظی میکنم.
هوش مصنوعی: مرا در آتش قرار دادند و آن وضعیت بیپایان را برایم رقم زدند، خداحافظی با آن.
هوش مصنوعی: پرندگان به صورت دستهدسته و جفتجفت کنار هم نشستهاند و بر روی طاق ابروان به آرامی farewell میگویند.
هوش مصنوعی: شاهدان در مهمانی، موهایشان را در هم بافته و به زیبایی آراستهاند. خداحافظی با موهای زیبای آنها.
هوش مصنوعی: دور ترکستان، چهره زیبا و دلربای سپاه هندوان را که صف کشیدهاند، به یاد میآورم و برایشان آرزوی وداع میکنم.
هوش مصنوعی: پادشاهی که در حال حاضر جوان و شاداب است، مانند شاخهای از درخت ارغوان، خدانگهدار!
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی گریه کن و ناراحت باش، زیرا جوانی تو در حال گذر است و آن توانایی جوانی نیز آخرین وداعش را میگوید.
هوش مصنوعی: ای جمال الدین، مانند یک فرمانده، دیگر نماندهای که در دژ حصن شنذان قرار بگیری. جوانیات را با خداحافظی بدرود میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.