سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵:
ز رهروان که....----کسی که در عقب رهروان بینا .....-----باشارات رهروان نرسد....------عقاب صیاد که....----درست است
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۴:
درین شور بختی.....------درست است
صدرا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۳۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۱۲:
صائبا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرد.
حقا که هر کس که اشعار صائب را نمیخواند زندگی نکرده است . خدای من چه شعر فوق العاده ای بود
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲:
اگر خواهی که بدستت....----چو دست مهر تو بر ورق دل نوشت خطی-----درست است
Ho nazer در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۸:
سلام
چرا حق مطاب را ادا نمیکنید
نه اینکه امانت دار هستید
چندین بار پیام را ارسال کردم و گویا متوجه نیستید
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰:
کم حلاجی چه زنی......درست است
مهدی قناعت پیشه در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار:
طعنه بر سخن به سخن چو زنم
قیمت و قدر آن ، به این شکنم
چکنم؟ سرشت انسان اینست!
ز ازل سرنخ عاشقان،دین است!
وحدت،عشق عاشقان زمین است
حاصل مرز ونفرت میان ما کینست
آینده ما را دعا،جز لعن ونفرینست؟
محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰:
سلام و خدا قوت خدمت عزیزان و گردانندگان این برگه ی پر بار! سالهاست با برگه شما سر و کار دارم و متاسفانه قادر به شرکت در مباحث سروران نبوده ام. موردی که به کرات دیده ام و قصد اشاره به آن داشته ام اغلاط املایی و عدم تقارن اوزان است. گاه می بینم واژه های عجیبی جایگزین ساده ترین واژه ها شده است که ناشی از بی دقتی در ابیات و ساختار متن است!
مصرع اول اومید غلط است، امید است که باید مشدد خوانده شود.
بیت سوم
شمع بی زحمت پروانه نباشد بنشان بهتر است به نشان رسم شود.
پیش ازین هر نفسم بود خیالی و اکنون
(و اکنون) اگر چه با گذاشتن ویرگول بعد از خیالی (، وَکْنون) درست است، اما فکر می کنم اصل مصرع (خیالیُ کنون) درست باشد.
چیست تدبیر که در (جنگل) باز...
کاملا غلط است
(چَنگُل) باز درست است. یعنی چنگال باز شکاری
بیت هفتم مصرع دوم پیش جای بیش... الخ
امید که بی ادبی حقیر را به بزرگواری عفو فرماید.
مصطفی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵:
در موسم گل باده گلرنگ بخور***با ناله نای و نغمه و چنگ بخور.من می خورم و عیش کنم با دل شاد***گر تو نخوری من چه کنم سنگ بخور
مهدی قناعت پیشه در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۲۷ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار:
سخن در نفس خویشتن بد نیست
پیش اهل سخن، سخن رد نیست
ناله ام از کثرت سخنران است
سخنم درد ازدیاد امکان است
تاکنون سخنرانان سخندان جندان
نموده اند کسب فضایل ز مخاطبان
همه را دل ز همت عالی
از قناعت پر، از طمع خالی
به کز ایشان بجز فسانه نماند
جز سخن هیچ در میانه نماند
لفظ سخن گر چه مختصرست
شامل صد هزار شین و شرست
نیست یک خلق و سیرت مذموم
که نگردد از آن سخن مفهوم
سحن گفتن ارچه دلپذیرم نیست
طرفه حالیست زان گزیرم نیست
میکنم عیب سخن و، میگویم!
میزنم طعن مشک و، میبویم!
طعنه بر سخن زنم به سخن
.... تقلب تو امتحان،از رو دست مولانا! ،امتحان کن!
....
سیاوش در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:
با عرض سلام خدمت همه نو اندیشان بزرگوار در عرصه ادبیات این رباعی آن قصر که جمشید در او جام گرفت به نسخ قدیمی همچون کتاب ترانه ها خیام نوشته مرحوم صادق هدایت مضمون شعر در کل درباره بهرام شاه می باشد بدین شکل
آن قصرکه بهرام دراو جام گرفت
آهور بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
ببینید که جناسی که در این چارانه موجود هست به این شکل است
بهرام--- جام ---ارام
و یا دیگر مصراع ها چقد زیباست . چون در بیت بعد بهرام نام برده است و بهرام مصراع اول در بیت بالا کاملا منطقی است
محمد۷۵ در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹:
آخرم ترسم از آن است ک من
بزنم دست ب کشتار خودم استادم!
ساهمان در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۹ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » خیام فیلسوف:
نویسنده متن ذکر نموده اند که فلسفه خیام لذت آنی و لحظه ای است که بطور حتم دیدگاهی اشتباه است اگر فلسفه حضرت خیام چنین بود ایشان به چنین جایگاه والایی نمی رسید چراکه کسانی که بدنبال میگساری عیش و نوش و دیگر لذایذ زودگذر هستند جایگاهی نمی یاند و نام آنها گم میشود و این هم امکان ندارد که خیام بزرگ خودش به دنبال علم و حکمت بپردازد و دیگری را به عیش و نوش!
باید عارف بود تا ایشان را شناخت تا فهیمید
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بارتن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
سینا صدری در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۴۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۷:
سالی از بلخ ِِ بامیانم....
مرحوم خسرو شکیبایی هم متأسفانه درست قرائت نفرمودند.
کاظم ایاصوفی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۱۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:
بیت دوم مصراع اول باید حبش درست باشد نه جبش ولی اطمینان ندارم
رضا س در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:
آناهیتا مفهوم ننوشتید ولی حافظ تازی گرا نبود. بارها از اسطورههای ایرانی یاد کرده و از مهر و پیرمغان میگه:
تازیان را غم احوال گرانباران نییت/ پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
پارسایان هم که میدونید به زرتشتیان گفته میشه. از این نمونهها زیاده در شعر حافظ. بحث فردوسی و حافظ راه نندازید که هر دو به یک اندازه به فرهنگ ایران و زبان فارسی خدمت کردهاند.
سنا در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۵:
آخه اینجا یه سری از افراد اهل شعر بودن و خوبم شعرارو شرح میدادن الان بعد گذشت دو روز دیدم کسی جواب نمیده برام عجیب بود.
شاید راست میگین.
سلام در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۵ - عذر گفتن دلقک با سید اجل کی چرا فاحشه را نکاح کرد:
به نظر می آید اشتباه ودرست است.
مو ضوع متناسب با بیت آخر در انتهای حکایت قبلی است. که تدبیر آدمی یا همان عقل دور اندیش، همیشه درست از آب در نمی آید. دلقک می گوید نه زن مستور را نکاح کردم و هر کدام عاقبت نا مستور از آب در آمدند پس این بار زن بد گرفتم تا ببینم عاقبت چه می شود . این را در جواب سید می گوید که از اقدامش تعجب می کند و می گوید اگر با من مشورت می کردی از بدکاره بودن این زن که گرفتی خبرت می کردم . اوهم می گوید خودم می دانستم عمدا گرفتم . نه تا رو با عقل به اصطلاح دوراندیش گرفتم اون جور شد حالا از این به بعد جنون را پیشه می گیرم.
موافق آیه
عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است; و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است. و خدا می داند، و شما نمی دانید.
مهدی قناعت پیشه در ۵ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۳۹ - در بیان آنکه در کلام سابق مذکور شد منافی اثبات اختیار آدمی نیست و در تحقیق معنی اختیار و جبر:
چه زیبا درک خدارا ساده نموده برای انسانها
هر چه خیرست،خالق سبباش
اختیاری نهد خرد لقباش
وگرآید بی خرد، همان افکار
اضطراری توست، بی اجبار
هست بی اختیار زقدرت دور
فاعل آن ولی بر آن مجبور
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۰۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸: