soureh در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
آدم یه چیزایی میخونه میمونه! ظاهرا بعضیا کاملا راجب یه شخصیت و تمام اشعار اطلاعی ندارن، فقط یه بیتی یه جایی خونده بعد میگه حافظ زردشتی بود اهل اسلام نبود!
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹:
در مصطبه ها لعل می،رطل گران شد----درست است ---می را به لعل تشبیه کرده و رطل گران هم که صفت مئی است که سخت گیرنده است. بهر حال می و رطل بستگی درست ومنطقی با هم دارندولی لعل و گران معنا را منحرف میکند
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
بله صداع----یعنی درد سر ----درست است و با معنا هماهنگ است
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:
درود بر علی آقا----از نظر معنا تمام بیتها با هم هماهنگ هستند.لطفا اگر اشکالی هست با ذکر مثال بفرمائید---با عرض ادب و معذرت
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
دلی دارم سیه بر رخ........-----درست است
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶:
کمتر ینش( ی ن-ش) بنده امبر......-----درست است
احسان در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
سلام و عرض ادب خدمت همه ی عزیزان
چه خوب اهل مطالعه هستید و با علاقه و دلسوزی ، نظریات خود را مرقوم می فرمائید.
اما
راستش در بین برخی از کامنت ها ، نکته ای هست که فکر کنم از عشق و عرفان ، بسیار بدور هست .
و آن اینکه
عزیزانم ، اساتید گرامی ، دوستان جوان ترم ،
کاش کمی مهربان تر نظرات موافق و مخالفمان را طرح کنیم .
تعصب ؟ حس برتری و داناتر بودن و باسوادتر بودن ؟ قضاوت ؟
شاید من به اندازه ی شما عزیزان ، مطالعه نداشته باشم ، ولی بدون شک هیچکدام از این نکات منفی فوق الذکر ، جزء خصائل اخلاقی یک عارف نمیتوانند باشند .
مهر و لطف و محبتی که شما خطاب به نگارنده ی سطور قبلی هدیه و ابراز کنید ، به مراتب زیباتر و ارزشمندتر و عارفانه تر از آنست که شما کل اشعار عرفا و تفاسیرشان را در سینه انبار کرده باشید .
امیدوارم کسی را با کلامم نرنجانده باشم .
خلاصه که
عاشق باشیم و رها و شاهد
برای همگی آرزوی مسیری غرق در عشق و نور و برکت دارم .
در پناه خدای مهربان
علی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
در بیت نهم در نسخه غنی قزوینی بجای عجوز، از عجوزه استفاده شده است:
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است
حامد مح در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:
یادمون باشه که عشق هدف نیست
عشق چیزی نیست که باید تلاش کرد تا بهش رسید
امثال مولانا و ... گوشه ای از شهر عشق را مشاهده کردند
عشق فقط یک مرکب هست برای رسیدن به هدف بالاتر... عشق وسیله است نه هدف. و البته هدف وسیله را توجیه نمیکنذ. موید باشید
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
لاشه ناتوان از انست که بار من برد---درست است
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:
مئی میار که درد سر و خمار آرد----از آن می آر که هوش آرد و خمار برد-----درست است
ساسان در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۷:
مصرع دوم با باید پا شود
بابک در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۶:
زلف و گیس پیچان یا جعد ، رسنیست که بازی کنان صنم ، دل همه را شکار میکند . زلف پیچان ، رسن عشقست .
از رسن زلف تو ، خلق بجان آمدند بهر رسن بازیش، لولیکان آمدند
در دل هر لولئی ، عشق چو استاره ای رقص کنان گرد ماه ، نورفشان آمدند
لولیکان ِ قنق ، در کف ، گوشه تتق وز تتق آن عروس ، شاه جهان آمدند
( قنق = همان سبک شده قوناق و قوناس است، که به معنای مهمان است، ولی در اصل مقارنه هلال ماه و پروین است )
بابک در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰۲:
خدا، ریسمان و رشته ایست که به گرد من میپیچد و کلافه دور تن من میشود . « باد ریسه »، به معنای « رشتن و پیچیدن و تابیدن » است ، چون باد، در اینجا به معنای پیچیدن و تاب دادن است . از این رو به چشم صنم ، که ماه در شب و خورشید در روز باشد ، بادریسه میگفتند .
مهدی در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
اونجایی که دیگه کلمات قادر به بیان معانی نیستن
این ساز استاد ذوالفنون هست که لغات تهی شده رو
با زبردستی و استادی تمام به نت تبدیل میکنه.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
محمدامین در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ خلیلالله خلیلی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:
قدامة
لغتنامه دهخدا
قدامة. [ ق َ م َ ] (ع مص ) دیرینه گشتن . (منتهی الارب )(آنندراج ) || (اِمص ) کهنگی . (آنندراج ).
لیلی پالیز در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:
وزن بیت اول مصراع اولش چطور میشه؟رکن دومش؟
بیخرد در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
سلام و عرض ادب
انسان در مستی (انگور) منیت و رنجهاش رو فراموش می کنه
این خاصیت مستی (انگور)هست . اگر کسی بخواهد بشارتی
به انسان بدهد از این تمثیل استفاده می کند یعنی بیخودی و رهایی از
رنج همانگونه که خود قران بشارت به جویهای شراب و حوریان بهشتی
را می دهد یعنی رهایی . و همه بزرگان ما نیز از این تمثیل ها فراوان
استفاده کرده اند زیرا این خاصیت (بیخودی و رهایی از رنج ) در مستی
(انگور)بیشترین نمود را دارد که اگر موز همچین خاصیتی داشت
شاید بجای شراب از موز در اشعار استفاده می شد و عده ای بر ان
بودند که بگویند منظور موز عرفانی بوده .ختم کلام هر چیزی که لحظه ای
انسان را از منیت و رنج حاصل از ان برهاند حقیقت مطلق است حال چه شراب (انگور ) چه خواندن قران کریم
شهرام در ۵ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱ - سر آغاز:
سلام.آقای صحافیان با تشکر از توضیحات حضرتعالی.توقع داشتم اصل مطلب رو میفرمودید و اونهم کلمه ضیا هست.در این ابیات مولوی گفته که بدین جهت من حسام الدین رو ضیا مینامم که روشنی همت و دعاها و شکر و .. حسام باعث رنگ مثنوی شده نه چیز دیگه.همونطور که اسمش حسام الدین هست ولی جانش ضیالحق هست و تفاوت درینه ک اوندو توصیفند ولی ضیا ذاته. این ضیا بمعنی نور ذاتی هست همانگونه ک قرآن خورشید رو ضیا و ماه رو نور گفته ک تفاوتش در اینه ک نور خورشید از خودشه و نور ماه اکتسابی و انعکاس نور خورشیده..و بقیه جملات در توضیح همینند و مثالهای بیشتر.مثل رود نیل یا یا خود مثنوی ..ک هر کس انعکاس خویش رو در جهان مینگره و بدین جهت روشنی روز در بازار برای دزدان ناپسند و برای کاسبان و تاجران رحمت هست...
سید محسن در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰: