گنجور

حاشیه‌ها

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۹:

فروغیا بر گو دعای دولت......-----احتمالا درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۱ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:

کز دم تیغ تو شهری به امان بر خیزد----
درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۹ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:

تا دم از محکمی عهد وفاداران زد----درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۶ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

شاه جوانمردان علی ، هم در خفی ،هم در جلی-----درست است

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:

همه جمعیت عشاق پریشان.....---
با جهان آنچه قروغ مه تابان میکرد-----درست است

مرتضی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰۷:

سه نقطه ی عزیز درود،
این غزل غزل شماره ی 2107 هست
یعنی اگه آدم شروع کنه هر روز یک غزل از مولانای جان بخوانه که کامل مفهوم رو دریافت کنه 2100 روز طول میکشه به این غزل زیبا برسه
چاوشی فقط ما رو پرت میکنه به این غزل وگرنه کسی که دنبال ادبیات باشه دنبالش میره
منم گهگاهی میخوانم ولی وقتی چنین موسیقی موجود باشد بیشتر ترغیب میشوم برای خواندن

محمد الماسی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۵:

عزیزان قطعه« داد از این دل »با هنرنمایی عزیزان تربت جامی و صدای عبدالبصیر احمدی که این دو بیتی را خوانده اند بسیار شنیدنی است از دست ندهید.

محمدحسن خانی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

ز دستم بر نمی خیزد که یک دم بی تو بنشینم
به جز رویت نمی خواهم که روی دیگری بینم

علی خراشادی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:

این شعر را آقای ناظری نیز در قالب تصنیف اجرا کرده اند که متاسفانه در آلبوم خاصی مشاهده نکردم. در کنسرتی به همراه حافظ ناظری بخشهایی از این شعر اجرا شده است. کافی است در یوتیوب سرچ نمایید. باتشکر

شیلان در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

هر کسی هر چه به ذهنش میرسه نظر میده حافظ عارف بوده و تمام شعر میناله از نگرفتن آگاهی و اشتیاقش از حرکت من الظلمات الی النور
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزوذ
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت
طبق قانون اوج و حضیض عارف دچار حضیض هست و آگاهی در فاز منفی نازل نمیشه پس عاشق از دوری معشوق ناله میکنه و تمنای وصل داره
عشقت رسد به فریاد
قرائت قرآن عارف رو به فاز مثبت میبره و اتصال ایجاد میشه و میشه فریاد رس.
با صدای بلند حقایق آسمانی رو حافظ فریاد میزنه ما داریم کاملا زمینی تفسیر میکنیم همه ی مسائل رو یا با دین می سنجیم یا با علم. ارتقاء دید لازمه ی درک مطالب عرفانی شبیه غزلیات حافظ و سعدی هست یا حق

عین. ح در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰:

به نظر می‌رسد در بیت ماقبل آخر باید جای «جهد» و «جد» عوض شود:
وامی است بزرگ شکر او بر تو
بگزار به جد و جهد وامش را

در حدِّ اشارات در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۴ دربارهٔ عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱:

گردنی هر جا درآرد در کمند
تا نگوید کس اسیرانش کم‌اند
عمان
هر خم از جعد پریشان تو زندان دلی است
تا نگویی که اسیران کمند تو کم‌اند
سعدی

رضاساقی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲:

خـیـــال نــقــش تـــو در کــارگـــاه دیــده کـشـیـدم
به صورت تــو نگـاری ندیــدم ونشنیدم
"خیـال" : تـصـوّر ، تجسّم و نقاشی. "نقش" معانی مختلفی دارد که پیشتر چند بار تـوضیح داده شده در اینجا به معنای شمایل و صورت آمده است .
"کارگاه" : نگارستان و کارگاه نقاشی ، چهارچوب بـوم ، چهارچوب قالی و گلیم و پارچه بافی ، کارخانه و... را کارگاه می‌گویند.
کارگاه دیده: چشم به کارگاهی تشبیه شده است.
معنی بیت : تصویرروی تو وشمایل تـو را در کارگاه چشمم نقّاشی کردم ، مثال روی تو وجاذبه های زیبایی تـو راتاکنون در هیچ صورتی نـدیـده و نشنیده‌ام.توبی مانندهستی.
به پیش آینه ی دل هرآنچه می دارم
به جزخیال جمالت نمی نمایدباز
اگرچه در طلبت هــم‌عنـان بـاد شــمالـم
به گـَرد سـرو خرامان قامتـت نرسیدم
عنان یعنی لجام وافسار.هم عنان همراه و هم رکاب ، وقتی دو سـوارکار سـر اسبشان موازی یکدیگر باشد و هر دو با یک سرعت ودریک راه بتازنـد آنان را هم‌عنان می‌گویند.
"بادشـمال" بادِ شـمال و نسیمِ شـمال ، بادیست که از سمت شمال می آید،به بادصبا نیز معروف است بادصبانیزدر نظرگاه حافظ عاشق ودلباخته ی معشوق است.حافظ با اوهمراه وهم عنان شده تابه منزلگاه معشوق راه پیداکند. امّا ازبداقبالی توفیقی کسب نمی کند.
"خرامان" : با ناز و غرور راه رفتن. سرو استعاره ازقامت یار است.
"به گـَرد کسی یاچیزی نرسیدن: به پای او نرسیدن
معنی بیت : اگر چه همچون باد شمال در طلب تـو درسعی وتلاش هستم. ولی من به گَردِراه توهم نمی‌رسم. توبااینکه خرامان خرامان راه می روی لیکن من ازبداقبالی به پای تونمی رسم وازاین تلاش هیچ حاصلی ندارم.
من وبادصبامسکین دوسرگردان بی حاصل
من ازافسون چشمت مست وازبوی گیسویت
امـیـد در شـب زلفت بــه روز عمر نبستـم
طـمـع بـه دور دهـانـت ز کـام دل بـبـُریـدم
"شب زلف" :زلف را از دو جهت به شب تشبیه می‌کند : سیاه بودن و دراز بـودن. واینکه صبح درقفای شب است یعنی بصورت پنهانی، سپیدی رخساردوست به صبحی تشبیه شده که درقفای شب زلف نهان است.
"دور" ایهام دارد : 1- گِرداگِرد لب . 2- دوران و عهد سلطه‌ی لب .
معنی بیت : زلف سیاه و بلندتوهمچون شب عاشقان تمامی ندارد من هیچ امیدی به رسیدن به صبح ودیداررخسارتوندارم دراین ظلمت شب زلف تو به روشنایی روزعمرخویش(وصال) دل خوش نکرده ام نا امیدهستم. از بـوسیدن دور دهانت(لب) مایوس شده وامیدخودراکاملن ازدست داده ام.
طمع درآن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس ازپی شکرنرود؟
به شوق چشمه‌ی نوشـت چه قطره‌ها که فشاندم
ز لـَعـل بـاده فـروشـت چـه عـشـوه هــا که خـریـدم
چشمه ی نوش یعنی چشمه ی شهد و عسل ، گوارا و شیرین،استعاره ازدهان ولب معشوق و"قطره"نیز استعاره از اشک چشم است.
"لـَعـل" استعاره از لـب و"باده فروش" یعنی مستی بخش . "عشـوه" در اینجا به معنی نـاز و فریـب آمده است .
معنی بیت : در اشتیاق بـوسیدن دهان شیرین وهمچون عسل تـو بسیاراشک ریختم وچقدرناز لب های مستی بخشت را کشیدم عشوه هایت رابه جان خریدم، لیکن هیچ حاصلی به دست نیاوردم.
به یادلَعل لب وچشم مست میگونت
زجام غم می لعلی که می خورم خون است
ز غـمــزه بــر دل ریــشـــم چـه تـیـرها که گـشـادی
ز غـصـّه بـر سـر کـویـت چـه بـار ها کـه کـشـیـدم
غمـزه" و عشوه‌ هردو حرکات دلربایانه‌ی چشم و ابـرو ولب است و تـیـر ، همان نـاوک مژگان دلبر است که به سوی دلداده پرتاب می گردد.
"ریـش": مجروح
معنی بیت : چقدربرای من غمزه وعشوه فروختی وچه تیرهایی که بر دل زخمیِ عاشقم زدی و زخمی‌تـر و عاشق‌ترش کردی و من در کوی تـو چه مصیبت ها ورنج های بسیاری ازدوری تو تحمّل کردم.
کُشته ی غمزه ی خودرابه زیارت دریاب
زانکه بیچاره همان دل نگران است که بود
ز کـوی یـار بـیــار ای نـسـیـم صـبــح غـبـــاری
کــه بــوی خـــون دل ریـــش از آن تـُــراب شـنـیـدم
"نسیم صبح" همان باد صباست که از کـوی معشوق می‌آیـدوبه عاشق پیام می رساند .
"تـُراب"‌‌: خاک ، خاک کوی معشوق . منظور از "دل ریش" هم دل خود حافظ است.
معنی بیت : ای باد صبا غباری از کوی یـار بـرایم بـیـاور که بوی خونِ دل عاشق ومجروح خویش را از آن خاک شنیدم. دلم درآن خاک زخمی شده، غباری ازآن کوی به من بیارکه هم دردم ازآن خاک است وهم درمانم.
کحل الجواهری به من آرای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شدرهگذاردوست
گناه چـشـم سـیـاه تـو بـود و گــردن دلـخـواه
کــه مـن چــو آهـــوی وحـشی ز آدمـی بـرمـیــدم
اگرچه زیباییهای آهودرمصرع دوم به معشوق نسبت داده نشده لیکن یک "تشبیه پنهان در این بیت رخ داده است . چشم و گـردن معشوق پنهانی وبصورت غیرمستقیم به چشم و گـردن آهو تشبیه شده است.
ضمن آنکه شاعر ازآدمی بریده(به دلیل کیفیت چشمان سیاه وگردن دلکش معشوق) وبه صحراپناه برده تاشایدبادیدن چشم و گردن زیبای آهوان، به یاد چشم و گـردن معشوق باشد ودردخود راتسکین بخشد.
معنی بیت : به خاطر چشم سیاه و گـردن دلپـسنـدودلکش تـو بـود که من ازآدمیان بریدم و همچون آهـوی وحشی سر به کوه و بیابان گذاشتم وگرنه من هرگزسربه بیابان نمی نهادم.
صبا به لطف بگو آن غزال رعنارا
که سربه کوه وبیابان توداده ای مارا
چو غنـچـه بـر سـرم از کـوی او گـذشـت نـسیـمی
کــه پـرده بــر دل خــونـیـن بـه بـوی او بـدریــدم
سحرگاهان که نسیم به گلستان می وزد پیراهن تودرتوی غنچه هارابه سرانگشت لطافت می گشاید وگل راآشکارمی‌کند یعنی غنچه را به کمال می‌رسانددراینجا نیزشاعربه مددنبوغ خویش خود راهمچون غنچه ای تصوّر کرده که به لطف نسیم کوی معشوق پیراهنش چاک خورده وگل سرخ (دل خونین وعاشق) آشکارگشته است.
"بو" ایهام دارد: 1- رایحه ،عطر 2- امید و آرزو
معنی بیت : من همانند غنچه ای پیچیده درلابلای پیرهن فروبسته مانده بودم( به کمال نـرسیـده بـودم) نسیمی از کوی معشوق بـرخاست چونان که نسیم سحری گره پیرهن غنچه بگشاید گره از ازکارفروبسته ی من بگشود و من به شـوق اوبیدارشدم(یابه عطروبوی معشوق) شـکـوفتم(عاشق شدم وچون گل سرخی به کمال رسیدم ).
زکارما ودل غنچه صدگره بگشود
نسیم گل چو دل اندرهوای توبست
به خاک پـای تـو سـوگـنـد ونـور دیـده‌ی حـافــظ
کــه بـی رُخ تـو فـروغ از چـراغ دیـده نـدیـــدم
معنی بیت: به خاک پای تـوکه نورچشم من است سـوگـنـد می‌خورم که درغیاب تووبی چهره‌ی نـورانی ِتـو، چشمان من همچون چراغیست که نور وروشنایی نـدارد.
ای خرّم ازفروغ رخت لاله زارعمر
بازآکه ریخت بی گل رویت بهارعمر

مژده در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:

در پاسخ به مانا،
ایهام تناسب بین شیرین و فرهاد؛ ایهام تضاد بین شیرین و نمک، فرهاد استعاره از شاعر (عاشق)، تلمیح،

فرزاد یزدان پرست در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۹:

شهر کوبنان بگذر

احمدآرام نژاد در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد دوم » خاک شیراز:

بادرود
با نظر جناب بهرامیان موافقم به دلیل اینکه درج قافیه گوهر وزن مصراع را بهم ریخته است

... در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:

دلم باز برات تنگ شده اومدم شعر ای وحشی رو بخونم جرات نکردم ...
آخه به خودم گفتم دیگه واست گریه نمی کنم ...

مهدی بابایی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

معنی بیت اخر چیه؟؟؟؟

یاسین مشایخی در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۶:

با این بیت جناب رودکی میشه گفت: قدمت نام‌های آلت تناسلی، به بیش از هزار سال می‌رسه! اینکه چرا این کلمات کاف‌دار، دست نخورده موندن هم محل تامله.

سید محسن در ‫۵ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:

درود بر آقا پدرام---هر شعر از جنبه های مختلفی در نظر گرفته میشود و معنی میشود
اول قصد و نیت شاعر----که ما به آن دسترسی نداریم
دوم-معنی کلماتی که در شعر وجود دارد و ارتباط آنها با یکدیگر
سوم--معنی پنهان شعر که میتوان از فحوای کلام شاعر و سابقه لغات و ترکیبات و تاریخ ادبیات و نوع ترکیب لغات و گزینه ها به آن دست یافت--البته ممکن است یک ترکیب به دو واقعه معروف مرتبط باشد که باز هم میشود هر طرف را بگیریم مدعی بگوید نه منظور آنطرف بوده
چهارم نظر شخصی خواننده شعر که با توجه به ذخیره ئعلمی و ادبی او میتواند هزاران گزینه را در اختیار ما بگذارد
پنجم نظر شخصی جنابعالی که اینهم در مرور اشعار میتواند هر لحظه بشکلی در آید و بطرف تکامل برود
من از حریف طلبی شما در زمینه شعر بسیار لذت بردم و انرژی شما در اینباره را می ستایم...
حالا شما اجازه بفرمائید هر شخص خودش از اشعار حافظ استفاده کند
و مطلب زیبای دیگری که عنوان فرمودید اعتقادات حافظ است که من با نظر شما موافق نیستم و کلا اعتقادات را در مسائل دخیل نمی دانم
موفق باشید

۱
۲۱۸۶
۲۱۸۷
۲۱۸۸
۲۱۸۹
۲۱۹۰
۵۵۱۲