ر.غ در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۱ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۶:
من گر تو به بلخ شهریاری
در خانهٔ خویش شهریارم - ناصر خسرو
مهدی در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۴ دربارهٔ ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - در مدح سلطان ابراهیم یا سیف الدوله محمود بن ابراهیم:
«ژالهرانان»
دکتر میلاد عظیمی در یادداشتی در دهلیز تلگرام خود درباره اصطلاحی در آداب و رسوم مردم هند اشاره کرده اند:
مصراع دوم بیت یازدهم در هر دو چاپ دیوان ابوالفرج چنین است: «ژاله را نان ز کشتها به فسون». دکتر دامغانی دربارۀ این بیت نوشتهاند:«مجموعا یعنی ژالهای که بر دشمنان میبارد آنچنان ژالهای نیست که تبدیل به "نان" گردد کنایه از اینکه موجب برکت و سعادت باشد بلکه ژالهای است که موجب ادبار و بیچارگی میگردد» (۲).
اول بگویم که ژاله در این ابیات یعنی تگرگ. شاعر ادعا کرده که با به تخت نشستن ممدوح، بلا ابر خواهد شد و چنان تگرگی از ابر بلا خواهد بارید که پشت کفر و کفار را میشکند. منظور از کافران هندیان هستند. به تصریح شاعر ، ممدوح، به هندوستان لشکر میکشد.
در بیت دوم هم اصلا سخن از «نان» نیست. سخن از «ژالهرانان» است که تعبیر غریب و ناشناختهای است. در حدود جستجوهای ناچیزم این تعبیر را ندیدهام. در لغتنامۀ دهخدا و برخی فرهنگهایی که مراجعه کردهام نیامده است. در ذیل فرهنگهای فارسی استاد رواقی هم نیست.
مفاد بیت این است: این ژاله که از میغ بلا خواهد بارید از آن دست تگرگهایی نیست که «ژالهرانان» با افسون و جادو از کشتزارها میگردانند و دور میکنند و درنتیجه مانع صدمه رسیدن به باغ و مزرعه میشوند.خب این یعنی چه؟ «ژالهرانان» کیستند؟ بیت به چه نکتهای اشاره دارد؟
میدانیم که ابوالفرج رونی مدتی در هند زیست و محتملاً با آداب و رسوم مردم هند آشنا بود. از سوی دیگر ابوریحان بیرونی فرموده که مردم هند اصولاً به افسون و عزیمت ایمان و تمایل فراوان داشتند (۳). موضوع این بیت نیز به افسون و نیرنگ هندیان برمیگردد.
گردیزی - مورخ قرن پنجم که در تاریخ نفیسش مطالب ارزشمندی دربارۀ «معارف هندوان» دارد – نوشته که یکی از انواع و اقسام افسونها و طلسمات برهمنان و افسونگران هندی مربوط به ژاله/ تگرگ بوده است:« از خوانشهای ایشان که بس عجب است یکی بستن ژاله است و "راندن" آن از جایی به جایی و بذین سبب دیهها و جایها مقاطعه ستانند و از ژاله نگاه دارند و سالبهسال مقاطعۀ خویش بستانند و اگر کسی امتناع کند، ژاله را بر زمین او رانند»(۴). این را هم بنویسم که در جهاننامه (تألیف۶۰۵ ) نیز آمده که براهمۀ هندوستان «همی دعوی کنند که افسونها کنیم و بدان مقصودها برآریم چون... بستن باران و تگرگ بر ناحیتی یا دیهی» (۵).
میبینیم که اصلا «ژالهرانی» و تگرگ را از جایی به جایی راندن انگار یک شغل شده بود و مناسبات اقتصادی خاصی داشته است!! مردم از آسیبی که تگرگ به زالوزندگیشان میزد ،وحشت داشتند و رندان از ترس و تشویش مردم استفاده میکردند و مقاطعه و پول معیّن میستاندند و تعهد میدادند که تگرگ بر باغ و مزرعۀ مشتری نبارد. اگر هم کسی این پول را نمیداد برهمنان فسون میخواندند و ابر ژالهبار را به زمین او میراندند تا بر باغ او ببارد!
بارید به باغ او تگرگی
از گلبن او نماند برگی
پانوشت:
۱. دیوان ابوالفرج رونی به تصحیح دکتر محمود مهدوی دامغانی، ص ۱۲۶؛ نیز چاپ چایکین،ص۱۰۴ با قدری اختلاف.
۲. دیوان ابوالفرج رونی،ص۳۹۱.
۳. تحقیق ماللهند، ترجمۀ صدوقی سها، ج۱، ص۱۵۱.
۴. زینالاخبار، تصحیح رضازاده ملک،صص۴۱۰-۴۱۱؛ تصحیح حبیبی، دنیای کتاب، ص۶۱۵.
۵. تصحیح ریاحی، ص۱۱۳.
جلال ارغوانی در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
تا که نسبت می دهند بر روی دلبر باغ گل
کس نمی یابد چو سعدی بلبل خوش گوی را
جلال ارغوانی در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
قصه سعدی همه عالم گرفت
چون که شده بادل وجان آشنا
سعمن در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳:
یا
مفعول مفاعلن مفاعیل فعل
مستفعل فاعلات مستفعل فع
مفعولن فاعلات مفعولن فع
حبیب شاکر در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
باسلام خدمت دوستان.تضمین طنز گونه این غزل استاد غزل
«صلاح کار کجا و من خراب کجا»
«ببین تفاوت کار از کجاست تا به کجا»
اگرچه حاصل سوزش بود کباب اما
چلوکباب کجا ؟سینه کباب گجا ؟
نشان پاکی ولطف و صفاست آب ،ولی
شنا در آب کجا ؟دیده پر آب کجا ؟
به زیر سقف روند حین باد و بارش و برف
ولیک کاخ کجا؟ کلبه خراب کجا ؟
همیشه غرق شدن در نتیجه یکسان نیست
غریق خواب کجا؟ غرق منجلاب کجا ؟
سکوت اگر شکند فرق میکند با چه
به ناز یار کجا؟ جیغ آنجناب کجا ؟
چو آدمی به بیان اشرف خلایق گشت
کلام ناب کجا ؟حرف بی حساب کجا ؟
مگر نه هست جهان جمله برحساب و کتاب
تو را کتاب کجا و مرا حساب کجا ؟
مگر نه قسمت ما از ازل شده معلوم
بسان اسب دگر این همه شتاب کجا ؟
سپاس از همه عزیزان
میوند ر. خویشکی در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۵ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲۶:
این شعر در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» سروده شده است.
میوند ر. خویشکی در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۲ دربارهٔ اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶:
با درود. این شعر در وزن «فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن» سروده شده است.
همیرضا در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۹ دربارهٔ ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۹:
یادداشت جناب رسته جمعآورندهٔ کتاب برای گنجور:
این غزل در کتاب قطعهٔ ۲۵ بود، اینک به بخش غزلیات منتقل شد.
مهدی پور در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۴۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶:
بعد از اجرای استاد شجریان و استاد مشکاتیان، زیبا ترین اجرا مربوط به آلبوم فصل باران به خوانندگی استاد قربانیه
سپیدآر در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
بسیار زیبا و پند آموز
علی صابر نیک واقف در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:
سلام در جواب دوست عزیز
حیدر شمسعلی
در غزل های عاشقانه ،جز خود شاعر نمیتواند بگوید که غزل صرفا و مطلقا در وصف کیست ،شاید اشاراتی در غزل خواننده را به سمت سویی ببرد اما شاید در حد احتمال و گمان باشد.
لکن در غزل های عاشقانه
گاها الله، پیامبرصلی الله علیه و اله والسلم، اهل بیت علیهم السلام،استاد، و انکه شاعر سودا و تمنای او را دارد میتوان خطاب شاعر قرار بگیرد.
سروش در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۰۱ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:
گفتم که به هجر از دل شوق تو شود زایل
فی الهجر مضی عمری والشوق کما کانا
فوق العاده...
کوروش در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۸ - منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین:
گفت پیغامبر که وقت امتحان
آمد اکنون تا گمارد گردد عیان
گمارد باید تبدیل به گمان شود
لطفا اصلاح کنید
کوروش در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۶:۵۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۸ - منازعت امیران عرب با مصطفی علیهالسلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیهالسلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین:
در زمان ابری برآمد ز امر مر
سیل آمد گشت آن اطراف پر
مر یعنی چه
فرهود در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۳۲ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب ششم » داستانِ طبّاخِ نادان:
نظارگیان: حضار، حاضران.
توابِل: جمع تابل. مصالح و مواد اولیه پخت غذا. در بعضی لغتنامهها منحصرا به معنی ادویهجات آمدهاست.
بپرداخت: آماده کرد، (در اینجا یعنی پخت)
راستاراست: برابر، به مقدار مساوی.
سیَر: جمع سیرت.
فرهود در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۵:۱۵ دربارهٔ سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب ششم » داستانِ خنیاگر با داماد:
کریمه: زن صاحب کرامت.
عَرس: ماندن در شادی (جشن و سرور)
ولیمه: طعام عروسی.
... دعد در فراقِ رباب ...: دعد و رباب نام دو شخص عاشق و معشوق است.
نقرات: اصطلاحی است در موسیقی؛ نغمات مرکبند از نقرات و ایقاعات (از رسائل اخوان الصفا). اما در اینجا گویا به معنی جمع نَقره باشد به معنی بشکنزدن از شادی.
... در ثوانی و ثوالثِ حرکات با مثالث و مثانیِ او : از اصطلاحات علم موسیقی هستند.
پردهشناس: موسیقیدان.
مُضیف: صاحب مهمانی، میزبان، مهماندار.
مفوّض: واگذار.
Svz KzG در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷:
این بود عزیزم؟
این بود آنچه که باید؟
نه ... :)
سهراب شکیبا در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۰۶ دربارهٔ نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۹۷:
جبلی نام مستعار یا در واقع تخلص یکی از دشمنان تصوف است . قم در واقع فعل امر در زبان عربی از ثلاثی مجرد قوم یا همان فعل قام یقوم می باشد که به معنی برخیز و در کنایه می تواند به معنای برخیز و برو پی کارت استفاده شده باشد . هی جزو حرف ندا در زبان پارسی است. مانند وقتی به کسی هوی با تو هستم! البته در زبان انگلیسی هم این حرف ندا را داریم. مثلا گفته می شود !!hey you
ر.غ در ۶ ماه قبل، جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۷: