بشیر رحیمی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۳۲:
مصراع آخر، اشکالی دارد. کلمهی "تعجبیم" در وزن نمیگنجد. به اصل مراجعه شود. احتمالا "تعجبم" باشد که در این صورت، مشکل وزنی رفع میشود.
از حضرتِ تو تعجبم دایم بس
بشیر رحیمی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۸ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۲:
روز و ست بههم چسپیدهاند. لطفا با فاصلهی مجازی، جدا کنید.
چون شش روزهست...
بشیر رحیمی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۱ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۲:
در مورد مصارع دوم، باید به اصل دیوان مراجعه شود.
مصراع آخر، ممکن است این طوری باشد:
دستش گیرد چو تو شفاعت خواهی. این طوری با یکی از اوزان رباعی، مطابقت میکند.
یا:
دستش گیرد، تو چون شفاعت خواهی.
بهتر است به اصل مراجعه شود.
بشیر رحیمی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۸:
کلمهی "پیغامبر" وزن را به هم میزند. به احتمال قوی، باید پیغمبر باشد.
بشیر رحیمی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۲:
لطفا کلمهی "پیامبر" را به پیمبر، اصلاح بفرمایید.
حمید رضا۴ در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷:
می گوید برای هیچکس و یا حتی هیچ چیزی در هستی، خوشایند نیست که مورد خشم و نامهربانی قرار گیرد،
پس با همه کس و با همه چیز با مهربانی و نیکی برخورد کن.
وحید صادقی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
با سلام و درود فراوان،
من فکر میکنم مصرع دوم از بیت نخست میبایست بدین صورت باشد:
ذره است این، آفتاب آن، این کجا و آن کجا
بِنسینا persia۱۵۰۰@yahoo.com در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۷:
اذا جئتنی فی رفقه لتزدرنی!!!!
بعید میدونم چنین فعلی در عربی وجود داشته باشه
حدس بنده اینه که فعل " تَزورُ" به معنای دیدن و ملاقات باشه !
پس اینگونه احتمالا صحیحه : "اذا جئتنی فی رفقه لتزورنی"
کوروش شفیعیفر در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۱:
آقای حسن امین لو، تو نسخه مسکو نوشته کمر با میان بست و بگشاد دست.
علی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۵۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵ - من و ما:
عالی
سید محسن در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳:
کعبه را هم تیره روز از هجر مخمل یافتم-------پیشنهاد میشود
علی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:
سیم اندام. [اَ] (ص مرکب) آنکه اندام وی سفید و تابان باشد. (فرهنگ فارسی معین). که تن او در سپیدی سیم را ماند. سیم بدن. سیمین تن:
روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی.
حافظ.
ننگرد دیگر بسرو اندر چمن
هرکه دید آن سرو سیم اندام را.
حافظ.
علی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
دلارام
لغتنامه دهخدا
دلارام . [ دِ ] (ص مرکب ) دل آرام . مایه ٔ آرام دل ، خواه به جمال و خواه به کمال . آرامش دهنده ٔ دل . آرام بخش دل . که سبب آرامش دل و خاطر باشد. که موجب آسایش خاطر شود. که دل را آسودگی بخشد. مایه ٔآرام دل . تسکین دهنده ٔ خاطر. تسکین بخش خاطر. سَکَن . (از مهذب الاسماء). تسلی بخش . مایه ٔ تسلی :
دلارام او بود و هم کام اوی
همیشه به لب داشتی نام اوی .
فردوسی .
سامان در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
به نظرم بیت اول مصرع دوم "مهر بر لب خون دل میخورم و خاموشم"قشنگ تره خون میخورم یه حالت غیر ادبی و دراکولا واری داره
.. در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان:
درود محدثه عزیز
شمسالحق گرامی پیشتر توضیح دادهاند؛ بیت مورد اشاره و بیت قبلی آن را مولوی از غزل (شماره 108) سنایی آورده و لذا در این بیت، قالب مثنوی رعایت نشدهاست.
مهدی مهاجر در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:
لطفاً مصرع آخر را اصلاح کنید، بدین صورت: دل از دل و بر چگونه دل بردارد
سروش سریانی در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:
در یکی از همین نسخ خطی این بیت به صورت ذیل نوشته شده است
هر که را خوابگه آخر بدو مشتی خاک است
جایی هم اینگونه است
هر که را خوابگه آخر زدو مشتی خاک است
و همچنین
هر که را خوابگه آخرتی در خاک است
که به نظر حالت اول صحیح تر می نماید.
سیما در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶۸:
در گلستان رضا غیر از گل بی خار نیست
تو ز خود داری همیشه زخمی خار خودی
حق پرستی چیست، از بایست خود برخاستن
تا خدا را بهر خود خواهی پرستار خودی
الف در ۵ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳ - زکات زندگی:
متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
اینجامنظور از یک قلم چیه ؟
حسین ش در ۵ سال و ۶ ماه قبل، جمعه ۱۱ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۳:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۴: