گنجور

حاشیه‌ها

افسانه در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:

درودبرهمه حافظ دوستان مثل همیشه ازتفسیر ومعانی استاد گرانقدررضافوق العاده لذت بردم

خلیل در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت گور کنی که عمر دراز یافت:

واقعا عطار خدای عرفان و تصوفه
با یه حکایت چهار بیتی نابود میکنه

بنیامین آنا در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:

فکر میکنم ما هم با خودمون بشینیم و صادق باشیم و تمام خداهایی که توی ذهنمون ساختیم رو بکشیم تا با خود خوده خودمون رو به رو بشیم! "تا او شود بنده خدا" نه بنده ی خدا! بلکه خوده خدا! بنده(من) خدا! همون اناالحق!
اینم برداشت منه از سفر معنوی و عرفان. هرکسی خودش خدای خودشه.

سید در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۰ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:

شعر خیلی خوبیه

کامران در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۲۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

جناب شاهو هم نیاز به مطالعه بیشتر دارد هم باید بدون تعصب داوری کند و احتمالا کنی هم از عمرش بگذرد تا کمی پخته تر شود. بدون این سه بحث بیفایده است.
کلماتی چون رسیدن به سعادت کمال و آرمانهای والا فقط کلمات هستند. سعادت را چه کسی و بر چه مبنایی تعریف کرده؟ کمال چیست؟ آیا کمال را آنطور که مذهب تعریف کرده باید پذیرفت؟ درست بودن تعاریف مذهبی بر چه مبنایی سنجیده میشن؟ آیا ما باید حرف فردی را بپذیریم که می گوید از طرف آفریدگار است به صرف وعده ی جهنم در صورت نپذیرفتن ادعای ایشان.
به نظر من زندگی و کمال و سعادت هر فردی با دیگری کاملا متفاوت است. دلیل واضح آن تفاوت استعدادها و سلایق و علاقه هاست. حق زندگی بزرگترین حق هر کس می باشد که به هیچ عنوان نباید گرفته شود که البته ادیان براحتی آب خوردن آن را سلب می کنند. در ضمن انسانهای غیر مذهبی کمترین انگیزه را برای کشتن دیگران دارند و انسانهای مذهبی بیشترین.
زندگی انسان که نوعی حیوان با مغز پیشرفته است از نظر من خوردن تفریح و لذت جنسی است. همه ی این مکاتب و .. غیره هم برای تفریح و آرامش و لذت خلق شده اند. برای برخی دعا از صد پک الکل ارامش بیشتری می اورد و این معنیش معنویات نیست بلکه نشان‌دهنده ی این است که برخی معتاد به کلمات و برخی معتاد به مواد دیگر برای رفتن به خلسه هستند.

شیما میم. در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۷:

سلام
لطفا راهنماییم کنید.
کسی تفسیری از این شعر می دونه؟

منوچهر تقوی بیات در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

با درود و مهر فراوان برای همه هم میهنان به ویژه دست اندرکاران گنجینه ی ارزشمند گنجور و دوستداران راستین حافظ. حافظ را به اندازه یک آدم بی سواد و خرافاتی پایین نیاورید او یک فیلسوف بزرگ است که فیلسوف های جهان عاشق او شده اند. برای هر کاری ابزار آن کار را باید داشت برای خواندن، فهمیدن و تفسیر شعرحافظ باید اول دانش آن را فراهم آورد. عشق را با ریسمان به آسمان نمی شود برد. پژوهندگان و لغت نامه نویسان عشق را در ادبیات پارسی معنا کرده اند، خوب است که دست کم به لغت نامه ها مراجعه کنید، یک نوع از عشق نزد برخی از نویسندگان پارسی زبان هست که "عشق مجازی" نام دارد و بیشتر به عالم هپروت و خیالات واهی مربوط می شود. اما خانم دکتر زهرا شمس یدالهی رساله دکتری خود را درباره "صور خیال در شعر حافظ"
L´Imagination poétique dans l´oeuvre lyrique de Hafez, étude thématique, thèse de doctorat soutenue à Strasbourg. 1980
در دانشگاه استراسبورگ در فرانسه نوشته است و با مستندات پژوهشی نشان داده است که واژه عشق 234بار در دیوان حافظ آمده است و عشق نزد حافظ عمدتا زمینی است و زلیخا را از پرده ی عصمت بیرون آورده است: « که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را»
درباره 14 روایت دکتر حسینعلی هروی در کتاب "شرح غزل های حافظ" مجلد اول ص. 424 به نقل از دکتر قاسم غنی؛ حافظ، یاد داشت ها و حواشی ص. 144 می نویسد: « برای قران هفت قاری بوده اند که قُراء سَبعه نام دارند. قرائت هر یک از آن ها به واسطه دو روایت به ما رسیده است... » این معنای 14 روایت است.
چهارده معصوم که برخی ار نویسندگان در این صفحه آورده اند، بیشتر به خیالات و خرافات می ماند تا یک نوشته ی جدی و نمی شود بی سند و مدرک آن ها را پذیرفت.

nabavar در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:

شعله جواله های هر شاخ گل را در قباست
به نظر می رسد در بیت ششم به صورت :
شعله ی جواله ها هر شاخ گل را در قباست،
مناسب تر است.

nabavar در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:

گرامی شایان
کشور تدبیر را زیر و زبر سازد قضا
ورنه در ملک رضا نوشیروان عادل است
می گوید: خرد و چاره اندیشیِ انسان حریف دست قضا قدر و گردشِ این چرخ گردون نیست. ولی اگر تو راضی باشی به رضای خداوند { مصداق : الهی رضاً به رضائکـ ، خداوندا به رضای تو راضی ام} این قضا و قدر عادل و منصف عمل می کند. مهم رضای توست.

کورش در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۷ - حکایت آن عاشق کی شب بیامد بر امید وعدهٔ معشوق بدان وثاقی کی اشارت کرده بود و بعضی از شب منتظر ماند و خوابش بربود معشوق آمد بهر انجاز وعده او را خفته یافت جیبش پر جوز کرد و او را خفته گذاشت و بازگشت:

اشاره به موضوعی مشابه از سوی عطار بزرگوار از زاویه ای دیگر به یک موضوع در شعر :
عاشقی از فرط عشق آشفته بود
بر سر خاکی بزاری خفته بود
رفت معشوقش به بالینش فراز
دید او را خفته وز خود رفته باز
رقعه‌ای بنبشت چست و لایق او
بست آن بر آستین عاشق او
عاشقش از خواب چون بیدار شد
رقعه برخواند و برو خون بار شد
این نوشته بود کای مرد خموش
خیز اگر بازارگانی سیم گوش
ور تو مرد زاهدی، شب زنده باش
بندگی کن تا به روز و بنده باش
ور تو هستی مرد عاشق، شرم‌دار
خواب را با دیدهٔ عاشق چه کار
مرد عاشق باد پیماید به روز
شب همه مهتاب پیماید ز سوز
چون تو نه اینی نه آن، ای بی‌فروغ
می‌مزن در عشق ما لاف دروغ
گر بخفتد عاشقی جز در کفن
عاشقش گویم، ولی بر خویشتن
چون تو در عشق از سر جهل آمدی
خواب خوش بادت که نااهل آمدی

منوچهر تقوی بیات در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:

با درود و مهر فراوان برای هم میهنان گرامی، آقای غفور محمد زاده درباره کفر حافظ مستندی از خواند میر آورده است. علی رضا تصرف در کار حافظ کرده و بدون سند می نویسد:« خرقه ... باده و دف در جایی" عیسی ذوق علیرضا را می ستاید. من از ویرایشگران گنجور خواهش دارم در حاشیه ها تصرف های بی سند در کار حافظ را نگنجانند. دفتر به معنای قران در دیوان حافظ 16 بار آمده است، 7 بار از این 16 مورد معنای قران، در بیت، رندانه گنجانده شده است. یک مورد هم همان است که ح ا م د گواه آورده است. حرف عشق یا "علم عشق در دفتر نباشد" مراد قران است. در قران اگر جستجو کنید واژه عشق و مشتقات آن نیست و این را حافظ از روی آگاهی کامل گفته است. حافظ به قیامت باور ندارد. می توانید با کنجکاوی در دیوان او این معنا را جستجو کنید.

mehdi nasiri در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۶:

بیت آخر چنین است:
اگر عطّار با او هم برفتی
نیرزیدیش عالَم برگِ کاهی

ص 684 چاپ تقی تفضلی

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:

خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات

تنها خراسانی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱:

خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیات!
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
نجم الدین علامه حسن زاده آملی: معرفت نفس همان روان شناسی و خودشناسی است که اقرب طرق به ماورای طبیعت و صراط مستقیم خداشناسی است.
انسان بزرگترین جدول بحر وجود و جامع ترین دفتر غیب و شهود و کامل ترین مظهر واجب الوجود است.
این جدول، اگر درست تصفیه و لایروبی شود، مجرای اب حیات و مَجلای ذات و صفات می گردد.
دفتر حقست دل، به حق بنگارش/نیست روا پرنقش باطله باشد
انسان کاری مهمتر از خود سازی ندارد، و ان مبتنی بر خود شناسی است.

الف رسته در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در پاسخ زهرا قلیلیان
ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار
سفرهٔ یکروزه کرد، نقد همه روزگار

برای معنی به کل بیت توجه کیند:
عابد پرهیزگار همهٔ عمر خود عبادت و پرهیزگاری کرد ولی در نهایت بخت یارش شد و ره به خرابات برد و همهٔ اندوختهٔ یک عمر را در یک ساغر می صرف کرد.
برای بهتر روشن شدن منظور سعدی همچنین به بیت بعدی توجه کنید:
ترسمت ای نیکنام، پای برآید به سنگ // شیشهٔ پنهان بیار، تا بخوریم آشکار
می‌بینیم که کار عابد پرهیزگار نیکنام ریا کاری است، خرابات جایی است که ریاکاری وجود ندارد.

الف رسته در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:

در پاسخ شایان عربی
کشور تدبیر را زیر و زبر سازد قضا / ور نه در ملک رضا نوشیروان عادل است
قضا کشور تدبیر را زیر و زبر می‌سازد،
ولی همین قضا در ملک رضا همچون انوشیروان عادل است

احمد رضا ۲۵ در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۴:

خدا بیامرزد سعدی شیرین سخن را

شاهین در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۰۹ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۴:

اشعار سعدی همیشه زنده هست و برای همه زمان‌ها.

محمد در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۷:

با سلام خدمتت دوستان و سلامی خاص خدمت مرزبان عزیز و ادیب که خدایی در ادبیات سرامدید لذت بردم از این حسن تحلیل و تعدیل و خیلی وقت بود چنین مجذوب متنی نشده بودم دست مریزاد
دوستان دقت داشته باشند که سعدی در بین ما نیست اصلن شخصی به اسم سعدی نداریم گذشت خاک شد رفت پی کارش
انچه مورد بحث است چند جلد کتاب شعر و متن پارسی است
نه از نظر اسلام و دین و فتوا بلکه از نظر ادبیات نگارش و زیبایی شناسی و......
آنچه این کتاب ها را ارزشمند کرده است بحث حلال و حرام و دین و درس و فتوای کتاب نیست
بحث همان لذتیست که از خواندن این کلمات ارباب سخن و طبع میبرند
سعدی مفتی نبوده کتابش هم رساله نیست
ادیب بود و کتابش هنر سخن پروری

یحیی در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۶۲:

دوستان عالیقدر نیازی به تاویلات و تفسیرات هزارتو نیست، سخنان مولانا روشن و واضح است ، صورتگر نقاشم ، دقیقا منظورشان خداوند است طبق سورە التغابن ایه/ 3 و بتهایی که مولانا میسازند همان شمس تبریزی ، حسام الدین ، سطان ولد ، زکی قوال و چند نوع از گل ، ...... ، یعنی ای خالق و آفرینندەی من ، من هر لحظه بتی برای خود میسازم اما همه انها را پیش تو کنار میزنم و اگر صد نقش به حرکت درآورم و در آنها روح جاری کنم و انها را بشکل جانداری زنده در بیاورم چون نقش تو را بینم آتش در آنها می افکنم، همیشه در هر جا دچار مشکلی با مولانا شدیم باید اول بر گردیم به قرآن بعد احادیث و بعد زندگی عادی انسانی و بخصوص زمانی که خود مولانا در آن میزیسته،

۱
۲۰۴۵
۲۰۴۶
۲۰۴۷
۲۰۴۸
۲۰۴۹
۵۴۸۳