گنجور

حاشیه‌گذاری‌های الف رسته

الف رسته


الف رسته در ‫۵ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۳۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را:

ور ندانی این دو فکرت از گمان

لا خلابه گوی و مشتاب و مران

اگر این دو اندیشه را از هم باز نشناسی // شتاب نکن، فریب نخور 

 

الف رسته در ‫۵ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۳۱ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۳:

نعمت ما چو ز مُکّون بود خلط نگردد به خور و ارتقاد

چون نعمت ما از آفرینش‌گر است، به خور و خواب آلوده نمی‌گردد

 

الف رسته در ‫۵ روز قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۱۶ در پاسخ به نوید خسروانی دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳۱:

ور خون دل خورم، نکنم جز دعای تو

منشی نول کشور ص ۲۹۶

 

الف رسته در ‫۱۴ روز قبل، شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۰۸ در پاسخ به رضا خان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:

صورت درست مصرع در نسخهٔ کاغذی چنین است: «منم مصر و شکرخانه چو یوسف در بَرَم گیرد»

م در «من + م» ضمیر پیوسته است،  به معنی «هم» نیست.

بیت آخر: «سخن بخش زبان من، چو باشد شمس تبریزی // تو خامُش تا زبان‌ها خود، چو دل جنبان من باشد»

خامش  به معنی می‌آید، یکی تخلص شعری مولاناست، دو معنی ساکت باش. این واژه ایهام شعری ایجاد می‌کند. در یک واژه دو معنی را گنجانده است.

معنی بیت: در جائی که سخن بخش زبان من شمس تبریزی باشد، تو ساکت باش ، این  زبان  و زبان‌هادل مرا نجنبانده، بلکه شمس این کار می‌کند.

تو خامش مولانا، تو خاموش خواننده، گوش کن شمس چه می‌گوید.

 

الف رسته در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۵ در پاسخ به جودی ابوت دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

اینک شراب، اگر هوست میکند وضو

در آفتابه کن که در این خانه آب نیست

اگر هوس وضو داری، شراب در آفتابه کن چون در این خانه آب نیست.

 

الف رسته در ‫۱۵ روز قبل، جمعه ۲۴ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۵ در پاسخ به امید دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - در جواب هجوی که در بارهٔ او گفته بودند:

شنوده‌ای دم خاقانی از مدیح کسان  »»» شعرهای خاقانی را در مدح کسان شنیده‌ای

کنون هجای خسان می‌شنو که هم شاید  »»» اکنون  شعر او را در هجو خسان بشنو

هجای بولهب ایزد بگفت و می‌شایست »»» خدا هجو ابولهب را کرد، که سزاوار آن بود (اشاره به سورهٔ تبت یدا ابولهب و تب)

که او هجای سگی گفت رو که هم شاید »»» خاقانی هم در هجو سگی گفت: برو. که سزاوار آن بود.

 

الف رسته در ‫۱۶ روز قبل، پنجشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۳۱ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۴ - وجه عبرت گرفتن ازین حکایت و یقین دانستن کی ان مع العسر یسرا:

مصرع نخست: « لَا تَأْسَوْا عَلَیٰ مَا فَاتَکُمْ» پاره‌ای از آیه ۲۳ از سورهٔ حدید است.

ترجمه:

هرگز بر آنچه از دست شما رود دلتنگ نشوید .

مصرع دوم: «ان اتی السرحان واردی شاتکم»

ترجمه:

اگر گرگ بیاید و گوسفندگان شما را بدرد



 

الف رسته در ‫۱۹ روز قبل، دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۱۳ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۴:

تعال  = بیا

 

الف رسته در ‫۲۲ روز قبل، جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۷ در پاسخ به مهرانا دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۶:

شکل  درست بیت  چنین است:

مباد روزی بی‌ملک تو جهان، که جهان // به روز روشن از آن پس ستاره بشمارد

مباد روزی که ملک تو در جهان نباشد، که دنیا پس از آن به روز روشن ستاره بشمارد.

ستاره شمردن در روز چه معنی می‌تواند داشته باشد؟

مسعود سعد سلمان راست:

یا ز دیده ستاره ‌می‌بارم // یا به دیده ستاره می‌شمرم

در روز ستاره شمردن می‌تواند گریان بودن باشد.

معنای مجازی دورتر دیگر هم برداشت می‌شود که روز روشن چون شب تاریک و هنگام شمردن ستارگان و دلتنگی  شود که البته در دوران انوری چنین برداشتی بعید بود، این نوع برداشت‌ها در سبک هندی رایج شد.

 

الف رسته در ‫۲۶ روز قبل، دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷:

«دردا که درین بادیه بسیار دویدیم

در خود برسیدیم و بجایی نرسیدیم»

پرسش خوبی است و پاسخ روشن آن در عرفان ایرانی داده شده است:

 «باران که به دریا رسید برسید، و ستاره در روز ناپیدا شد در خود برسید» خواجه عبدالله انصاری

نمونه دیگر:

« هر که بما پیوست، از شبیخون قطیعت باز رست،  هر که دل در کرم ما بست رخت از حجره غمان بربست،  هر که ما را دید، جانش بخندید، به ما رسید او که در خود برسید، و او که در خود برسید، چه گویم که چه دید و چه شنید.» میبدی

نمونه دیگر

«ذلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ این فضل خدا و لطف خدا است، او را داد که خود خواست، نه هر که رفت به منزل رسید، نه هر که رسید دوست دید. او رسید که در خود برسید، و او دید که در ازل روز قبضه هم او دید. » میبدی

 

 

الف رسته در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در صفت عشق و مدح شیخ الاسلام ناصر الدین ابراهیم:

بیت ۴

بر سر این سرّ کار، کی رسی ای ساده دل // بر در این دار مُلک، کی شوی ای بینوا

کزازی ج۱، ص۵۲

 

الف رسته در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا:

اِن عُدتُم کذا ، عُدنا کذا / نَحنُ زَوّجنَاالفِعالَ بِالجَزا

اگر شما برگردید ما هم برمی‌گردیم // ما کار شما را با جزای مناسب جفت می‌کنیم

 

الف رسته در ‫۱ ماه قبل، پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۲۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۱ - وخامت کار آن مرغ کی ترک حزم کرد از حرص و هوا:

شاد پرّ و بال او، بَخاً لَهُ ( آفرین بر او)

بخ ار فارسی به عربی رفته است به معنی به به، آفرین، خوشا

 

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۱۰ - حکایت:

سمیلان = هنگام درویدن گندم و جو بوته‌ای نارسا و بی بار را گویند سمیلان
منبع: شرح بوستان دکتر خزائلی

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

گلخن = تون حمام، آتشخانه حمام
جایی بود در زیرزمین حمام، تاریک و دوناک و بویناک

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:

در پاسخ مهرشاد
بامداد = صبح
کان پری را چشم بر در، گوش بر دادِ من است

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، شنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰۹:

همت بلنددار که با همت بلند // هر جا روی به توسن گردون سواره ای
از اهل فکر باش که با دورباش فکر // هم در میان مردم و هم بر کناره ای
تا آفتاب عشق تو تیغ از میان کشید // هر پاره ای شد از دل من ماهپاره ای

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب:

در مقدمه گفته شده است که «برخی از محققین این مثنوی را به احمد بن حسن محمد نخجوانی (نخچوانی) نسبت داده‌اند، اما مشهورتر آن است که این مثنوی از آن سنایی غزنوی است. »
ولی متن حاضر به استاد بیت‌های 32 و 33 و 35 گواهی می‌دهد که کتاب از سنائی نیست و از نخجوانی است
32
در جهان زین سخن بدین آیین // کامل و نغز و شاهد و شیرین‌،
33
جز سنایی دگر نگفت کسی // اینچنین گوهری نسفت کسی
منظور دو بیت بالا این است که به غیر سنائی شاعر دیگری چنین سخنی نگفته است
و سپس نام خود شاعر را می‌آورد :
35 نخچوان راکه فخر هر طرفست // در جهانش بدین سخن شرفست

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۲۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:

در پاسخ زهرا قلیلیان
ره به خرابات برد، عابد پرهیزگار
سفرهٔ یکروزه کرد، نقد همه روزگار

برای معنی به کل بیت توجه کیند:
عابد پرهیزگار همهٔ عمر خود عبادت و پرهیزگاری کرد ولی در نهایت بخت یارش شد و ره به خرابات برد و همهٔ اندوختهٔ یک عمر را در یک ساغر می صرف کرد.
برای بهتر روشن شدن منظور سعدی همچنین به بیت بعدی توجه کنید:
ترسمت ای نیکنام، پای برآید به سنگ // شیشهٔ پنهان بیار، تا بخوریم آشکار
می‌بینیم که کار عابد پرهیزگار نیکنام ریا کاری است، خرابات جایی است که ریاکاری وجود ندارد.

 

الف رسته در ‫۴ سال قبل، دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۳۸ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۱:

در پاسخ شایان عربی
کشور تدبیر را زیر و زبر سازد قضا / ور نه در ملک رضا نوشیروان عادل است
قضا کشور تدبیر را زیر و زبر می‌سازد،
ولی همین قضا در ملک رضا همچون انوشیروان عادل است

 

۱
۲
۳
sunny dark_mode