فاضل در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:
در عجبم که اشخاصی می کوشند که حافظ را به گونه ای که خود می پسندند تفسیر کنند
حافظی که قرآن را ز بر می خواند با چهارده روایت را زردشتی خواندن
از کمی بی انصافی هم بیشتر است.
مجید در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۴۸ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱:
این شعر جناب رودکی، بنده رو به یاد یکی از مصاحبه های روانشاد عباس کیارستمی انداخت وقتی که گفت: اگر بنا باشد یا من در جهان باشم و یا آثارم، ترجیح میدهم خودم باشم، ولی آثارم نه.
پائولا در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۴ - در مدح شمسالدین حسین علکانی:
دورد بر روان پاک سید جواد ذبیحی که چه خوش خواند آوازی بر چند بیتی از این قصیده
صدایش نردبان آسمان است.
پیوند به وبگاه بیرونی
nabavar در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:
گرامی علیرضا
عزیزم درگیر این اشعار نباش
در زندگی موارد بسیار مهمتر و جالبتری هست که شعر در مقابلش کم اهمیت است ،
آسان بگیر ،تا آسان بگذرد
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می گیرد جهان بر مردمان سخت کوش
موفق باشی
ناصر ، نام مستعار : ناباور
علیرضا در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:
ناصر جان
ممنون از پاسخ
خیلی درگیرش بودم
سپاسگزارم
sgh در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۹:
شعر در وصف خدا هست که انسان او را دارد و از او بی خبر است.
مثل :ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید
محمد. نظری در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:
گام بر روی هوا آسان زنی همچون سحاب
در این قسمت شعر تشبیهی به کار رفته که بسیار زیبا است
کسی که روی هوای نفسش پا میگذارد، مثل آن است که قدرت راه رفتن در هوا را دارد ؛ مثل ابر ، پس میتواند همه جا برود، سبکبال و رها
حسن در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن:
چون گهر عقد فلک دانه کرد
جعد شب از گرد عدم شانه کرد
بر بیت بالا نباید تصحیح زیر انجام گیرد؟ چون از لحاظ خوانش کمی سخت خوانده میشود؟
چون که گهر عقد فلک دانه کرد
جعد شب از گرد عدم شانه کرد
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۲:
سیل بنیاد تماشا مژه بر هم زدن است
خانهٔ آیینه هشدار که ویران نکنی
حضرت بیدل
احمد محمود امپراطور امپراطور در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۰:
جیب جنون مباد ز خشکی به هم درّد
زین چشم تر که دوختهام بر قبای ابر
حضرت بیدل
مجتبی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
البته شعر رو اشتباه نوشتم. اشتباه تایپی داشت.
شوق است در جدائی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم...
مجتبی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:
یکی از زیباترین و قابل تامل ترین ابیات این شعر اینه:
شوق است در جدائی و جور است در نظر
هم جور به طاقت شکست نیاوریم...
همیشه فکر میکردم میبایست برعکس باشه و به صورت جور است در جدائی و شوق است در نظر باشه. تا اینکه این شعر رو با صدای ملکوتی دماوند آواز ایران استاد محمدرضا شجریان شنیدم، اونجا معنای شعر رو فهمیدم و با خودم گفتم همینه. درسته اینه.
همه می دونیم که در دیدار معشوق شوق است و در فراقش جور، ولی اگر معشوق بسیار بی وفا و جفاکار باشه و دائم در کار آزار و اذیت عاشق باشه چی؟ در اینصورت عاشق همیشه جور و جفا می بیند و وقتی دور از معشوق هست از دست این آزار و اذیت ها در امان است. این جاست که با خودش میگه با اینکه وقتی کنار معشوق هستم اینهمه جور و جفا می بینم و وقتی به دور از او هستم راحتم ولی باز هم جفای معشوق را بر راحتی دور از او بودن ترجیح میدهم و نه تنها ترجیح میدهم که اصلا طاقت دوری او را ندارم.
بابک چندم در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
@ رشا
بزارد-> زار زند
ناصر در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۸:
گرامی محجوب
بندگی درت کنم چندی
بیریا همچو ایبک و سنقر
گویا از دو غلام معروف نام می برد:
لغتنامه دهخدا
ایبک . [ ب َ ] (اِخ ) نام غلامی از غلامان سلطان شهاب الدین غوری که در دهلی پادشاهی کرده و کتاب تاج المآثر بنام اوست . آخر از اسب افتاد و درگذشت.
لغتنامه دهخدا
سنقر. [ س ُ ق ُ ] (اِخ ) از اعلام ترکان است . || نام غلامی است :
در زمانی بود امیری از کرام
بود سنقر نام او را یک غلام .
مولوی
ناصر در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:
گرامی رشا
گر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
بزارد = زاری کند، زار بزند
ناصر در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۰:
گرامی علیرضا
هزار جان عزیزت فدای طبع ملول
گویا می گوید : هزار جان عزیز فدای طبع سرد و ناسازگار تو.
ملول = سرد و بی وفا
” ت “ در عزیزت همان ”تو ”ست که به اقتضاء در میان مصرع آمده
هاوژان در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:
عالی بود
پله پله تا ملاقات خدا در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:
این شعر توسط گروه موسیقی سنتی کامکارها اجرا شده است.
ایمان ملک محمدی در ۵ سال و ۲ ماه قبل، سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰:
سلام
متن دوم از جناب دکتر صحافیان مربوط به غزل شماره 51 است و اشتباهی در اینجا آورده شده است. لطفا به آنجا منتقل فرمایید و سپس متن بنده را هم حذف کنید.
با تشکر فراوان از گنجور بسیار عالی
محسن در ۵ سال و ۲ ماه قبل، چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹۵: