مسعود زمانی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۲۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹:
در برنامه گلهای 151 و در دقیقه 24 استاد شجریان در مصرع دوم «قدح از دست مو افتاد و نشکست» را «قدح از دست من افتاد و نشکست» میخوانند که به گمان اشتباه است و همان «مو» درست میباشد
علی حسن زاده در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲ - حکایت در این معنی:
اشاره به قطره به عنوان منیت انسان دارد و دریا خداوند بزرگمرتبه است که ما قطراتی از این دریای الهی هستیم و با فراموش کردن منیت میتوانیم به گهری بی همتا تبدیل گردیم.
سام در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۷ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶:
مطابق با نسخه چاپی:
هرکه از خود خبری دارد از او بیخبر است
اشک جائی نبرد پی که ز هستی اثر است.
در بیت چهارم٫ ..جان در آن ...بجای جان در این .همچنین ...هر که او را غم جانست... صحیح است.
در بیت پنجم در مصراع اول :همنفس باد صبا / بجای همنفس باد سحر
در بیت ششم٫مردم چشم من ار /بجای مردم چشم من از
بیت آخر
زاهدان باز برندی و قلاشی مکنید
صحیح میباشد.
سام در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:
جان نیاید در نشاط الا که بر بوی حبیب
تا گل رنگین نیابد خوش ننالد عندلیب
عود خوشگم آتش جان سوز میباید مرا
تا زطیب جان دماغ حاضران گردد رطیب
....
....
خیز بر ما عرضه کن ایمان از آن عارض که باز
در میان آورد زلفت رسم زنار و صلیب
بی تو جان در تن بجائی بس غریب افتاده است
جان من دانی به تنها چون بود حال غریب
...
گفت کامت بر نیاید تا نیاید جان بلب
خوش برای جان که آمد وعده جانان قریب(از قلم افتاده بود)
...
در مصراع دوم از بیت اول ‘نیابد’ صحیح است.
در مصراع دوم از بیت دوم ‘ رطیب’
در مصراع اول از بیت پنجم ‘خیز بر ما عرضه کن’(واو بعد از خیز اضافه است) در همین بیت از مصراع دوم ‘ زنار ‘ صحیح است.
بیت ششم در ابتدای مصراع دوم ‘ جان’.
بیت :گفت کامت بر نیاید.... هم به کلی از قلم افتاده بود.
من کامل بیت ها را درج کردم تا عزیزان برای تطبیق سره از ناسره دچار زحمت نشوند.و لذت خواندن از بین نرود.
ماخذ: دیوان سلمان از انتشارات صفی علیشاه با مقدمه دکتر تقی تفضّلی و اهتمام منصور مشفق
سام در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:
خیلی نا امید شدم که پس از بیش از ده سال از درج حاشیه اول نه گنجور و نه کسی از دوستان ،این غزل بسیار زیبای سلمان را بازیابی کند
و این تمام غزل:
کیست که قصهٔ مرا پیش نگار من برد
باد مگر بگوش او ناله زار من برد
نامه نوشته ام بسی نیست کبوتری مرا
کو بر یار من رود٫ نامه بیار من برد
بار دل و بلای جان من بکدام تن کشم
لاشهٔ ناتوان از آن نیست که بار من برد
کار ز دست شد کسی نیست که چاره ام کند
هم نظر عنایتی چاره کار من برد
نرگس مست او مرا تاب خمار می دهد
ساقی جرعهٔ لبش کو که خمار من برد
من بحیات خویشتن ره نبرم بسوی او
بعد حیات من مگر باد غبار من برد
سکهٔ وصل آن صنم نیست درست جز به زر
ترسم از آنکه بی زری قدر عیار من برد.
..برگرفته از دیوان سلمان،با مقدمه دکتر تقی تفضّلی و اهتمام منصور مشفق،انتشارات صفی علیشاه.
حیف این غزل زیبا که در گنجور نبود.
بابک چندم در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۲۸ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:
علی آقا جان
گویا که خیام یک دهه پس از مرگ بوعلی و همزمان یا یکسال پیش از مرگ
ابو سعید به دنیا آمده...
پس نمی توانسته با آنان "ملاقات و مراودات" داشته باشد...
mld در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
ترجمه بالکل اشتباه است
۸ در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
استاد بازنشسته دانشگاه و دکتر ادبیات و فلسفه
سلام علیکم ،
پنجاه سال عمر به پای کاری می گذارند یا می گزارند؟
اجرکم الی الله برای روش فرمودن
محمدرضا نعمتاللهی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۱۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
گاهی یک فرض اشتباه مطرح میشود
(مثلا خدا در آسمان است)
یک عده با "پذیرفتن" آن فرض اشتباه به خدا ایمان میآورند.
عدهای دیگر هم با "پذیرفتن" همان فرض اشتباه خدا را انکار میکنند.
در حالی که هر دو گروه ظاهرا مخالفِ هم، اشتباهشان یکسان است.
رنجبر در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۲۵ - درین محفل که کار او گذشت از باده و ساقی:
بیت پنجم تضمینی است از غزل یزید بن معاویه
انا المسموم و لا عندی بتریاق و لا راقی
ادر کاسا و ناولها الا یا ایها الساقی
که حافظ نیز از مصراع دومش اسفاده نموده است
طنین در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴:
«همسر لوط» - «پسر نوح»
سلام
جای دلخوری و دلفسردگی دارد که برخی دوستانی که به چنین منابعی مراجعه میکنند -و لابد اهل مطالعه هستند!- کمی «عالمانهتر» با مسأله برخورد نمیکنند!
یکم: کمی به «اعتبار بزرگان» بها بدهیم. وقتی بزرگی چنین تشخیص دادند، اگر میخواهیم نظر جایگزینی بدهیم کمترین لازمهاش داشتن حداقلِ اعتباری است نه حرفهای کوچه بازاری!
دوم: اگر کمی منابع کهن را مطالعه کنیم، درمییابیم که ضمایر ملکی دارای معانی متفاوتی هستند که امروز عموماً منسوخ شده است. «خاندان نبوت» جزو مایملک هیچ کس نیست که بخواهد آنرا داشته باشد یا نداشته باشد! «خاندان نبوتش گم شد» یعنی «خاندان نبوت (یک گروه انسان) را گم کرد» (استعاره از گم کردن راه راست) و هرچه فکر میکنم هیچ معنایی در اینکه «خاندان نبوت 'خود' (یک جور دارایی) را گم کرد» نمیبینم!
سلامت باشید و کتابخوان
در پناه حق
نوید سلیمی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل چهاردهم - در آدمی عشقی و دردی و خارخاری و تقاضایی هست:
خط چهارم اشتباه تایپی غرذلک : غیر ذلک
دکتر محمد ادیب نیا در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر دلی از حلقهای در ذکر یارب یارب است
آری؛ همین طور است... در باره اشعار ایهامی که در پرده ابهام سروده شده معانی متفاوت وجود دارد؛ خصوصا در تلمیحات که استعارات مصرحه را آورده و لذا در خیلی از تلمیحات استعاره را مکنیه نیاورد، که بگوید لبت شکر است یا چشمت بادامی است بلکه با صراحت تمام چشم را به بادام و لب را به شکر مستوره کرده و استعاره داده است، مثل این مصرع؛ طوطی طبعم به عشق شکر و بادام دوست.../ که منظور چشم بادامی و لب چون شکر است، و لذا در بیت دوم این غزل استعاره مصرحه را نباید نادیده بگیریم که به دو گونه معنی می شود. چون حافظ مذهب تشیع خود را تقیه می کرد، چرا که در آن زمان کسی حق نداشت مذهب شیعه داشته باشد و از اول اسلام مجازات شیعه مرگ و اعدام با شکنجه بوده است، همچون حسین منصور حلاج . لذا تلمیح بیت دوم هم اشاره بنام اعظم الهی است که هرکه اسم اعظم را بداند هرحاجتی از خدا بخواهد خداوند آنرا بر آورده می سازد و به همین سبب اسم اعظم پوشیده است و کسی انرا نمی داند و حافظ فرموده پس به خاطر آنکه دست افراد نالایق به دامنت نرسد آن را پوشیده نموده ای. و در تعبیر دوم این استعاره مصرحه غیبت کبرای امام زمان علیه السلام نهفته است، و حافظ فرموده از اینکه ما سزوار حضور تو نیستیم و دست ناشایسته ما بدامانت نمی رسد در پرده غیبت مانده ای و هردو تعبیر درست می باشد... والله اعلم بالصواب.
معین در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹:
جز خوردن غصه نیست یا کندن جان صحیح است نه تا کندن جان
ایرانی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵:
من از آن گذشتم ای یار که بشنوم نصیحت
برو ای فقیه و با ما مفروش پارسایی.
nabavar در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۳ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۴ - خون ناحق!:
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را»
«چندان امان نداد که شب را سحرکند»
از شفائی اصفهانی پزشک مخصوص شاه عباس صفوی ست
در گنجور یافت می نشود
سالی صالحی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۸ - تمثیل در بیان ظهور خورشید حقیقت در آیینه کائنات:
این دقیقا همان نظریه آشوب یا اثر پروانه ای butterfly effect است که به این زیبایی در سال های دور بیان شده است. روح شون شاد
سیداحمد در ۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶ - امر حق به موسی علیه السّلام که مرا به دهانی خوان کی بدان دهان گناه نکردهای:
اول شعر بایدداینطوری باشه:
گر نداری تو دم خوش در دعا / رو دعا می خواه ز اخوان صفا
بهر این فرمود با موسی خدا / وقت حاجت خواستن اندر دعا
گفت ای موسی زمن می جو پناه / با دهانی که نکردی تو گناه
علی در ۵ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۵۰:
یکی از دوستان اشاره کردن که اشعار خیام رو خوندن و قویاً نسبت این رباعی به خیام را رد کرده اند چرا که خیام در رباعیاتش صحبت از پشت پرده جهان هستی نمیکند.
باید به این دوستمون عرض کنم، ضمن اینکه نمی توان با قطعیت گفت که این رباعی منسوب به خیام است یا خیر؛ بهتر است ایشون دوباره اشعار خیام رو مورد مطالعه قرار بدن چون در یک رباعی دیگر خیام گفته
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من،
وین حرفِ معمّا نه تو خوانی و نه من؛
هست از پس پرده گفتوگوی من و تو،
چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من.
ناشناس در ۵ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۲ - بیدار کردن ابلیس معاویه را کی خیز وقت نمازست: