گنجور

حاشیه‌ها

وحیدمکنونی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰۳:

اگرچه سایه از جنس آفتاب است ،وخودآفتاب است ،اما چیزی که سایه را ایجاد کرده ودرواقع حجاب ها،سبب میگردد سایه گرد آفتاب بگردد ولی هرگز روی آفتاب نبیند.چون حجاب ها ازمیان رفت سایه به نوررسید ودر نور محوشد

علی در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱:

در واقع اون رندی که خیام اینجا گفته شخص خودش هست

بی نام در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۸ - یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر را رضی‌الله عنه خفته به زیر درخت:

شرح و تفسیر بیت 1415
آمد او آنجا و از دور ایستاد / مر عمر را دید و در لرز اوفتاد
فرستاده روم بدانجا آمد و در نقطه ای دور ایستاد و همینکه به عمر نگریست لرزه بر اندامش افتاذ .
شرح و تفسیر بیت 1416
هیبتی زآن خفته آمد بر رسول / حالتی خوش کرد در جانش نزول
از آن مرد خفته در زیر سایه درخت (عمر) در دل فرستاده دولت روم ترسی توام با احترام پدید آمد ولی در عین حال نوعی نشاط روحانی بدو دست داد و کلا احساس خوبی داشت .
شرح و تفسیر بیت 1417
مهر و هیبت هست ضد همدگر / این دو ضد را دید ، جمع اندر جگر
محبت و ترس ، ضد یکدیگرند . اما فرستاده دولت روم ، این دو ضد را در ضمیرش جمع می دید .
شرح و تفسیر بیت 1418
گفت با خود : من شهان را دیده ام / پیش سلطانان ، مه و بگزیده ام
فرستاده روم که شدیدا تحت تاثیر عظمت روحی عمر قرار گرفته بود با خود گفت : من تا به حال شاهان بسیاری را دیده ام و در نظر سلاطین بزرگ ، شخصی عالیقدر و نخبه شمرده می شدم . [ مه به معنی بزرگ و والا است ]
شرح و تفسیر بیت 1419
از شهانم هیبت و ترسی نبود / هیبت این مرد ، هوشم را ربود
من از ملاقات با شاهان هیچگونه ترس و واهمه ای در خود احساس نمی کردم ولی هیبت این مرد عقل و هوش از سرم درربود .
شرح و تفسیر بیت 1420
رفته ام در بیشه شیر و پلنگ / روی من زایشان نگردانید رنگ
من تا به حال بارها به بیشه شیران و پلنگان رفته ام . اما از روبرو شدن با آن جانوران وحشی ، خود را نمی باختم و رنگ از چهره ام نمی پرید . [ رنگ گردانیدن به معنی ترس آمده است زیرا انسان موقع غلبه ترس ، رنگ چهره اش تغییر می کند ]
شرح و تفسیر بیت 1421
بس شدستم در مصاف و کارزار / همچو شیر ، آن دم که باشد کارزار
هر گاه که پیکاری پیش می آمد . همچون شیر به آوردگاه می شتافتم . [ مصاف جمع مصف به معنی محلی که به صف می ایستند ، میدان جنگ ]
شرح و تفسیر بیت 1422
بس که خوردم ، بس زدم زخم گران / دل قوی تر بوده ام از دیگران
در آوردگاه ضرباتی بر پیکرم نشسته است و در عوض ضربات سنگینی نیز بر حریفان وارد آورده ام . به هر تقدیر در این نبردها از سایرین دلاورتر بوده ام .
شرح و تفسیر بیت 1423
بی سلیح ، این مرد خفته بر زمین / من به هفت اندام لرزان ، چیست این
این مرد بی آنکه سلاحی داشته باشد . بر زمین خفته است ولی نمی دانم چرا هفت بند پیکرم یعنی سر تا وجودم می لرزد . [ سلیح به معمی جنگ افزار و سلاح آمده است . و هفت اندام عبارتند از سر ، سینه ، شکم ، دو دست و دو پا می باشد ]
شرح و تفسیر بیت 1424
هیبت حق است این ، از خلق نیست / هیبت این مرد صاحب دلق نیست
این هیبت ، هیبت حضرت حق است نه هیبت مخلوق . در حقیقت این هیبت از این ژنده پوش نیست . بلکه هیبت و شوکت حضرت حق بر او تجلی کرده است . [ صاحب دلق به معنی ژنده پوش آمده است . توضیح بیشتر در شرح بیت 685 همین دفتر ]
شرح و تفسیر بیت 1425
هر که ترسید از حق و تقوی گزید / ترسد از وی ، جن و انس و هر که دید
هر کس از خدا بترسد و تقوا پیشه کند . آدمیان و پریان و هر کس که او را بیند از وی بترسد . [ اشارت است به حدیث ” هر که از خدا ترسد . از او همه چیز بترسد و هر که از غیر خدا ترسد . خداوند او را از هر چیز بترساند ]
شرح و تفسیر بیت 1426
اندرین فکرت به حرمت دست بست / بعد یکساعت عمر از خواب جست
فرستاده روم در همین افکار بود و در کمال ادب و احترام دست به سینه نهاده بود که دقایقی بعد عمر از خواب برخاست .

محمد شصت وشیش در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

با سلام و درود خدمت حافظ دوستان عزیز مخصوصا اقا رضا و اقا نیکومنش عزیز که با درج نکته ها سعی در بازگشایی راز و سرهای غزل دارن
به نظر بنده حقیر در غزلیات حافظ که پیشتر هم اعلام کرده بودم تنها و مخصوص کسی سروده نشده و شما ب دلخواه خودتان میتوانید نام هرکس و شخص رو تو غالب و روح شعر بگنجایید و این معجزه حضرت حافظ و موندگاری غزل شده تا به امروز
کلا غزلها مخصوصا غزل های که به اسم خاصی اشاره شده دارای سر و رازها و پیچیدگی های گوناگونی است
پس میتوان اینگونه برداشت کرد که غزل های حافظ از اسم و زمان و مکان خاصی تشکیل نشده است یعنی میتوان در لحظه هم با خدا هم با شاه شجاع هم با حضرت موعود هم با عشق زمینی هم با .....منظورش بوده باشه همان طور که در غزل ها هم گاهن از یک بیت دو معنی متفاوت بدست میاد مثل
من از حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون ارد زلیخا را
حال به جای درگیری و تعصبات بیاییم حرف دل حافظ رو گوش کنیم و نفرت و کینه دوری و به یکدیگر عشق متقابل بدهیم

پوریا صدری در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:

خیام اعتقاد داشته است که زمین معلق است و برخلاق اعتقاد آن زمان که زمین بر شاخ گاو است را مسخره کرده و معتقدان را به خر تشبیه کرده است.
از زمان قدیم تمام مردم جهان اعتقاد داشتند که زمین بر روی شاخ گاوی قرار دارد. خیام در این رباعی مخالفت خود را با این اعتقاد مردم ابراز می دارد و معتقدان را به خر تشبیه می کند. (زیر رو زبر دو گاو: یعنی مرم روی زمین).
یعنی خیام به کسانی که میگویند زمین روی شاخ گاو است می گوید چشم خردت باز کن کسانی که چنین اعتقاد احمقانه ای دارند را به خر تشبیه کرده است.

مرجان در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:

همچنین، مخاطب این ابیات کیست؟
الا ای نیکرای نیک تدبیر
جوانمرد و جوان طبع و جهانگیر
شنیدم قصه‌های دلفروزت
مبارک باد سال و ماه روزت
ندانستند قدر فضل و رایت
وگرنه سر نهادندی به پایت
تو نیکویی کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
تا جایی‌ که میدانم اشاره به داستانی‌ درباره متوکل، خلیفه عباسی دارد، که در قابوس نام ذکر شده. آیا مخاطبش آن فرد بیابانی است که به "فتح" کمک کرده و در دجله انداخته؟

نوید در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۳۱ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۸۴:

فکر می‌کنم باید اصلاح بشه:
چون بسنجند کفر و دین من و تو

لبب در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵:

به یاد چشم تو خود را (شراب) خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد

مرجان در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - حکایت:

آیا میشود در این مصرع "بپیوست از زمین بر آسمان گرد "، "بپیوست" را "به پا خاست" معنی‌ کرد؟ اگر نه، بهترین ترجمه برای این لغت در اینجا چیست؟ معنی‌ بیت را متوجه میشوم، اما استفاده از بپیوست در اینجا برایم نا آشناست. سپاس از راهنمایی‌

بابک چندم در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:

دوست گرامی ادهمی،
بی وفا یارم -> یاری بی وفایم ( بی وفا ام)
"یاری بی وفایم اگر که فقط پیراهنم را بدرم و نه پوستم را"...
در مصرع پیشین "می کنند دوستان" نشان از جمع است، و در این مصرع "بی وفا" نشان از مفرد شخص...
برای خوانش شما در مصرع پیشین در کنار "بی وفا" باید که می آورد : "می کندم دوست "...
یا آنکه برای "می کنندم دوستان" در این مصراع می آورد " بی وفایان"...

nabavar در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

گرامی 8
نوش جان ، ولی
هُشدار خورش را سَرِ سیری نخوری
کان نیست همان مزه که در هم بخوری
قبل از پلو، گر سوپ بیاید سر سفره
آنگاه چه شاهانه غذا را بخوری
یک بستنی هم آخر سر در پی اش انداز
تا صبح چه خوش خسبی و هم جُم نخوری

تک بیت در ‫۵ سال قبل، شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۴:

درود سید موسی الرضا
این از اون بیت هایی هست که اگر جای مصراع اول و دوم عوض بشه درک معنی بسیار راحته
چون لب و دندان جان افزای یار رو دیدی ، واسه چی جان می خوای ؟ انقد پشت دستت رو گاز بگیر تا جانت در بیاد
اوه اوه فکر نمی کردم مولانا هم اینطوری حرف بزنه

مهدی.ف در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

دوستانی که میگن دو بیت اول در پاسخ به شعر شاه نعمت الله ولی سروده شده باید به بیت چهارم، آنجا که می‌گوید:
بی معرفت مباش که در من یزید/ عشق اهل نظر معامله با آشنا کنن
توجه داشته باشند که که این اهل نظر با اهل نظر بیت اول یکی است و منظور اولیا الهی است که می‌توانند به گوشه‌ی چشمی مس وجود را به طلا تبدیل کنند. البته نوع سخن حافظ همیشه راز آلود است و احتمال برداشت‌های مختلف از آن وجود دارد ولی اگر در مقام مقایسه این دو شاعر عارف باشیم سطح مطلب و شعر پایین می‌آید و درخور شاعر پر آوازه و حکیمی چون حافظ نیست. ارادتمند

۸ در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶:

دوست جان، مهناز گرامی،
نوایی که درین خرگاه پییچیده است به گوش جان شنیده ام ازیرا هماره در اکنون می زیم اما، چون دیگر دوست شما پلو را خالی می خورم که دریغم می اید عطر دلاویز پلو را با پیاز داغ بیامیزم و قد رعنای او را درآب خورش غرق کنم
خورش را به عنوان دسر نوش جان میکنم.!

۸ در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۱:

پشمینه پوش تندخو را که بویی از عشق نبرده است، رمز مستی بگشایید تا دست از هشیاری بشوید.

امیر حسین در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

البته معذرت می خوام به جای به اضافه باید ضربدر میذاشتم که اشتباه نوشتم معذرت می خوام درست نگارش بنده به این شکل خواهد بود
( 4 × ده ساله )

امیر حسین در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:

با نام خدا
چه کنم درس دگر یاد نداد استادم
این مطلب را از پدرم به خاطر دارم که در مورد می دو ساله و نگار چهارده ساله به بنده این طور توضیح داد
منظور از می دو ساله دو سالی که حضرت محمد به صورت پنهانی پیامبر بود و به پیامبری برگزیده شده بود و منظور از نگار چهارده ساله مضرب 4 در 10 که جمعا می شود 40 (جهار + ده ساله) و اندازه زمان به مبعث رسیدن حضرت محمد می باشد البته همگی می دانیم که حافظ بنابه تحت تاثیر بودن قرآن و اسلام این مسئله رو به این شکل بیان کرده .....

حسین ادهمی در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:

در خصوص بیت ششم
به نظر بنده باید «یارم» را «می‌توانم» معنا کنیم و به این شکل بخوانیم:
بی وفا،
یارم که پیراهن همی درم،
نه پوست
خطاب به معشوق می‌گوید: ای بی وفا، من توان این را دارم پیراهن خود را پاره کنم. پوست را که نمیتوانم.

بی نشان در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:

دوستان گویند خواجو صبر کن
چون کنم کز جان صبوری مشکلست
السلام علیک یا صاحب الزمان. عجل الله تعالی فرجک.

زینب در ‫۵ سال قبل، جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳:

این شعر رو سینا سازگاری خونده ، در قطعه ی نجوای شوریدگان
ک فقط در آهنگیفای پیدا کردم و نتونستم ثبت کنم اون رو

۱
۱۹۴۷
۱۹۴۸
۱۹۴۹
۱۹۵۰
۱۹۵۱
۵۴۳۱