گنجور

 
حافظ

چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد

نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد

بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن

که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت

بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل

فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ

طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۳۵ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۳۵ به خوانش فاطمه زندی
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۱۳۵ به خوانش سارنگ صیرفیان
غزل شمارهٔ ۱۳۵ به خوانش فریبا علومی یزدی
غزل شمارهٔ ۱۳۵ به خوانش افسر آریا
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیرخسرو دهلوی

کدام شب که ترا در کنار خواهم کرد؟

بنای خانه عمر استوار خواهم کرد

کدام روز من بیقرار بی سامان

به زیر پای تو آخر قرار خواهم کرد

به آب دیده، نگارا، کفت نخواهم شست

[...]

صائب تبریزی

ز خویشتن سفری اختیار خواهم کرد

دل پیاده خود را سوار خواهم کرد

میان راه چو عیسی نمی کنم منزل

ازین گریوه به همت گذار خواهم کرد

لباس عاریت نوبهار ریختنی است

[...]

اسیر شهرستانی

ز تیغ او گل زخمی شکار خواهم کرد

ز رشک خون به دل نوبهار خواهم کرد

هزار درد سرم هست غیر بیکاری

جنون رسید ندانم چه کار خواهم کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه