محمد فخار زاده جهرمی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
جور دیگری هم می شود مصراع اول را معنی کرد
طره مشکسای تو بنفشه را به تاب می اندازد و رنج میدهد همانطور که خنده دلگشای تو پرده غنچه را پاره می کند در واقع خنده و طره تو رونق غنچه و بنفشه را از بین میبرد.
محمد فخار زاده جهرمی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
تاب به معنی رنگ هست پس اینکه می فرماید تاب بنفشه میدهد طره مشکسای تو
یعنی زلف خوشبوی تو مثل بنفشه تیره رنگ است. پس میدهد درست است نه میبرد که بعضی دوستان گفته اند. حافظ جواهرتراش زبده ای است و کلمات را با دقت فراوان انتخاب میکند.
nabavar در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
گرامی محمد رضا
خون دل ماست یا دل ماست
خونی که ز دیدهها برون گشت
میگوید: در عشق یار دلخونم ، نمی دانم این از دلخونی من است که به جای اشک از دیده ام، روان است یا واقعاً دل من است که پاره پاره شده و از چشمانم بیرون می ریزد
محمدرضا در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
خون دل ماست یا دل ماست رو میشه تفسیر کنید؟!
با سپاس
Ti Chan در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲۳:
اگر ممکنه این رو کامل معنی کنید. منظورش چی و کی بوده؟
پدرام شعبانزاده زیدهی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵ - چه میکشم:
با سلام
در بیت یکی مانده به آخر "چو نی" به نظر درست تر از "چونی" می آید
برگ بی برگی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۵ - جواب گفتن شیر خرگوش را و روان شدن با او:
از شراب قهر چون مستی دهی
نیستها را صورت هستی دهی
انسانی که با چیزهای این جهانی هم هویت شده و خوشبختی و آرامش خود را از چیزها طلب میکند لاجرم گرفتار قهر خداوند شده و شراب قهر حضرتش موجب مست شدن او به این مادیات شده ، پس چیزهای این جهان که در حقیقت نیست هستند را در دل و مرکز خود قرار داده و آنها را هستی یا اصل زندگی دانسته از آنها طلب خوشبختی میکند .مولانا در مصرع دوم میفرماید خدا نیز از روی قهر خود بر این توهم انسان صحه گذاشته و نیست را در نظر او هست جلوه میدهد . این قهر خداوند از روی غیرت حضرت دوست میباشد که تعلق خاطر انسان به هر چیزی بجز خود را بر نمی تابد .
چیست مستی بند چشم از دید چشم
تا نماید سنگ گوهر پشم یشم
مستی انسان چیزی نیست جز بستن چشم یا چشم پوشی از جهان بینی خدایی خود که ذات اولیه انسان است و به همین علت سنگ و مادیات این جهان در چشمش گوهر گرانبها می نماید و پشم را نیز سنگ قیمتی یشم میبیند و این از مست شدن انسان به تعلقات و شهوات گوناگون دنیوی میباشد .
در قرآن و در سوره محمد آیه 25 میفرماید :
"کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق
کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است." (شیطان مجری قهر خداست.)
چیست مستی حسها مبدل شدن
چوب گز اندر نظر صندل شدن
و مستی دگرگون و وارونه شدن حس های انسان است یعنی خوبها را بد و زشت میبیند و بدی ها را خوبی .مانند چوب گز بی ارزش که در نظرش صندل و چوب معطر و خوشبو دیده میشود .
البته همه اینها مست شدن به شراب قهر حضرتش میباشد و البته که شراب لطفش نقطه مقابل اینگونه مستی میباشد که با ابراز نیاز و درخواست عاجزانه انسان از او میسر میشود .
با پوزش از جسارت بنده کمترین و این را پس دادن درس در محضر استاد بی نام قلمداد کنید .
بهروز در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة:
نردبان زندگی ما ومنیست عاقبت این نردبان افتادنی است
لاجرم هرکس که بالاترنشست استخوانش سخت تر خواهد شکست
سیما در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
یعنی سرمون رو بندازیم پایین( مثل همون سر به زیر بودن خودمون) و سِر و اسرار رو پنهان کنیم
الهه در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۱۶:
این رباعی نشون میده که خیام انسان باده گسار و خوش گذرانی نبوده و اگر می مینوشیده برای فراغت از غم بوده!
هر که درکش بیش / دردش بیش آنهم در زمان حکومت سلجوقی!!
روف شاهسواری در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۰ - گفتار اندر طلب نمودن شیرین استادان پرهنر را برای بنا نمودن قصر شیرین و یافتن خادمان فرهاد را:
در سرفصل "به دنبال استادان و معماران" در بیت "هنرمندی کا گاه خورده کاری/چو دادی تیشه را پیکرنگاری خورده کاری به چه معناست آیا منظور، به راحتی از عهده کار برآمدن است و به اصطلاح کار را درسته قورت دادن است؟ یا کار را کوچک و خرد شمردن است، هر قدر بزرگ هم که بزرگ باشد. در این صورت آیا منظور شاعر خرده کاری نبوده است و احیانا در نسخته پردازی اشتباه شده است؟ دارم شیرین و فرهاد را تصحیح میکنم، در صورت امکان راهنمایی فرمایید. با احترام فراوان
.. در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۵:
هر دمی روز است اندر کان جان..
الهه در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:
گاو مصرع دوم اشاره داره به حدیث امام علی که از او پرسیدند زمین بر چه چیز بنا شده است؟ گفت بر شاخ گاو ! و خیام به تمسخر بکار برده !
خیام از تو اندیشمند تر در تاریخ نیست!
.. در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸:
چون بر نتافت هر دو جهان بار جان من
بیرون ز هر دو در حرم جاودان شدم..
برگ بی برگی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش:
با درود و سپاس فراوان از شما استاد بزرگوار که با نام بلند بی نام به زیبایی و مبسوط این بخش از مثنوی را شرح داده و تفسیر نمودید . از دانشمندی چون شما جز این انتظار نمی رود . به امید حضور جنابعالی در بخشهایی دیگر و بهرمند نمودن تشنگان دریای مثنوی معنوی .
پایدار باشید استاد عزیز
بهرام میرزایی در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۶ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۴:
در بیت دوم واژه ی شد از قلم افتاده است؛ صورت صحیح این چنین است:
ز فیض حسن تو شد عالم آنچنان سیراب
که می توان ز گل کاغذی گلاب گرفت
الهه در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۹ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۵:
چقدر زیبا و هوشمندانه میگه ما همین یک جان و جهان رو داریم و وقتی بمیریم آگاهی ما از بین میره و زندگی به پایان خودش می رسه و آخرتی نیست !
Arman در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱:
بر تخت جم که تاجش ( خورشید ) آسمان است درست است،نه معراج آسمان
امیر علی شجریان در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۳ - غزل:
درود
شعر بسیار زیباست
دو صد حیف که استاد بهار در این دوره نزیستند که شعرشان را با نوای ملکوتی عالیجناب استاد شجریان خسرو آواز ایران به گوش جان بسپارند.
محمد فخار زاده در ۵ سال قبل، دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱: