گنجور

حاشیه‌ها

مشموس در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات ترکی » غزل شمارهٔ ۱۰:

دقت شود که املای صحیح تر واژه چیقگیل ، «چیخ‌گیل» است
توضیحات مستقیم کتاب ¹:
çıxgil: صیغه دوم شخص مفرد وجه امر موکد از مصدر çıxmaq
cıx : بن فعل ، qil/qıl : نشانه تاکید که به فعل امر می پیوندد.
1. صائب در کارنامه ادبی دکتر ح.م.صدیق / تهران، تکدرخت، 1391/ نرگس سادات، ژاله امیری/ ص329

رها در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ رهی معیری » رباعیها » اندوه مادر:

اقای اشکان
بر چه مبنایی میگین محن اشتباهه
تا حالا چندتا دیوان و به چاپ رسوندین
که از رهی انتقاد میکنید
اول جایگاه خودتونو بدونین
بعد انتقاد کنین
هیچ اشتباهی در این بیت نیست
لطفا کمی مطالعاتتونو بیشتر کنین

حمید رجبی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:

فراز کردن ، از اضداد است و اینجا بمعنای (بستن) است وواینگونه مستفاد می گردد عشق در معنی را به روی دل او می بندد .

رحیم سینایی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست:

سعدی معلم اخلاق حاکمان جامعه در خصوص مدارا وتحمل داشتن در برابر اعتراضات اجتماعی در این حکایت می فرماید
خداوند فرمان و رای و شکوه
ز غوغای مردم نگردد ستوه
سر پر غرور از تحمل تهی
حرامش بود تاج شاهنشهی
نگویم چو جنگ آوری پای دار
چو خشم آیدت عقل بر جای دار
تحمل کند هر که را عقل هست
نه عقلی که خشمش کند زیردست
چو لشکر برون تاخت خشم از کمین
نه انصاف ماند نه تقوی نه دین

زهرا ملاشاهی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:

سلام و عرض ارادت خدمت دوستداران ادب فارسی.فقط خواستم بگم بقدری این اشعار زیبا و پرشور و به گفته اساتید پرشعور سروده شدن که قابل عرض نیست.درین زمانه پر از غم و اندوه فقط چنین چیزهایی میتونه دقایقی جان آدمی رو بنوازه.از حاشیه جناب آقای درویش علی ادریساوی بسیار آموختم و لذت بردم .سپاس فراوان ازین سایت و همراهان اون.پایدار و سلامت باشید همگی در پناه لطف یزدان.

Mohammad faraji rad در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۰ - ماخذهٔ یوسف صدیق صلوات‌الله علیه به حبس بضع سنین به سبب یاری خواستن از غیر حق و گفتن اذکرنی عند ربک مع تقریره:

زندان درست است اولا حرف‌مسجدو عبادت درمیان نیست ثانیا بحث در مورد زندان است
این اشتباه چاپی است
در اصل نوشته مولانا زندان بوده

آذر ،خانم معلم جغرافیا از اراک در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۶ - در آفرینشِ ماه:

کاش حاشیه نویسان شاهنامه گنجور مانند مثنوی خوان ها پر مایه بودند و حاشیه های پربار می نوشتند

Ali در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:

این غزل در باره عالم ذر می باشد

استا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۳:

فک کنم منظور اینه که به ذات نباید فکر کرد به صفات باید فکر

شاهین خدام در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۶:

بزرگی میگفت که مولانا هیچگاه افسوس چیزی را نخورده
این غزل با کاشکی شروع میشود،
افسوس و کاشکی مولانا کجا و افسوس من و ما کجا

محمد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

این شعر رو استاد کریم صماوی به آواز بیاد کرد خواندن و واقعا حق مطلب رو ادا کردن

رهگذر در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:

با درود فراوان
در اشعار بزرگان شعر فارسی رمزها و رازهای بسیاری نهفته است.در این غزلِ جناب سعدی نیز در هر بیت یک راز وجود دارد.
همانطور که میدانیم خلقت حضرت آدم حدود 5 هزار و دویست سال قبل بوده است.اما موجوداتی دیگر به نام انسان نما وجود داشتن که خلقت آنها به دویست میلیون سال قبل برمیگردد.و در 11 گروه تقسیم بندی میشوند که گروه انسان خالص از نسل حضرت آدم در گروه 9 تقیسم بندی شده است راز بیت جناب سعدی اینست که میفرماید (9همین لباس زیباست نشان آدمیت..)منظور همون گروه 9ام میباشد.در میان این گروها موجودی به نام دیو بیشترین شباهت ظاهری را با انسان دارد که با ازدواج فرزندان حضرت آدم با دیو گروه بعدی به وجود میاید و متاسفانه خلوص ژن انسان تغییر پیدا میکند.(مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی).در نسل های بعد انسان هایی وجود داشت که ژن حضرت آدم و فرزندان او را داشتند و انسان خالص بودن و انسان های وجود داشت که ژن حیوانی در وجودشان بود و هست و صفات حیوانی مثل خوردن خشم خواب شهوت و درنده خویی دارند.جناب سعدی میفرماید انسان میتواند به مرحله ای برسد که خدا را ببیند و این نشان میدهد که انسان از ملائک بالاتر است.(بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت).یک نکته ریزی که جناب سعدی میفرمایید اینست که کسی که متوجه این مسئله شد میتواند خود را اصلاح ژن کند(اگر این درنده خویی ز طبیعتت بمیرد)یا (به در آی تا ببینی طیران آدمیت).جناب سنایی نیز میفرماید (دلا تا کی در این زندان فریب این و آن خوری/یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی)
جناب سعدی در مصرع آخر میفرماید من هم بیان آدمیت را از یک آدم شنیدم که احتمالا منظورش حضرت مولاناست.
حضرت مولانا نیز میفرماید
از جمادی مردم و نامی شدم/وز نما مُردم و به حیوان برزدم
مُردم از حیوانی و آدم شدم/پس چه ترسم کی ز حیوان کم شدم
حمله ای دیگر بمیرم از بشر/تا بر آرم ز ملائک پر و سر.

محمد عارف شهیدانی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

با سلام
این شعر زیبای حضرت حافظ با نوازندگی و سرپرستی استاد محمدرضا لطفی و آواز آقای محمد معتمدی همراه با همنوازان شیدا در آلبوم وطنم ایران اجرا شده است در صورت امکان به قسمت <> اضافه فرمایید.
با تشکر

همیرضا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۲:

در کانال تلگرام دکتر محمد مرادی در این مطلب اشاره شده:
«
یکی از مجموعه های نفیس فرهنگی و ادبی که دو دهه ی پیش نخستین بار بر محققان ادبیات رخ نشان داد، نسخه ای است از مجموعه ای به نام #سفینه_تبریز که چنان که از #ترقیمه های متعدد پایان رساله ها بر می آید، در محدوده ی زمانی 721 تا 723 هجری کتابت شده است.
این مجموعه در برگیرنده ی چندصد رساله در حوزه های گوناگون فرهنگی و ادبی است و گستردگی آن سبب شده تا کنون جز تصحیح چند رساله از آن، تنها به صورت عکسی منتشر شده باشد؛ هرچند یادداشت ها و مقالاتی با بهره گیری از این اثر نفیس نگاشته شده است.
یکی از بخش های این سفینه (ورق 291تا297) کتابی است در 12 باب که در آن 400 رباعی از اوحدالدین کرمانی شاعر عارف قرن های ششم و هفتم درج شده است. این مجموعه علاوه بر پژوهش های مربوط به #اوحدی_کرمانی، از منظر بررسی نسبت برخی از #رباعی_های_سرگردان نیز می تواند مفید باشد. برای مثال تعداد قابل توجهی از رباعیات این گزیده، در دیگر دیوان ها و نسخ نیز یافت می شوند که می توان با در نظر گرفتن قدمت این مجموعه، درباره ی آن ها نیز اظهار نظر کرد.
در این یادداشت کوتاه به برخی از این رباعی ها اشاره می کنیم:
»

«2_ رباعی دیگر، این است:
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کآنچه دلش می خوانند
یک قطره ی خون است و هزار اندیشه
این رباعی در برخی نسخ دیوان #خاقانی، به نام او نیز ثبت شده و از این منظر نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است؛ اما نکته ی جالب این است که در برخی نسخ دیوان #حافظ به نام او ثبت شده و بسیاری این رباعی را به نام حافظ نقل کرده اند؛ حال آنکه حافظ (متولد حدود 726) است و سفینه ی تبریز پیش از حیات او کتابت شده است؛ پس به قطع(فارغ از مباحث سبکی) این شعر نمی تواند از حافظ باشد. »

همیرضا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۶ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷:

در کانال تلگرام دکتر محمد مرادی در این مطلب اشاره شده:
«
یکی از مجموعه های نفیس فرهنگی و ادبی که دو دهه ی پیش نخستین بار بر محققان ادبیات رخ نشان داد، نسخه ای است از مجموعه ای به نام #سفینه_تبریز که چنان که از #ترقیمه های متعدد پایان رساله ها بر می آید، در محدوده ی زمانی 721 تا 723 هجری کتابت شده است.
این مجموعه در برگیرنده ی چندصد رساله در حوزه های گوناگون فرهنگی و ادبی است و گستردگی آن سبب شده تا کنون جز تصحیح چند رساله از آن، تنها به صورت عکسی منتشر شده باشد؛ هرچند یادداشت ها و مقالاتی با بهره گیری از این اثر نفیس نگاشته شده است.
یکی از بخش های این سفینه (ورق 291تا297) کتابی است در 12 باب که در آن 400 رباعی از اوحدالدین کرمانی شاعر عارف قرن های ششم و هفتم درج شده است. این مجموعه علاوه بر پژوهش های مربوط به #اوحدی_کرمانی، از منظر بررسی نسبت برخی از #رباعی_های_سرگردان نیز می تواند مفید باشد. برای مثال تعداد قابل توجهی از رباعیات این گزیده، در دیگر دیوان ها و نسخ نیز یافت می شوند که می توان با در نظر گرفتن قدمت این مجموعه، درباره ی آن ها نیز اظهار نظر کرد.
در این یادداشت کوتاه به برخی از این رباعی ها اشاره می کنیم:
»
...
«2_ رباعی دیگر، این است:
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل، کآنچه دلش می خوانند
یک قطره ی خون است و هزار اندیشه
این رباعی در برخی نسخ دیوان #خاقانی، به نام او نیز ثبت شده و از این منظر نیازمند بررسی و تحقیق بیشتر است؛ اما نکته ی جالب این است که در برخی نسخ دیوان #حافظ به نام او ثبت شده و بسیاری این رباعی را به نام حافظ نقل کرده اند؛ حال آنکه حافظ (متولد حدود 726) است و سفینه ی تبریز پیش از حیات او کتابت شده است؛ پس به قطع(فارغ از مباحث سبکی) این شعر نمی تواند از حافظ باشد. »

منیژه کشاورز در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۰۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر:

صحرا صحرا سترگ‌تر خواهد شد
گرگی که نمرد گرگ‌تر خواهد شد
گیرم همه‌عمر، سنگ‌پرتاب کنید
این کوه فقط بزرگ‌تر خواهد شد
#محمد_رهام

یاسی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:

مرد و زن گر به جفا کردن من برخیزند
گر بگردم ز وفای تو نه مردم که زنم
از سعدی بزرگ متعجب هستم که چرا اینقدر زن را کوچک میشمرده ، البته این تنها بیتی نیست که زن را بی ارزش نشان داده . در گلستانش هم فراوان دارد

استاد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۹:

وزن بیت حاضر یکی از کمیاب ترین اوزان عروضی است که حتی در عروض سنتی نامی نداره لکن از خوش آهنگ ترین اوزان دوری میباشد و تعجب میکنم چرا اسلاف ما به اون توجه خاصی نداشتن

استاد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

سالار عقیلی خیلی قشنگ خونده ولی همایون هم قشنگه . حلال دانلود کنید

نگین کشاورز در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل
شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هرکو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز
نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کان شاهد بازاری وین پرده نشین باشد
این نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کان سابقه پیشین تا روز پسین باشد
حافظ

۱
۱۸۸۰
۱۸۸۱
۱۸۸۲
۱۸۸۳
۱۸۸۴
۵۴۴۱
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود