گنجور

 
مولانا

آن عشق مجرد سوی صحرا می‌تاخت

دیدش دل من ز کر و فرش بشناخت

با خود می‌گفت چون ز صورت برهم

با صورت عشق عشقها خواهم باخت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode