nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۴:
پوزش
رابطه را اشتباه نوشتم
nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۴:
سواد نداری نخوان برادر
به دَیّاری یعنی به کسی ،
به دیّاری ندارم من سرو کار
با هیچ کَسی رانطه ندارم
nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۳:
نه من از روزگار می بینم
نه هم از کردگار می بینم
ای شمایان گرفته دامن جهل
عقل را در فرار می بینم
ملتی خو گرفته بر هذیان
ابلهان بی شمار می بینم
چشم ها روشن از جمال شما
عقل را شرمسار می بینم
جامتان از خرافه لبریز است
همه را می گسار می بینم
قوم بدبخت بی خرد را بین
خیل بی اختیار می بینم
سر نهاده به سجده ی مهمل
همه را بنده وار می بینم
تا که قومی چنین فنا رفتند
قامتی بس نزار می بینم
هرچه پنهان کنیم سستی را
ضعف ها آشکار می بینم
تا که در بند این خرافاتی
سکّه ات کم عیار می بینم
چشم بگشا که عمر می گذرد
سال ها بی بهار می بینم
درّ رخشان به دامنت بسیار
بر خزف اعتبار می بینم
گر بگوید ” لیام “ و تو خندی
شام تو پایدار می بینم
*یاهو در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۵۴:
سلام بنظرم تلفظ بیداری رو اشتباه انجام دادن خواننده متن
ب دیاری ب نظرم ینی به جهانیان و .. کاری ندارم
Behrouz در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۳:
لب پاره و شکرین پیامبر لولاک اسلام که عاشقان بسیار دارد و با کلید وعده های او بر سر عمر عبد نوبت گرفته اند و به دوزخ رسیده اند. هنر این بزرگوارن پشت مقرنس و توشه های زنگ است و جاکری جن ها اما نردبانشان شکسته و همچون مگس در دوغ مدفوع افتاده اند ...
محسن مالمیر در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
جناب مجتبی خراسانی عزیز
سلام وقت بخیر بسیار لذت بردم از زحمتی که برای این غزل کشیده واقعا گل کاشتید کمتر کسی وقت خود را چنین دلسوزانه صرف اینگونه کار ها میکند .
البته باید در نظر داشت که بسیاری درکی برای برای لذت بردن از مفاهیم ادبی ندارند په برسد به اینکه وقتی برای این موضوعات بگذارند .
باتشکر موید و منصور باشید
برگ بی برگی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:
درود بر شما مهران عزیز و گرامی
قطعاً برداشت شما از بیت درست و بجا میباشد و این غزل نیز همانند سایر غزلیات جناب حافظ مملو از کنایه و استعاره است و هر خواننده ای به فراخور حال ، برداشت خود را خواهد داشت .
پایدار باشید
محمدمهدی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۳ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱۹:
عرض سلام و ادب ، وقت بخیر
این تصنیف کلا" سیاسی بوده، عارف قزوینی به مناسبت تاسیس اولین دورهء مجلس شورای ملی بعد از انقلاب مشروطه ،این تصنیف رو سروده و اجرا کرده ،
در مورد مایهء تصنیف،بیات زند بوده،پس از بر سرکارآمدن قاجار،نام ترک بر آن نهادند،بااینکه دورهءسلطنت قاجار طولانی بود ولی خوشبختانه نام و حالت اصلی بسیاری از گوشه ها و نغمات حفظ شد،به نوعی زمان قاجار و دربار قاجار ، تا حدودی زمینهء حفظ و شکوفایی موسیقی ایرانی را فراهم نمود
ناشناس در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:
و اینکه اگه من اشتباه گفتم میشه لطفا یه توضیح کامل بدید که متوجه بشم ک چطور فاعلاتن ب فعلاتن تبدیل شده و وزن شعر ب این صورت درومده؟
چون توی خیلی از شعر ها وزن رو ب همین صورت نوشتین و متاسفانه جوابش رو نمیتونم پیداکنم☹️
سید محسن در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:
درود بر شما-----فریدا یک دلت را یک شکر ده
بنظر درست میاید
ناشناس در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:
وزن شعر ی مقدار مشکل نداره؟
رکن اول از مصراع اول -> فعلاتن
رکن اول از مصراع دوم -> فاعلاتن
بر اساس اختیار وزنی فقط فعلاتن به فاعلاتن تبدیل میشه و برعکسش ممکن نیست،
وزن شعر ->فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
نیست؟
به آفرین در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:
اصلا عرفان و این معانی عرفانی از می و ... بالاخص از زمان سنایی وارد شعر فارسی شد، دقت کنید که خیام در سال تولد سنایی، وفات یافته. و مثلا تا سنایی بزرگ بشه وسواد پیدا کنه و بیاد و وارد عرصه شعر بشه و بدعت گذاری کنه، خیام بیچاره سالها بوده که در بین آدمها نبوده. خیام آدم عاقل و معتقد به علم بوده. سعی کنید انقدر مفهوم (های معمولا الحاقی) رو ارجح ندونید و فرمالیستی هم به بیت نگاه کنید.
فروزانفر در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها:
از کفم رها شد مهار دل " را استاد شجریان اجرا کردند
استاد لطفی (و گنجور) این مصراع را " از کفم رها شد قرار دل" باز گو نموده اند.
البته مهار دل به نظر بهتر مینشیند چون توصیف دل به اسب و توسن و رف رف همیشه در ادبیات ما بوده. و چون مهار اسب دل رها شود اختیار دل در کف نیست!
تا دوستان چه نظر فرمایند!
هادی در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:
کاردت ان اعرف یعنی چی؟
شد اسم مظهر معنی کاردت آن اعرف
وز اسم یافت فراغت بصیرت عرفا
محمدرضا در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:
یکی میتونه معنی بیت آخررا بگه؟
مهدی جوان در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زندند
nabavar در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۴۱ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - و له ایضاً فی مدحه:
بیت 7 ، چیست
بیت 8 ، نفس را کامل نماید درد فقر و سوز عشق
بیت 15 ، تا نباشد راستی مسطر نشاید ساختن
بیت 19 ،وآدمی کاو را نباشد سوز ” عشق“ و درد فقر
بیت 30 ،این همهانجمبراو چونمهره ها بر محضرست
بیت 33 ، خواجه خشم آرد بلی گر ”گوییش “چون چاکرست
بیت 35 ، کلک او یک ”شیرِ نی “باشد{شیر نی =شیره ی نیشکر}
نگار بهشتی پور در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۹ - حکایت:
خط عارض: موی نورسته ی صورت
خط دست: دست خط
حرف ابجد نگفتی درست:برخی از حروف را درست تلفظ نمی کرد.
برآمد ز سودای من سرخ روی: از خشم بر من چهره اش برافروخت.
روز یقین:روز قیامت
پای عصمت بخیزد ز جای:اگر از راه پاک دامنی و تقوی پایش بلغزد.
خذ ما صفا:اشاره به حدیث نبوی "خذ من الدهر ما صفا و من العیش ما کفی و دع الظلم و الجفا، فان العمر قصیر و الناقد بصیر." از روزگار آنچه را خوب است و از زندگی بحد کفایت نصیب بردار. ظلم و جفا را رها کن چون عمر کوتاه است و نقدکننده بیناست.
تردامن: گناه کار
چو خود را به تأویل پشتی کنی:وقتی که با تعبیر و توجیه رفتارت خویشتن را حمایت کنی و خوب جلوه دهی.
زَحف: در لغت یعنی دور شدن از اصل و در اصطلاح عروض (فن شناختن وزن شعر) هر تغییری است که در اصول افاعیل عروضی داده شود.
صنع باری: آفرینش خدا
رحیم در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:
با سلام و سپاس از گنجور
خوانش این شعر و بسیاری از شعرهای دیگر گنجور خوب نیست.
لطفا رو این مساله هم حساس باشید .
رستم امانی آستمال در ۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱: